نظرات مرحوم شهیدمطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان كه تا دو سه سال از وی به نحو شگفتآوری ستایش میكرد و چه در سالهای بعد كه از او به نحو شگفتآوری مذمت میفرمود - غالبا مبالغه آمیز بود.
به گزارش خبرآنلاین، مدتی قبل چاپ ششم كتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان از سوی مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر و روانه بازار نشر شد.
در پاورقی چند صفحه از كتاب، نظرات رهبر انقلاب درباره مرحوم شریعتی منعكس شده است كه اختصاصا برای نویسنده كتاب ارسال شده و مطالبی است كه رهبر معظم انقلاب هنگام مطالعه چاپ سوم در حاشیه كتاب نگاشته اند. رسول جعفریان در چاپ ششم این كتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جدید، نظرات آیت الله خامنه ای را نیز در پاورقی كتاب افزوده است.
در این كتاب و در خصوص «نامه نگاری شریعتی به ساواك و نوع تعامل وی با رژیم شاه»، نویسنده دو نظر را مطرح می كند: نخست نظر سید حمید روحانی كه دكتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می كند. دوم كسانی كه شریعتی را عامل رژیم نمی دانند اما معتقدند كه شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، ماركسیسم و ...، دارای وحدت نظر و همسویی فكری بوده اند.
در این زمینه رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می كنند و بر نظری تاكید می كنند كه مطابق آن، نامه نگاری به ساواك و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یك تاكتیك به قصد فریب دستگاه حكومت شاه تلقی می شود.
مقام معظم رهبری در این باره می نویسند: «به نظر من و با شناختی كه از دكتر داشتم، وی تلاش كرد تا از وجود نقاط مشترك خود با دستگاه مانند ضدیت با ماركسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده كند و ساواك را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاكله او با نوكری ساواك سازگار نبود. حداكثر این بود كه وی اهل خطر كردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد... در سال 54 كه من از زندان آمدم و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشتركمان را معین كرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود كه به من و دكتر ابراز ارادت می كرد).»
دومین موضوعی كه در این كتاب از حاشیه نویسی های رهبری منعكس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظنی است كه نسبت به دكتر شریعتی در نامه استاد شهید مطهری به حضرت امام خمینی(ره) در سال 56 آمده است. بسیاری از افراد طرح این مواضع از سوی استاد مطهری را از سر عصبانیت تلقی كرده بودند و برخی نیز آن را به دشمن شناسی ایشان مربوط می دانند.
در این زمینه هم نظر رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری درباره شریعتی را نمی پسندند. ایشان در این زمینه می نویسند: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان كه تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می كرد و چه در سالهای بعد كه از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود - غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی كه ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشكار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.» (پاورقی صفحه 476 كتاب)
جعفریان در كتاب جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران» طی فصلهای ششگانه این كتاب نگاه خود را بر كلیه جریانهای سیاسی و فكری با محتوای دینی و مذهبی كه در فاصله بین سالهای 1320 الی 1357 به وجود آمده و فعالیت داشتهاند، متمركز كرده است. نویسنده در فصل اول كتاب تحت عنوان «بازگشت دین به عرصه جامعه و سیاست»، زمینهها و دلایل فعال شدن جریانهای مذهبی را در دهههای 20 و 30 مورد توجه قرار میدهد و به معرفی مصادیق این جریانها میپردازد. در فصل دوم، فعالیتهای حوزوی از اواخر دهه 30 تا زمان پیروزی انقلاب مورد توجه نویسنده قرار دارد و در این راستا تعدادی از مؤسسات شكل گرفته در كنار حوزه و نحوه فعالیت و تأثیرگذاری آنها، بررسی قرار میشوند.
سومین فصل به بحث درباره جریانهای مذهبی- سیاسی فعال دهه چهل تا اوایل دهه 50 اختصاص دارد و در چهارمین فصل به بررسی تفصیلی دو جریان فكری- سیاسی مجاهدین خلق و دكتر شریعتی به عنوان دو نمونه بارز از مطرح كنندگان اسلام انقلابی در آن مقطع زمانی از نظر میگذرد. به دنبال این و با نزدیك شدن به مقطع پیروزی انقلاب، معرفی فعالان مذهبی- سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی در پنجمین فصل صورت میگیرد و در نهایت ششمین فصل به مروری بر آرا و افكار جریانهای تجدیدنظر طلب در عقاید شیعه اختصاص دارد.
شایسته است همه ساله بمناسبت یادبودش سخنرانی در مدح این مرد فرهیخته انجام شود براستی چرا چنین نیست؟