arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۴۲۶۹
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۰۸ - ۰۵ مهر ۱۳۹۵

«سازمان رای» حسن روحانی کجاست؟

اگر بنا بر این باشد که حسن روحانی را به عنوان یکی از گزینه های احتمالی سال 96 مفروض بدانیم و سپس به این بپردازیم که این گزینه چه میزان شانس برای پیروزی دارد آنوقت باید درباره یک مساله مهم حرف بزنیم ؛ درباره «سازمان رای آقای روحانی» .
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

شیخ حسن روحانی؛ پدیده دهه 90 شد
چند روز مانده به انتخابات 24 خرداد سال 92؛ اتاق های مذاکره شلوغ شده؛ لابی ها سنگین است و انتخابات شکل پیش بینی ناپذیری به خود گرفته است. در یک سوی میدان، کسی از ژنرال ها بنای کناره گیر ی ندارد . همه آمده اند که بمانند؛ یکی از تکلیف می گوید؛ آن دیگری رفتنش را مشروط کرده به نبودن یکی دیگر؛ یکی هم به نظرسنجی ها اعتقاد پیدا کرده و خود را رییس جمهور می داند. در آن سو اما اوضاع دیگری حاکم است؛ یک نامزد اصلاح طلب از راه های سختی عبور کرده و به انتخابات رسیده و یک نامزد دیگر هم اگر چه که اصلاح طلب نیست اما چهره های مهمی از اصلاح طلبان را بی قرار ائتلاف کرده است.

اجازه بدهید صحنه انتخابات را شفاف تر به تصویر کشیده و به این بپردازیم که حسن روحانی چگونه به یکباره پدیده سیاست ایران می شود .

وقتی سعید جلیلی در آخرین لحظات ثبت نام، خود را به میدان فاطمی رساند خیلی ها فکر می کردند او برای رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی به یکباره در ساحت سیاست ایران ظاهر شده است . او را بدل احمدی نژاد می دانستند ؛ کسی که می تواند صحنه انتخابات سال 84 را زنده کند. نکته اما این بود که قواعد سیاست ورزی در ایران به هاشمی مجال ادامه مسیر نداد. حالا همه حرف برسر این بود که از میان این چهره هایی که شورای نگهبان نامشان را لیست کرده چه چالشی رییس جمهور آینده را تعیین خواهد کرد؟

جنس هیچکدامشان برای خلق دو قطبی جور نبود. حالا زمان بازی بزرگان رسیده بود. باید صحنه تازه ای خلق می شد. خورشید سیاست ورزی احمدی نژاد غروب کرده بود و همه می خواستند آفتاب سیاست به افق آنها طلوع کند. محمود احمدی نژاد اما آنچنان بر آشفتگی سیاسی در سال های صدارتش پدید آورده بود که برخلاف همه سال های بعد از انقلاب چهره های موثری از دو جناح راست و چپ همنشین و همسفره شده بودند. در چنین شرایطی است که محمد رضا عارف برای اجماع بزرگان و رییس جمهور شدن حسن روحانی از رقابت حذف می شود و البته سعید جلیلی هم برگزیده می شود به عنوان بهترین فرد برای ایجاد دوقطبی.

او باید «دگر» سیاست دوران می شد.به بیان ساده تر سعید جلیلی همان روی دیگر سیاست ایران بود که روزگاری محمود احمدی نژاد بزرگترین ژنرال آن بود و حالا انگار سعید جلیلی از راه رسیده بود تا میراث دار او باشد و دقیقا همین مولفه است که همه را به هم می رساند.هم مردمان خسته از دوران «محمود» و هم سیاستمدارن هراسان از تکرار روزهای ماضی. پس باید یک پدیده خلق کرد ؛ چه کسی بهتر از «حسن روحانی» ؟ او اگر چه یک محافظه کار تمام عیار بود و ذاتی اصولگرا داشت اما به دلیل اعتراضات عمیقش به شرایط وقت دقیقا همان جایی سکنی گزیده بود که اصلاح طلبان نشسته بودند. اصلاح طلبانی که می گفتند «دوش و شانه اصلاحات نباید برای سوار کردن هر کسی گشوده باشد» حالا فرش قرمز برای او پهن کرده و آنسو تر اصولگرایانی هم بودند که از نتیجه انتخابات 24 خرداد خرسند بودند و مسرور . گویی خیلی ها دوران پسا احمدی نژاد با دورنمای حسن روحانی به دلشان چسبیده بود.

سرمایه های آقای رییس جمهور
حالا همه بحث بر سر این است که حسن روحانی به نسبت بهار 92 تا چه حد از سرمایه اجتماعی و سیاسی برخوردار است و یا پرسش بی پیرایه تر این است که آیا حامیان سیاسی و اجتماعی حسن روحانی از گرد او رفته و دیگر آن حس «هم پیوندی» وجود ندارد؟ باید به تحلیل شرایط پیرامونی او در دو سطح «جامعه» و «بازیگران سیاست» پرداخت.

