مسئولان عنوان میکنند نه اشتغال مورد نظر فارغ التحصیلان دانشگاهی از جنس مشاغل موجود است و نه آنها به دنبال جایگاه های خُرد خواهند رفت. آنها میخواهند مشاغلی را بیابند که در شان میزان تحصیلاتشان باشد و اسم و رسمی داشته باشد. بنابراین اینکه تقاضاهای بی شماری برای برخی مشاغل شکل بگیرد و برخی رشته های شغلی خالی از تقاضا بماند، دور از انتظار نیست.
دستیابی به میز و اتاق ریاست، فکر هدایت دیگران و مدیریت و گرایشهایی از این نوع؛ از مسائلی است که تحصیلات دانشگاهی برای جوانان به همراه خواهد داشت. جوانانی که قبل از رفتن به دانشگاه به شغل نگاه آسانتری داشتند، حال پس از طی دوره های تحصیلی به ویژه ارشد و دکتری دیگر به هر کاری راضی نمی شوند و یا اگر به اجبار هم به مشاغل ساده تری وارد شوند، هرگز مورد نظر و رضایتشان نخواهد بود و آنها نگاه گذرا و کوتاه مدت به آن شغل خواهند داشت.
درس خواندن خوب است یا بد؟
کارشناسان میگویند اینکه سطح تحصیلات جامعه بالا برود و جوانان بسیاری از دانشگاه ها فارغ التحصیل شوند، چیز بدی نیست چون دستکم جامعه ای بهتر با افرادی موثرتر شکل می گیرد اما وقتی زیرساختهای لازم برای اشتغال آنها فراهم نیست و اینکه نگاه بسیاری از آنها به اشتغال در یک راستا قرار می گیرد و تقریبا شبیه به هم می شود، زنگ خطر را به صدا در می آورد، چون همانگونه که مطرح شد، کارجویان فارغ التحصیل دانشگاهی را دیگر نمی توان به هر شغلی گمارد و آنها از پذیرش بسیاری از رشته های شغلی امتناع می کنند.
حال شاید عده ای بگویند اصلا کار نیست که بخواهند به ساده و یا تخصصی بودن آن فکر کنند و حاضرند هر جایی که باشد وارد شوند اما این نگاه که حقشان بیشتر از اینهاست و چرا نباید در جایگاه به اندازه تحصیلاتشان قرار داشته باشند و یا اینکه چرا عده ای توانستند با تحصیلات پایین تر، فرصتهای بهتری داشته باشند و آنها نتوانستند، دائما آزارشان می دهد.
ممکن است بگویند راهکار چیست؟ به نظر نمی رسد راهکار حل این مسئله پاک کردن صورت مسئله باشد، یعنی شرایطی فراهم شود که دیگر جوانان نتوانند به دانشگاه بروند و سطح تحصیلی جامعه پایین بیاید بلکه باید تلاش شود تا زمینه های ورود فارغ التحصیلان به بازار کار فراهم شود.
ورود ۱۴۰ هزار دکتر به بازار کار
آمارهای جدید که از سوی وزارت کار ارائه شده، نشان می دهد تنها در بخش تحصیلات دکتری تخصصی و حرفه ای، به زودی ۱۴۰ هزار و ۶۵۸ نفر راهی بازار کار خواهند شد و متقاضی جدی کار محسوب می شوند؛ کاری که احتمالا باید ویژگیهای خاص خود را داشته باشد و نمیتوان از فردی که تا مقطع دکترا درس خوانده توقع داشت به ماهیت کار پیشنهادی و جایگاه اجتماعی آن توجه نداشته باشد.
بنابراین هرچقدر سطح تحصیلات جامعه بالا برود، از آنسو دایره مشاغل پیشنهادی و قابل انجام توسط گروه تحصیل کرده ارشد نیز کوچک تر است، همچنین یافتن مشاغلی در سطح تحصیلات دکترا در بازار کار فعلی ایران، سخت و دشوار است و در مواردی حتی ممکن است فردی که تحصیلات دکترا دارد تا مدتها موفق به یافتن یک شغل مناسب و قابل اعتماد نشود.
