پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه باید وزن تشکلهای سیاسی را در انتخابات بالا برد، گفت: برای تولد احزاب قوی، حضور تشکلهای قوی و دارای مرام و مسلک در کشور ضروری است.
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی صبح امروز(پنجشنبه 4 شهریور) در دوازدهمین کنگره جامعه اسلامی مهندسین، با بیان اینکه قبیله گرایی مشکل کشور را حل نمیکند، افزود: اصولگرا یا اصلاح طلب بودن مهم نیست باید دید که چقدر کار بلد هستیم.
اهم اظهارات رییس مجلس را به نقل از خبرگزاری ها بخونید؛
*در حکومت اسلامی باید معناگرا باشیم. باید در فکر مبناگرا باشیم اما در عمل از هرکسی که برای بهتر اداره کشور توانمندی دارد استفاده کنیم. باید وزن تشکلهای سیاسی را در انتخابات بالا ببریم، برای تولد احزاب قوی، حضور تشکل های قوی و دارای مرام و مسلک در کشور ضروری است.
*در کشور ما باید توجه خاصی به امور سیاسی شود، توجه به امر سیاسی از بابت اهداف و مولفههای مختلفی است که در کشور باید دنبال شود. در اوایل انقلاب رهبران جمهوری اسلامی با نقشآفرینی شهید بهشتی جریانی آغاز شد که به دنبال آن مانیفست حزب جمهوری اسلامی تهیه شد. شهید بهشتی به افراد صاحبنظر رجوع کرد تا به حزب بیایند هرچند که طول عمر این حزب کوتاه بود اما ایشان دید دقیقی به تشکیلات داشت و تاکنون احزابی با چنین مشی فکری در کشور وجود نداشته و بیشتر احزاب در نزدیک انتخابات فعال شده و کارکرد اصلی خود را ندارند.
* تصور احزاب این است که بعد از پایان انتخابات کار تمام میشود به همین دلیل افرادی که از این احزاب وارد قدرت میشوند دیگر علقهای به حزب ندارند. با این اتفاق علاوه بر اینکه افراد درون حزب مأیوس میشوند، سردمداران آن حزب نیز تصور همهکاره بودن را پیدا میکنند. موضوعی که به تعبیری در مورد بنیصدر نیز رخ داد به طوری که در آن زمان دفتر هماهنگیهای رئیسجمهور تشکیلاتی را ایجاد کرد تا حزب جمهوری اسلامی را بکوبد اما همین تشکیلات کارکرد حزبیاش را از دست داد و به حزب قدرتطلب تبدیل شد.
*باید از دلیل ایجاد امر سیاسی آگاه باشیم، برای اداره جامعه به افراد دانا نیازمندیم که بتوانند منجر به آبادانی و پیشرفت کشور شده و مراودات بینالمللی را براساس عزت و پیشرفت کشور انجام دهند. باید برای رسیدن به این هدف سازوکاری وجود داشته باشد که مهمترین آن وجود احزاب قدرتمند است.
*درکشورهای غربی احزاب بزرگ منشأ تربیت نیرو و برنامهریزی هستند. حزبی که سرکار است باید برنامه و کار داشته باشد و آن حزب دولت در سایه نیز دارد. این بدان معناست که هیچگاه در وسط امور خاموش نمیشود.
*{با طرح این پرسش که چرا وضعیت اقتصادی کشور مناسب نیست؟}: طبیعتاً دولتمردان در امر سیاسی باید عملکرد داشته باشند که منجر به پیشرفت همهجانبه کشور شود. در واقع دولتمردان باید کمتر به نظریهپردازی پرداخته و بیشتر کار حکومتی به معنای اجرایی داشته باشد تا کشور به پیشرفت و امنیت برسد. اگر پیشرفت حاصل نشود بدان معناست که مسیر اشتباهی طی شده است.
