یکم؛ «شفافیت» و «گردش آزاد اطلاعات»: روزنامهنگاری سهل ممتنع است؛ «سهل» است؛ آن هنگام که تنها «بازتابگرایانه» تصور شود و روزنامهنگار، تنها به دنبال کسب اطلاعات و انعکاس آن باشد. ممتنع و دشوار است؛ آن هنگام که برای کسب اطلاعات در برابر دو عنصر «چگونگی» (How) و «چرایی» (Why) بکوشد؛ اما برای بهدستآوردن آن، با دهها مانع، فشار و سرانجام انگ و تهمت مواجه شود. اینجاست که ارزش «گردش آزاد اطلاعات» و ضرورت تلاش برای اجرای قانون مربوط به آن آشکار میشود.
واقعیت آن است که اگر روزنامهنگار، برای کسب اطلاعات و گامنهادن در ژانر «روزنامهنگاری تحلیلی» موفق به کسب چگونگیها و چراییهای رویدادها و وقایع نشود، روزنامهنگاری ابتر میماند و شفافیت نیز محقق نخواهد شد. شعار شایسته «شفافسازی و صداقت» در بیستودومین نمایشگاه مطبوعات و رسانهها ضرورت بازخوانی نقش گردش آزاد اطلاعات با هدف دستیابی به شفافسازی را بیشازپیش نمایان ميكند.
شاید به همین دلیل است که روزنامهنگاری ایران برای نمونه درخصوص مفاسد اقتصادی و اختلاسها، تاکنون از گزارشهای تحقیقی محکم و جاندار برخوردار نبوده است. نگاهی به آسیبشناسی افتِ گزارشهای تحقیقی، جستوجوگر و افشاگرانه، حکایت از آن دارد که روزنامهنگاران ایران، برای شفافسازی به اطلاعات آشکار و کتمان نیازمندند. اطلاعاتی که حق روزنامهنگار و مخاطبان است، اما گاه از آنان دریغ میشود. در کلاسهای ویراستاری اخبار، بارها تأکید شده است که گرچه اطلاعات پنهان به روزنامهنگار مربوط نمیشود، اما اطلاعات کتمان درست همان نقطهای است که روزنامهنگار باید بر آن تأکید کند تا بتواند به ارائه یک خبر، گزارش خبری یا گزارش قوی دست یابد.
دوم؛ «شفافسازی» و «نهادهای صنفی»: نظارت بر رسانهها از جنس خودگردان است. وجوه متفاوت کار رسانه، نگاه کارشناسی خاصِ خود را طلب میکند. نکتهای که بهشایستگی دکتر روحانی، رئيسجمهور و با ادبیاتی دیگر، دکتر صالحیامیری وزیر ارشاد، بر آن انگشت تأکید نهادند. رسانهها امروز به انجمنهای صنفی، حرفهای و خودنظارتی نیازمندند تا بتوانند امنیت شغلی را برای کسانی فراهم کنند که رسانه را برای آزادی بیان میخواهد و نه سانسور و انسداد آن. اگر در ظاهر، رسانهای راه انداختیم که بهجای تحقق این هدف با ایجاد انحراف در افکار عمومی به سمت انسداد آن برآمد، عملا در برابر خواستِ مخاطبان قرار گرفتهایم. از این رو است که نهادهای صنفی با مشارکت روزنامهنگاران، هدفی را دنبال میکنند که براساس میثاق فدراسیون جهانی روزنامهنگاری خود نیز پاسدار منافع ملی و امنیت کشور خواهند بود و قانون را با رعایت حفظ حقوق مخاطب و آزادی بیان بر هر امر دیگری ترجیح میدهند. آنگاه است که میتوان گفت روزنامهنگاران، امنیت شغلی را خود فراهم کردهاند و در برابر فشارهای فراقانونی، فضایی مثبت و سالم ایجاد خواهند کرد.
سوم؛ «شفافیت» و «دموکراسی»: توسعه بخش خصوصی در روزنامهنگاری ایران، یک امر ضروری است که بیشازپیش نیاز به تقویت دارد. مادامی که اقتصاد رسانهها و منابع پشتیبانی و تأمینکننده مالی آن، از مدار جریانهای قدرت و دولتي، خارج شود، بیتردید فضای رسانهای عادلانهتر و منطقیتر خواهد شد. در این صورت است که دموکراسی و در ادبیات امروز سیاسی کشور، مردمسالاری دینی، جان خواهد گرفت و تحقق چنین امری، هم به نفع روزنامهنگاری و مخاطبان است و هم به نفع حاکمیت که نیاز به نظارت رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی دارد. چهارم؛ «شفافیت» و «روزنامهنگاری انتقادی»: پویش در مسیر تعمیق روزنامهنگاری به رشد استانداردهای این عرصه وابسته است، اما چه کسی است که نداند روزنامهنگاری تنها محدود به نظریههای مکاتب انتقادی ارتباطات- در دهههای ٦٠ تا ٨٠ میلادی- نیست. بهویژه امروز که شبکههای اجتماعی- و به تعبیر کاستلز رسانههای اجتماعی - بسیاری از این نظریهها را به چالش کشیده است. ما امروزه در جهانی واقع شدهایم که انتقادها پیش از آنکه رسانهها آنها را مطرح کنند، در «جهان شیشهای» با کسری از ثانیه و به صورت شبکهای و گسترده، بازتاب مییابد. بههمیندلیل، رسانهها در جهان انفجار اطلاعات – آنهم از نوع شبکهای- چارهای ندارند جز افزایش توانهای تحلیلی و انتقادی خویش. بیتردید، راه دستیابی به چنین هدفی، افزایش نگاه کارشناسی و توسعه روزنامهنگاری تخصصی و استاندارد است. شاید شفافسازی مهمترین تمرین روزنامهنگاری انتقادی است که البته در بطن خود، همواره نگاه آموزشی و توسعهمحور و تلاش برای آگاهی مخاطبان را داشته و دارد.