پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : قطع روابط دولت سعودي با جمهوري اسلامي ايران، تنش ميان دو كشور را چنان افزايش داده است كه بسياري از دولتها در منطقه و در خارج از آن را نگران كرده است. اين روزها اعلام ميانجيگري تنها از سوي چند دولت در كشورهاي اسلامي گفته نميشود، روسيه، آمريكا، چين، انگليس، فرانسه و آلمان با اعلام نگراني از شرايط تنش در روابط ايران و عربستان و زيانهاي آن براي حل بحران در خاورميانه، رسمي و غيررسمي خواهان ميانجيگري شدهاند. در يك هفته گذشته دولت سعودي برنامه هيجاني براي تشديد آنچه كه تقابل با ايران براي انزواي سياسي جمهوري اسلامي ناميده، اجرا كرد. ابتدا از دولتهاي عرب عضو شوراي همكاري خليج فارس درخواست كرد تا به دنبال قطع رابطه با تهران، آنها نيز با ايران قطع رابطه كامل كنند. سعوديها بسيار اميدوار بودند كه با حركتي جمعي از همراهي چند دولت عربي، بحران جبهه عربي ـ ايراني و در امتداد آن سني و شيعه را از طريق قطع روابط ديپلماتيك با ايران و تبليغات رسانهاي ـ سياسي در سطح منطقهاي، بينالمللي، نتيجه «بايكوت» جمهوري اسلامي ايران از سوي كشورهاي عربي را به دست آورد. محاسبه دولتمردان سعودي اشتباه بود و نتيجه مطلوب آنها به دست نيامد. زيرا، اغلب دولتهاي عربي حتي با اختلاف سياسي در مواردي با جمهوري اسلامي ايران، به چند واقعيت اذعان دارند.
1ـ گزاره ايران بزرگترين قدرت منطقه، يك تعارف سياسي و يا تبليغاتي نيست، واقعيتي است كه سه قدرت بزرگ بينالمللي آمريكا، روسيه و چين همواره به آن اذعان كردهاند، تا آنجا كه معتقدند هيچ مشكل و بحراني در خاورميانه بدون حضور فعال جمهوري اسلامي ايران به نتيجه نميرسد.
2ـ اغلب كشورهاي منطقه، به خصوص در حوزه خليجفارس چند كشور عربي مهم، عمان، كويت، قطر و امارات داراي روابط اقتصادي بالا و خوبي با ايران هستند و تجربه روابط آنها با ايران در دو دهه اخير نشان ميدهد، جمهوري اسلامي ايران امنيت كشورهاي همسايه خود را در راستاي امنيت ملي خود ميداند و با وجود پارهاي تفاوتها در مواردي، اين كشورها از قدرت امنيتي جمهوري اسلامي ايران در حفظ ثبات در خليجفارس برخوردارند.
3ـ فراتر از دولتهاي مستقر عربي، جامعه مسلمان عرب و ايران عليرغم تمامي تبليغات مسموم عليه ايران از سوي اسرائيل و آمريكا از پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز جمهوري اسلامي در ايران تا امروز، مجذوب شعارهاي اصولي و اسلامي ايران، «اخوت» و «وحدت» هستند. سالهاست كه از القاء شعارهاي اجنبيها براساس عرب و عجم، سني و شيعه فاصله گرفتهاند. اگرچه هنوز از سوي برخي رسانههاي كاسب كار و يا مزدور همچنين در فضاي مجازي در ايران و كشورهاي عربي، شعارهاي مسموم «نژادپرستي» ميچرخد و بر تشديد «نفرت» ميدمند! همچنانكه از شعارهاي نژادپرستانه با عناوين، ترك و فارس، كُرد و عرب و ... دستمايه نفرت تدارك ميبينند و سياست خبيث تاريخي از سلطة انگليسيها در منطقه «تفرقه بيانداز و حكومت كن» را دنبال ميكنند. سطح آگاهي امت اسلامي در سراسر كشورهاي اسلامي چنان است كه ديگر خود را قرباني خط صهيونيستي نميسازند. در همين بحران ايران و عربستان، هيچ مسلماني از سني و شيعه، از عرب و عجم در منطقه خاورميانه تا پاكستان و هند و اندونزي نه تنها خوشحال نشدند بلكه هر جا كه فرصت پيدا كردند، نگراني و تأسف خود را اظهار كردهاند. دولتهاي عربي ميدانند كه «ايرانستيزي» مورد تأييد جامعه و مردم آنها نيست همچنان در ايران نيز، عربستيزي نشانه قومگرايي منحط دانسته ميشود. ملتهاي مسلمان آگاهند كه تنها رژيم صهيونيستي از اختلافها و جنگ در كشورهاي اسلامي سود ميبرد و همواره بر تشديد آن فعاليت ميكند.