*شرایط مثل این است که رفتگری به جای جمع کردن زبالهها صبح در خانه شما آمده و از آثار یک دانشمند برای شما صحبت کند. قطعا در این موقع شما آن رفتگر را تحسین نمیکنید و از او میخواهید که به کارش برسد. وضعیت یک مدیر سیاسی نیز همین است. مدیر سیاسی قرار است کشور را درست اداره کند تا آبادانی و امنیت ایجاد شود. حال اگر مدیری کارهای دیگری انجام داد و با استفاده از سازوکارهایی کشور را به مسیر نادرست برد نمیتوان آن مدیر را موفق دانست. فرقی نمیکند که آن مدیر اصولگرا یا اصلاحطلب باشد.
*سرانه تولید ناخالص ملی یکی از مولفههای وضعیت اقتصادی یک کشور است که ما از بین 185 کشور در رتبه 94 قرار داریم. از نظر آزادی اقتصادی نیز از بین 178 کشور در رتبه 171 هستیم و این بدان معناست که رقابت در کشور ما بسیار پایین است آن هم در شرایطی که رهبری سیاستهای اصل 44 را تدوین و ابلاغ کردند و قانون تصویب شد. حال سوال این است که آیا این قانون به درستی اجرا شده است؟ در اجرای اصل 44 مواردی وجود داشت که به عنوان بدهی نیروگاهی به یک وزارتخانه دادهاند حال اینکه وزارت نیرو به صورت عالمانه نیروگاه را اداره میکند و اینکه نیروگاه به وزارتخانه غیرتخصصی به عنوان بدهی داده شود معلوم نیست که چه معنایی دارد و این را به عنوان اصل 44 تعبیر میکنند.
*ایران در بین 104 کشور از لحاظ نرخ بیکاری در رتبه 82 است، کمتر کشوری وجود دارد که نرخ بیکاریاش دو رقمی باشد البته زمانی نرخ بیکاری حدود 40 درصد بود که آن زمان شرایط واویلا بود. این نشان میدهد که امور به درستی اداره و ساماندهی نشده است.
*ایران در بین 188 کشور در رتبه 180 از لحاظ نرخ تورم است، تقریباً در تمامی دوران 30 ساله نرخ تورم دو رقمی و گاهی تکرقمی شده که آن زمان تحریم هم نبود. میگویند که تورم دو رقمی به خاطر تحریمها که بخشی از این حرف درست است اما در زمانی که فروش نفت هم خوب بود باز هم تورم دو رقمی بود.
*رتبه ایران در بین 181 کشور از لحاظ سهم سرمایهگذاری خارجی را 164 است، این موضوع نشان میدهد که ما از نظر جذب سرمایهگذاری مشکل داریم که در این شرایط رتبه ایران در بین 187 کشور از لحاظ حمایت از سرمایهگذاری، 167 است. این موضوع نشان میدهد که مردم ما ترجیح میدهند پولشان را در جاهایی که زود نتیجه میدهد سرمایهگذاری کنند آن هم به خاطر شرایط سخت و فسادانگیز بروکراتیک کشور است که مردم ترجیح میدهند پولشان را در جای امنی همچون بانک قرار داده و همان سود 18 درصد را گرفته اما در تولید سرمایهگذاری نکنند.
*همانطور که رهبری تاکید کردند باید دانشگاه و صنعت به هم گره بخورند؛ یعنی گاهی دانشگاه با روشهایی نیازمندیهای تولید را رفع کند و از آن طرف تولید خود را مدیون دانشگاه بداند. موضوعی که در کشور ما به درستی انجام نمیشود، بطوری که از 140 کشور ما در رتبه 102 هستیم. حال اینکه دنیا فهمیده برای ترقی باید دانشگاه منابع پژوهشهای تولید باشد و به تولید کمک کند. به همین دلیل آنها هیچگاه بودجه دولتی به دانشگاه نمیدهند بلکه باید دانشگاه از افکارهای پژوهشی استفاده کرده و بودجهاش را فراهم کند از آن طرف نیز معافیتهایی را برای تولید در نظر میگیرند تا مشوقهایی برای استفاده از پژوهشهای دانشگاهی باشد. در کشور ما چون همه چیز نفتی اداره میشود، پول برای دانشگاه برای تحقیق و به تولید برای تولید میدهیم به همین دلیل این دو به یکدیگر نیازمند نیستند. باید دانشگاه و صنعت را به هم نیازمند کنیم.
