پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در بحبوحه اختلافنظرها درباره اعطای جایزه نوبل ادبیات به یک ترانهسرا و خواننده، روزنامه «ایندیپندنت» طرف «باب دیلن» را گرفته و پرسیده: چرا نوبل را زودتر به او ندادند؟!
به گزارش ایسنا، آکادمی نوبل روز پنجشنبه (۲۲ مهرماه) نام «باب دیلن» را به عنوان برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۶ اعلام و «خلق تعابیر جدید شاعرانه در سنت شعر آمریکایی» را علت برگزیدن او عنوان کرد. انتخاب او واکنشهای مثبت و منفی بسیاری را به همراه داشته اما کسی که در اینباره سکوت پیشه کرده و اظهارنظری نداشته، خود «دیلن» بوده است.
در این حین، روزنامه «ایندیپندنت» با دفاع از سابقه چنددههای «دیلن» نوشت: شاید برخی اعطای نوبل ادبیات به «باب دیلن» را مسخره کنند، اما براساس کارنامهای که «دیلن» در زمینه دفاع از حقوق بشر در آمریکا و دردهای زندگی مدرن دارد، او بهترین انتخاب است.
اولین واکنش درباره برنده شدن «باب دیلن»، باید پرسیدن این سوال از آکادمی نوبل باشد: چرا این قدر دیر؟
آیا سال ۱۹۶۶ که اولین درخششهای او همزمان شد با پیش رفتن آمریکاییها به سمت آزادی، امید و اعتراضات حقوق بشر، کسی نمیتوانست اعتراض کند؟ سال ۱۹۶۷ که دومین دوره خلاقیت او به افول عشق و ازدواج در جامعه پرداخت و آلبوم «Blood on the Tracks» را منتشر کرد، کسی نمیتوانست اعتراض کند؟
خب شاید آن زمان هم مثل امروز که جایزه نوبل ـ مهمترین جایزه ادبی جهان ـ به یک خواننده و ترانهسرای ۷۵ ساله رسیده، بعضیها اعتراض کردهاند.
در واقع این بحثی است که نباید به سادگی از آن گذشت. اکثر ترانهها شعر نیستند و ممکن است روی کاغذ و بدون موسیقی، پیش پا افتاده به نظر برسند. اما «دیلن» همیشه یک استثناست.
داوران نوبل این جایزه را به خاطر خلق «تعابیر جدید شاعرانه در سنت ترانه آمریکایی» به «دیلن» دادند. این درست است، اما محدود. «دیلن» تنها خلقکننده تعابیر جدید شاعرانه نبوده، او جوهره آمریکا در ترانهسرایی را نمایان کرده؛ رویای آمریکایی، چشمانداز آمریکایی و روح آمریکایی.
ترانهنویسان آمریکایی از «دیلن» تا «پل سایمون» و «بروس اسپرینگستین» بیش از همتایان انگلیسی خود حس مکانی را بیان کردهاند. پل سایمون دو ترانه درباره جزییات سفرهای اتوبوسی به «گرینهوند» دارد و «دیلن» همیشه شیفته تأثیری بود که مکان روی شخصیتها و آرزوهای آنها میگذارد.
او این را تا حدی از خواننده فولک آمریکایی «وودی گاتری» فراگرفت. وقتی «گاتری» در حال احتضار بود، «دیلن» خود را پای بسترش رساند. او بعدها گفت: «وودی گاتری» اولین و آخرین قهرمان من بود. پس از او، «دیلن» راه خودش را در ترانه و شعر پیش گرفت و کشفیات و تفاسیر خود را درباره آمریکا و ساکنانش سرود.
«باب دیلن» یک موسیقیدان است و هر جایزه ادبی حتی مهمترین آنها، باید لزوما ابداعات و تعابیر موسیقایی ۵۰ ساله را نادیده بگیرد. طرفداران موسیقی رپ امروز باید به آهنگ «Sunterranean Homesick Blues» سال ۱۹۶۵ «دیلن» گوش دهند و بفهمند چه کسی اولین ترانه رپ جهان را خواند.
در مورد «دیلن» این سفر موسیقایی، سفری انفجاری از موسیقی آکوستیک فولک به گروه سازهای الکتریک در پشت سر او برای اجرای ترانههای شدیدا شخصی و نه با معنای سیاسی بود.
اما داوران نوبل هم حق دارند؛ او نوع جدیدی از بیان شاعرانه را به ترانههای آمریکایی آن زمان اضافه کرد. اگر یادتان باشد، ترانههای آمریکایی درباره ماه و رنج کشیدن و ... بودند. ناگهان شاعری پیدا شد که از دلشکستگی، دلهره و تلخی آمریکایی میگفت. از «درست مثل یک زن» گرفته تا احساسات درهم و برهم ترانه «بیمار عشق»، او غرق در احساسات دردناکی شد که در نسلی پس از نسل دیگر طنین میانداخت.
ترانههای «باب دیلن» تا حد زیادی داستان آمریکایی قرن بیستم را تعریف میکرد، از تصویر فراموشنشدنی ترانههایی مثل «باران تندی در پیش است» تا جزییات خطر و پیامدهای جنگ هستهای و فراتر از آن. آهنگهای او خاصیتی عاشقانه و کیفیتی رویاگونه دارند. صدها نمونه دیگر در ترانههای او وجود دارد. پیام ترانههای او و زبان آنها جاودان است.
وقتی «ایروین ولش» رماننویس اسکاتلندی، اعطای این جایزه را «یک نوستالژی توجیهناپذیر» میخواند، باید گفت: این جایزه به فعالیتهای یک عمر یک نفر تعلق میگیرد. آیا زمانی که نوبل را به «هرولد پینتر» دادند، او هنوز هم کارهای درخشان تولید میکرد؟ دوما، «دیلن» دیگر نمیتوانست ترانههایی مثل «دمیدن در باد» و «زمانی همه چیز تغییر میکند» را بسراید. با این حال آلبومهای اخیرا او مثل «طوفان»، نشان میدهد او همچنان در حال کشف قلب شاعرانگی و روح آمریکایی است.
در یکی از ترانههای بهیادماندنی خود «دیلن» هم آمده که او «همیشه جوان» میماند.