تشكيل شوراي همكاري خليج فارس و جلسه اضطراري اتحاديه عرب در قاهره به درخواست دولت سعودي براي تقابل جمعي با جمهوري اسلامي ايران نتيجه مطلوب آنها را نداد. اقدام غلط حمله به سفارت عربستان را قبل از دولتهاي عربي كه در قاهره به دعوت دولت سعودي حاضر شدند، جمهوري اسلامي ايران محكوم كرد و آن را با توطئه برنامهريزي شده عليه كيان نظام خود خواند. اما همه دولتها از عرب و غيرعرب اقدام به قتل شيخ نمر شهروند سعودي كه تنها جرم او سخنراني بود را محكوم كردند.
از نگاه سياسي دولت سعودي گرفتار «پاردوكس» پيچيدهاي شده است. آرزوي آنها رهبريت كشورهاي عربي است كه اين آرزو بعد از فروپاشي نظام سياسي در مصر و حوادثي كه در اين كشور از سقوط حسني مبارك تا امروز پيش آمده، سربرآورد. سعوديها خود را جايگزين مصر در منطقه ميشمارند. اما تا امروز هنوز دولت سعودي نميخواهد بپذيرد كه ابزار لازم براي تحقق چنين آرزويي را ندارد. اختلافها و عملكرد سعوديها با ديگر كشورهاي عربي، از قطر تا عراق و لبنان و سوريه و حتي سوابق حمايتهاي آنها از رژيم بعث عراق (صدام) و امروز افتادن به دام رژيم صهيونيستي و روابط با اين رژيم، حمايت از خط آشوب و تروريسم كه خاورميانه را به آتش كشيده است، خرابكاري در اوپك و در تنظيم توليد و فروش و قيمت نفت و دهها مورد ديگر، تابلوي «پاردوكس» سياسي در حاكميت سعوديها را آشكار ميكند كه به شدت دچار «پارانويايي» قدرت طلبي آنهم در حد «ابرقدرتي» شدهاند.
خطر امتداد چنين «پارانويا»يي براي همه چه در سطح منطقهاي و يا جهاني مشكلآفرين خواهد شد. جرياني كه براي ميانجيگري از سوي دولتها چه مسلمان يا غيرمسلمان راه افتاده است، زيانهاي تشديد بحران در روابط جمهوري اسلامي ايران و عربستان را دريافتهاند. جمهوري اسلامي ايران ميانجيگري را رد نكرده است. كشورهاي دوست و برادر جمهوري اسلامي ايران: پاكستان، تركيه، كويت، عمان، قطر و امارات ميتوانند نقش بسيار فعال و خوبي را براي تحقق آن انجام دهند. اگرچه اين روزها دولتهاي آلمان، فرانسه، انگليس سه كشور مهم اتحاديه اروپا بصورت علني و رسمي، خواهان ميانجيگري و پايانبخشيدن به اختلاف ايران و عربستان شدهاند. ديروز وزراء خارجه آمريكا و روسيه نيز درباره ميانجيگري و ممانعت از تشديد بحران رياض و تهران گفتگو كردهاند. نگارنده بر اين باور است كه در وادي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بايد با تك تك كشورهاي منطقه گفتگوي فعال داشته باشيم و در اين مسير باب گفتگو با دولت مصر را باز كنيم. انتشار مقاله وزير خارجه ما در نشريهاي در آمريكا براي آگاهي افكار عمومي اگرچه مفيد بود و در تعريف ديپلماسي عمومي ديده ميشود، اما ما امروز به طراحي از يك ديپلماسي فعالتر در منطقه نياز داريم كه در آن ديدارها در سطح منطقهاي با كشورهاي حوزه خليجفارس و بخصوص با سه كشور تركيه، پاكستان و مصر ضروري است. ايران ميانجيگري را رد نكرده است و دستگاه ديپلماسي ما بايد خيلي زود نشان دهد ابتكار عمل در اجراي آن را در اختيار دارد.
*ابوالقاسم قاسم زاده