*ایران از لحاظ حقوق مالکیت معنوی از 140 کشور در رتبه 130 است، که این موضوع نگرانی را در بین کارآفرینان ایجاد کرده است. از طرف دیگر ایران از لحاظ دسترسی به آخرین فناوری از بین 140 کشور در رتبه 111 قرار دارد. موضوعی که شاید دلیل آن نگرش سطحی مدیریتها و نبود افق دید برای استفاده از فناوریهای نو است.
*ایران از لحاظ شفافیت در سیاستگذاری دولتی در بین 140 کشور در رتبه 115 است، یکی از ابتداییترین کارها برای سرمایهگذاری وجود سیاستهای شفاف است که باید برای حل این مشکل اقدامات لازم صورت گیرد. ایران از لحاظ انحراف از بودجه عمومی در بین 140 کشور در رتبه 73 است. این بدان معناست که در زمان تدوین بودجه واقعیات در نظر گرفته نشده است. وقتی کمتر از 50 درصد برنامه توسعه اجرا میشود بدان معناست که دولت در زمان تدوین برنامه با مشکل مواجه است و یا اینکه خود را ملزم به اجرای برنامه و قانون نمیداند. این افتخار برای یک مدیر نیست که بگوید به قانون کاری ندارد چون اگر کسی در بالاترین مسند اجرایی به قانون توجهی نکند آن پایین هرج و مرج کامل بوجود میآید و نتیجه آن میشود که قانون در کشور اجرایی نمیشود.
*رتبه ایران را از لحاظ جذب استعداد در بین 140 کشور، 134 است، خیلی از استعدادها از کشور میروند چون تولید رونق ندارد و شرایط کار فراهم نیست و کارآفرینی منزلتش را از دست داده است. ایران از لحاظ جمعیت شهری از بین 216 کشور در رتبه 12 است که این مایه تأسف است چون امروز روستاها در حال تخلیهشدن هستند به این دلیل که چرخه اقتصادی مطلوبی در روستاها برای پیشرفت وجود ندارد و آنها مجبور به مهاجرت میشود. نتیجه آن است که حدود 70 درصد مردم در شهرها سکونت دارند.
* وقتی راجع به امر سیاسی صحبت میکنیم باید بفهمیم چه مشکلاتی از لحاظ مدیریت سیاسی داریم. اینکه گروهی سر کار میآیند یا به وظیفه خود آشنایی ندارد و یا بدون توجه کارش را انجام میدهد. تاکنون برخی افراد درجایگاه مهم سیاسی کشور آمده و به دنبال امورات دیگر رفته. آنها به کشورهای دیگر رهنمودهایی دادهاند اما به وضعیت داخل توجه نکرده و تلاشی برای حل مشکلات نداشتهاند.
*مساله امر سیاسی در کشور مورد بیدقتی یا سهلاندیشی شده است. درست است که امر سیاسی جزء سختترین و مهمترین امور کشور است اما باید برای آن زحمت بیشتری کشید چون قبیلهگرایی در این رابطه مشکلی را حل نمیکند. اینکه اصولگرا و یا اصلاحطلب دور هم جمع شوند باید برایشان اداره کشور مهم باشد و اینکه چه برنامهای داشته و چقدر کار بلد باشند.
*باید تشکلها و احزاب کادر خلق کنند و برای کشور برنامه داشته باشند چون در حکومت اسلامی که در راس آن رهبری و ولایت فقیه است مردمسالاری در نهاد آن جدی است. گردش نیرو و تغییر افراد رخ میدهد اما باید اطلاعات افراد نیز به روز باشد تا وقتی فرد برای اداره وزارتخانهای سر کار میآید به همه امور مسلط باشد. وزارتخانه، اکابر نیست که فردی که وزیر میشود تازه بخواهد کار یاد بگیرد.