در میان اهل سیاست یک وضعیت چند وجهی ایجاد شده است . حاصل جمع این وضعیت با همه دل آشوبه هایش ، حمایت از رییس جمهور مستقر است . به یک معنا اگر در پایان دوره اول احمدی نژاد خیلی ها دلشان آنچنان از او پر بود که در اولین فرصت حرف ها زدند و راز گشایی ها کردند اینجا و در برهه ای از زمان که حسن روحانی ماه های آخر دولت اولش را پشت سر می گذارد کسی نه بنای رازگشایی دارد و نه حرف از فصل و جدایی می زند . حامیان آقای رییس جمهور سفت و سخت جای خود مانده اند و توصیه به تکرار تاریخ دارند؛ «ماندن آقای رییس جمهور».

شاید درست ترین تعبیر این باشد که پدیده دهه 90 همچنان برای بازیگران سیاسی حامی خود «پدیده» مانده است . روحانی راست و چپ سیاست ایران را به هم پیوند داده و از این «با هم بودگی» یک سازمان رای منحصر به فرد به وجود آورده است . اگر چه در سطح نخست تحلیل اینگونه به نظر می رسد که سازمان رای سیاسی حسن روحانی در میان اصلاح طلبانه احاطه شده اما در وجهی دیگر از تحلیل کاملا هویدا شده که راستگرایانی که از حاضران قدرت رسمی هستند بیشترین یاری را به حسن روحانی رسانده اند.

آنها موتور محرکه آقای رییس جمهور در تمام این سه سال بوده اند . وقتی علی اکبر ولایتی در آن «دقایق سازنده »آنچنان بی مهابا به سعید جلیلی تاخت و خسران تحریم را حاصل دوره مذاکره او دانست چندان غیر طبیعی نبود که بعد از انتخابات به یکی از بزرگترین حامیان استراتژی آقای رییس جمهور تبدیل شود. دکتر ولایتی آنچنان به یاری حسن روحانی شتافت اکه امروز از او به عنوان یکی از مولفه های پیش برد برجام یاد می شود . در این میان کسان دیگری هم بودند که بهانه اشان برای احساس قربت به حسن روحانی تنها مذاکرات هسته ای نبود . آنها زخم خوردگان محمود احمدی نژاد بودند . گستره این طیف از اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز می شد و به علی لاریجانی می رسید . آنها سیاست را زاویه ای دیگر می دیدند و از تغییر حرف می زدند؛ «تغییر آرام و کم هزینه» نه چیزی شبیه آنچه 4 سال قبل از آن تجربه شده بود. این وسط محافظه کارانی همچون علی اکبرناطق نوری هم هر چه داشتند برای رییس جمهور شدن و ماندن حسن روحانی به میان آوردند .

در میان همین راستگرایان است که می توان به سیاست ورزی های محمد رضا باهنر ، غلامرضا مصباحی مقدم ، مصطفی پور محمدی و رحمانی فضلی نگاه کرد و دید چگونه این روزها برای مستظهر شدن حسن روحانی به حمایت اصولگرایان تلاش می کنند . «خود» و «دگر» برای تحلیل شرایط سازمان رای حسن روحانی با خط کش اصلاح طلب و اصولگرا از یکدیگر جدا نمی شود. اصلاح طلبانی که در خرداد 92 برآن شدند که در لحظات تاریخی و تغییر تاریخی غایب ماجرا نباشد حالا همچنان حامی حسن روحانی هستند و او را تنها گزینه خود می دانند حتی اگر به کنایه بگویند:«چاره ای جز حمایت از روحانی نداریم» .اجازه بدهید یک تعبیر دیگر درباره حسن روحانی به کار ببریم «او اقتضای زمانه و دوران ما شده است».

آیا او رییس جمهور خواهد ماند ؟
این تحلیل حتما یک نوشتار سطحی خواهد بود اگر از آن نتیجه بگیریم که چون بازیگران سیاسی برای حمایت از روحانی به اکثریت رسیده اند پس او پیروز انتخابات اردیبهشت ماه است .

باید به گذشته بازگردیم و بپرسیم « آیا همیشه اینطور بوده که خواست اهالی سیاست با جامعه یکی باشد ؟ آیا بازیگران سیاسی می توانند به تنهایی تکلیف انتخابات را مشخص کنند ؟» این درست همانجایی است که تحلیل اوضاع را با چالش مهمی مواجه می کند . آیا حسن روحانی همان سرمایه اجتماعی سال 92 را به همراه دارد ؟ پاسخ این سوال بسیار سخت است آنهم برای رییس جمهوری که تقریبا هیچگاه در تمام این چند سال صدارتش برخلاف سلفش نخواسته که در قامت یک پوپولیست ظاهر شود . او به جامعه از زاویه ای متفاوت نگاه کرده است . او روزهای مهمی در پیش دارد . باید میوه برجام را بچیند تا درد مشترک جامعه یعنی «معیشت» را التیام بخشد . ساده ترش شاید این باشد :«مساله روحانی با بازیگران سیاسی حل شده او حالا باید از سیاست به جامعه بازگردد» . آیا پدیده دهه 90 می تواند همچنان اقتضای زمانه باشد ؟

نظرات بینندگان