سرویس بین الملل «انتخاب»؛ المانیتور نوشت: علت اصلی مخالفت با کاندیداتوری احمدی نژاد اجتناب از دوقطبی شدن جامعه و تکرار وقایع بعد از انتخابات سال 2009 است. متعاقب عقب نشینی احمدی نژاد از شرکت در رقابت های انتخاباتی، اصولگرایان در راستای ایجاد امید در ستاد انتخاباتی شان، انگشت اشاره شان را به سمت پاشنه آشیل روحانی گرفته اند: اقتصاد.
به گزارش «انتخاب»، محمد رضا باهنر شخصیت سیاسی بانفوذ جبهه اصولگرایی گفته که معتقد است راه حل موفقیت جبهه آنها علم کردن چهره ای جذاب با برنامه های اقتصادی قوی برای فقراست. او در مصاحبه اش با خبرگزاری نسیم گفته بود که یک چهره جدید از جبهه اصولگرایی میتواند به موفقیت دست پیدا کند. یک قهرمان اقتصادی میتواند انتخابات سال 2017 را برنده شود.
این در حالی است که همه شرایط سیاسی حاکی از احتمال بالای پیروزی روحانی در انتخابات آینده است.
اول اینکه فقدان وجود یک شخصیت کاریزماتیک در اصولگرایان میتواند مسیر پیروزی ر.حانی را هموار کند.. این حقیقت دارد که اگر احمدی نژاد در انتخابات شرکت میکرد نظر سنجی ها هیجان انگیزتر بود . کاندیداتوری او میتوانست کاندیداتوری هر شخصیت اصولگرای دیگر را تحت الشعاع قرار دهد. از این رو جبهه اصولگرایی تک خال خود را از دست داده است.
در حال حاضر هیچ شخصیت در کمپ اصولگرایان نیست که بتوانیم او را با احمدی نژاد مقایسه کنیم. صادق زیباکلام در همین زمینه گفته که در شرایط کنونی روحانی حتی با دستها و پاهای بسته هم میتواند به پیر وزی برسد.
دوم اینکه با وجود اینکه اقدامات اقتصادی دولت روحانی چشم گیر نبوده اما او کشور ار از سراشیبی سقوط نجات داده است. در واقع روحانی نقش پزشکی را بازی کرده که نمیتواند بیماری مریضش را به طور کامل درمان کند ولی حداقل توانسته جلوی پیشروی بیماری را بگیرد.
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی رشد 6.6 اقتصاد را در سال جاری شمسی پیش بینی کرده اند و این به دلیل بازگشت بخش نفتی ایران به بازارهای جهانی است.
سوم اینکه تاریخ نشان داده ایرانی ها معمولا دو دور به یک کاندیدا رای میدهند. بنی صدر استثنا بوده است. او اولین رییس جمهور ایران بعد از اتقلاب اسلامی بود که به دلیل عدم کفایت سیاسی برکنار شد و رجایی به جای او بر مسند ریاست جمهوری نوشت. سایر رییس جمهورهای ایران اعم از هاشمی رفسنجانی ، رئیس دولت اصلاحات و احمدی نژاد همگی دو دوره بر مسند ریاست جمهوری نوشته اند. هر یک از اینها گفتمان های متفاوتی را پیگیری میکردند. با وجود اینکه برخی بر این باور بودند که بعد از دوره ی رئیس دولت اصلاحات یک اصلاح طلب دیگر به ریاست جمهوری خواهد رسید محمود احمدی نژاد با گفتمتن عدالت و حمایت از مستضعفین به ریاست جمهوری رسید.
در سال 2013 ایرانی ها به روحانی رای دادند در حالی که گفتمان او تعامل مجدد با جهان بود. او دولت احمدی نژاد را به عنوان دولت بی کفایتی که پر از شعار بوده است تعریف میکرد.
در واقع با نگاهی به انتخابات های گذشته ایران در میابیم که ایرانی ها زیاد به عملکرد واقعی رییس جمهور ها توجهی نمیکنند و مساله اصلی آنها گفتمان روسای جمهور و توانایی آنها در جلب رای است. در نتیجه تصور اینکه روحانی دور بعد نیز رای بیاورد چندان دور از ذهن نیست.
آخرین و مهمترین فاکتور اجماع اصلاح طلبان پیرامون روحانی است. اصلاح طلبان معتقدند که عملکرد روحانی قابل قبول بوده است و کاستی های احتمالی اقتصادی و سیاسی به دلیل مسائلی بوده که از ید کنترل روحانی خارج بوده است.
برای مثال اصلاح طلبان معتقدند که آنها باید پشت روحانی و دولتش بیاستند تا بتوانند زیر پوشش او رویکردهای خودشان را بهتر دنبال کنند. از این گذشته اصلاح طلبان رهبر کاریزماتیک جدیدی که بتواند در مقابل روحانی و کاندیدای اصولگرایان قد علم کند ندارند. بنابراین رویه عملگرایی نشان میدهد که آنها باید پیرامون حمایت از روحانی به اجماع برسند.