پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اوایل دهه ٥٠ با وزیر جهاد کشاورزی در یک دبیرستان تحصیل میکردیم و اوایل دهه ٧٠ نیز با وزیر فعلی بهداشت آشنا شدم؛ آنها دو مشخصه مشترک دارند: محمود حجتی، مسئول تولید غذا در کشور و سیدحسن هاشمی در جايگاه وزیر بهداشت، مسئول سلامت غذاست.
به گزارش انتخاب، اين دو وزارتخانه برای کنترل سلامت غذا، تشکیلات گسترده و سازمانیافته «سازمان غذا و دارو» و «سازمان دفع آفات» را دارند. تشکیلات این دو وزارتخانه بر کوچکترین واحد تولیدی در يك مزرعه تا صنعتیترین واحد تولیدي نظارت دارند. با وجود قوانین و تشکیلات سازمانی مناسب در دو وزارتخانه، نگرانی درباره سلامت غذا بهطور گسترده در جامعه ملموس است. جامعه، نگران وجود بقایای سم، کود، فلزات سنگین، افزودنیهای غیرمجاز و مواد اولیه ترکیبی در غذای خود است و سؤال اینجاست که به چه دلیل تشکیلات گسترده دو وزاتخانه از کنترل سلامت غذا عاجز است؟ در تمامی کوچهپسکوچههای کوچکترین مراکز جمعیتی کشور، انواع درمانگاهها و مراکز پزشکی وجود دارد؛ این یعنی جامعه ما به درمان نیاز دارد؛ یعنی جامعه بیمار است؛ یعنی شرایط حاکم بر جامعه ما شرایطي بیماریزاست و بيشتر تلاشها معطوف به درمان جامعه است. آیا هنوز شرایطی فراهم نشده که ما از جامعه «درمانگر» به جامعه «پیشگیر» تبدیل شویم؟
فرهنگ آن را نداریم، شرایط آن را نداریم، تشکیلات و قانون نداریم یا مسئولان مناسب نداریم؟ آیا بهتر نیست وزارت جهاد كشاورزي بهجای تعیین قیمت مرغ به تعیین کیفیت مرغ بپردازد؟ بهتر نیست وزارت بهداشت زمانی را كه صرف نظارت بر درمان جامعه میکند، صرف پیشگیری از بیماری در کل جامعه کند که نیاز به این همه درمان نباشد؟ میتوان مردم را وارد صحنه کنترل و نظارت کرد و از آنان کمک خواست. این روزها شلوغترین مراکز کشور، مراکز درمانی است. نمیتوان مدام به فکر اصلاح بیمههای درمانی بود و بیمارستانها و مراکز درمانی را گسترش داد. باید با برنامههایی، تعداد افرادی که قرار است بیمار شوند کاهش یابد. یادگرفتن و آموختن در جامعه ما با دشواریهایی همراه است؛ برای پیشگیری باید آینده را دید، آگاه بود و دانش داشت. در یک روستا هنگامي كه یک مرکز درمانی افتتاح میشود، اهالی آرامش پیدا میکنند، زيرا به درمان نیاز دارند؛ اما هیچگاه از افتتاح یک مرکز تحقیقاتی حتی مطلع هم نمیشوند چون نیازی به پیشگیری احساس نمیکنند. به نظر میرسد هر دو وزیر نيز با نگارنده همعقیده باشند که بهجای وزراتخانه ٥٠ هزار نفری میتوانیم وزارتخانه ٨٠ میلیون نفری داشته باشیم، چراکه مشکل سلامت غذا، مشکل کوچکی نیست و به آن باید مشکل روحی، روانی و اعتماد مردم را نیز اضافه کرد. مردم اعتماد مسئولان به خودشان را باور خواهند كرد و بيترديد آن را پاس میدارند. برای این کار میتوان شکل جدیدی از ارتباط با مردم را برقرار کرد و با آنها اعتمادسازی کرد. برای این کار، اقدامات زیر را میتوان انجام داد:
١- وزيران مربوطه بهصورت مستقیم در رأس واحدهای مربوط به سلامت غذا در وزارتخانه خود قرار گیرند.
٢- مدت کوتاهی (براي مثال دو ماه) به تولیدکنندگان فرصت داده شود و بعد از آن براساس نظر آزمایشگاهها و مراکز کنترلی سازمانهای مرتبط به مردم اطلاعرسانی شود.
٣- نباید نگران شرایط تولیدات غیرسالم در کشور بود حتی اگر به کاهش تولید بینجامد، چون کوتاهمدت خواهد بود.
٤- اطلاعرسانی سلامت تولیدات غذایی میتواند بهصورت مستقیم زیر نظر وزيران باشد.
٥- برای درازمدت براساس یک خروجی مشخص -یعنی غذای سالم- تشکیلات مرتبط در دو وزارتخانه را همسو و همافزا میکنیم.
٦- بودجههای درمانگرایانه در دولت، به سمت اختصاص بودجه برای ایجاد سلامت جامعه و پیشگیری از ناهنجاریها سوق یابد.
٧- وزيران نباید منتظر دستاوردهای کوتاهمدت باشند، بلکه روندی پایدار را برای سلامت جامعه بنیان گذارند.
در کشورهای پیشرفته، مردم همگام با مسئولانِ مورد اعتمادِ خود بر جامعه نظارت میکنند. بيترديد یک وزارتخانه ٨٠ میلیون نفری برای نظارت و کنترل
منبع: روزنامه شرق