علاوه بر این، ۵۸۰ هزار نفر کارجویی که به زودی و تا یکی دو سال آینده متقاضی کار خواهند شد، در مقطع کارشناسی ارشد در حال تحصیل هستند، البته نمی توان تمامی ۵۸۰ هزار نفر را متقاضی جدید کار دانست، چون ممکن است بخشی از آنها افرادی باشند که در حال حاضر در بازار کار شاغل هستند و در حال ادامه تحصیل اند اما بالاخره وجود ۵۸۰ هزار کارشناس ارشد در بازار کار فعلی ایران هم می تواند یک فرصت تلقی شود و هم یک تهدید.
کارشناسان میپرسند آیا واقعا بازار کار کشور در شرایطی که کسب و کار با مسائل مختلفی دست و پنجه نرم می کند، نیازمند ورود میلیونی جوانان به دانشگاه ها است؟ آیا می توان برای صدها هزار جوان کارشناس ارشد و دکتر، فرصت شغلی مناسب و در خور شان ارائه کرد؟
در حال حاضر بیشترین جوانان در حال تحصیل مربوط به استانهای اصفهان، تهران، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، خوزستان، فارس و مازندران است که در آینده نزدیک نیز حجم قابل توجهی از بازار کار این مناطق را تشکیل خواهند داد.
آمار جدید تعداد دانشجویان در رشتههای مختلف
به صورت کلی، هم اکنون در ۸ گروه اصلی تحصیلی ۴ میلیون و ۶۸۵ هزار و ۳۸۶ نفر در حال تحصیلاند که از این تعداد ۲ میلیون و ۴۷۰ هزار و ۹۶۸ نفر مرد و ۲ میلیون و ۲۱۴ هزار و ۴۱۸ نفر زن هستند. از کل جوانان در حال تحصیل یک میلیون و ۴۳ هزار و ۷۶۵ نفر در دوره کاردانی و ۲ میلیون و ۹۲۰ هزار نفر نیز در دوره کارشناسی در حال تحصیل هستند.
با وجود اینکه در دوره کاردانی تعداد مردان ۷۱۱ هزار نفر و تعداد زنان ۳۳۲ هزار نفر است اما در دوره کارشناسی تعداد زنان یک میلیون و ۵۳۹ هزار نفر و تعداد مردان یک میلیون و ۳۸۱ هزار نفر است که این موضوع نشان می دهد زنان در مدارج بالاتر، نسبت به مردان تمایل بیشتری به ادامه تحصیل دارند و تعداد آنها در سالهای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
هم اکنون ۵۸۰ هزار نفر در دوره کارشناسی ارشد در حال تحصیل هستند که از این تعداد، ۳۰۶ هزار نفر مرد و ۲۷۳ هزار نفر زن هستند، همچنین ۶۷ هزار نفر در حال تحصیل در دوره دکتری حرفه ای هستند که در این بخش ۲۸ هزار نفر مرد و حدود ۳۹ هزارنفر زن هستند.
زنان در دوره دکتری تخصصی نیز آمار بالایی دارند به نحوی که از مجموع ۷۳ هزار شاغل در دوره PHD بیش از ۴۳ هزار نفر مرد و ۳۰ هزار نفر زن هستند. البته ۲۴۳ هزار نفر در رشته های بهداشت و رفاه، ۱۸۰ هزار نفر در رشته های خدمات، یک میلیون و ۵۱۳ هزارنفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق و ۳۷۶ هزارنفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر در حال تحصیل هستند.
علاوه بر این، ۱۷۴ هزار نفر در علوم تربیتی، ۳۰۳ هزار نفر ریاضیات، علوم و محاسبات، ۱۶۳ هزار نفر کشاورزی و دامپزشکی و یک میلیون و ۷۲۹ هزار نفر در رشته های مهندسی، تولید و ساخت درس میخوانند.
آخه کجای دنیا این همه دانشجوی دکتری بدون هیچ حساب و کتابی میگیرن؟