جرقه بدهكاري
ديگر اين را ميدانيد كه
بدهيهاي پرسپوليس از فصل يازدهم به بعد به اوج خود رسيد. حميد استيلي،
سرمربي وقت سرخپوشان، تنها 350 ميليون تومان به عنوان سرمربي درخواست كرد و
سرپرست موقت باشگاه يعني حبيب كاشاني در آن وقت، قرارداد استيلي را با
همان مبلغ به امضا رساند. در ميانههاي ليگ بود كه به خاطر نتايج بسيار بد
استيلي، كادر مديريتي باشگاه تغيير كرد و محمد رويانيان مديرعامل باشگاه
شد. رويانيان البته پشت سر خود، بودجه نسبتاً خوب و هيأت مديره بانفوذ و
قدرتمندي را ميديد كه يكي از اعضاي آن، فردي از بدنه دولت بود. جرقه
بدهيهاي باشگاه از همان جا استارت خورد.
قرارداد دنيزلي و عدم پيشرفت
رويانيان مديرعامل بود
و پس از شكست 3 بر صفر پرسپوليس مقابل استقلال در جام حذفي، اقدام به
اخراج حميد استيلي كرد و مصطفي دنيزلي با قيمتي حدود 2 ميليارد تومان يعني 5
و نيم برابر قرارداد استيلي، سرمربي تيم شد. دنيزلي درخواست كرد يك تيم
جمع و جور داشته باشد تا باشگاه بتواند مبلغ قرارداد اين مربي ترك را پر
كند اما با بازيكنان ضعيفي كه به اين تيم آمدند، روند پرسپوليس ضعيفتر شد و
اين تيم بيشتر از آنكه پيشرفت كند، پسرفت كرد. رويانيان كه فصل يازدهم را
كاملاً از دست رفته ميديد، به فكر ساختن تيمي مدعي در فصل دوازدهم افتاد.
نشانهها و بازيكنان
رويانيان كه يك مدير نظامي
بسيار قدرتمند و با نفوذ بود، چند ماه پس از حضورش در پرسپوليس متوجه شد
قرار نيست ديگر مثل روزهاي اول، از جيب دولت خرج كند. همان زمان در مجلس
شوراي اسلامي طرحي تصويب شد كه وزارت ورزش و همچنين هيچ يك از نهادهاي
دولتي حق كمك مالي به باشگاههاي دولتي را ندارند و اين باشگاهها با توجه
به امكاناتشان، بايد به تنهايي اقدام به درآمدزايي كنند. اين اولين مشكل
بزرگ سر راهِ رويانيان بود، با اين حال سردار پرسپوليسيها ميخواست تيم
بزرگي ببندد. نشانههاي زيادي از جمله مصاحبه سعيد شيريني، سرپرست وقت تيم
پرسپوليس، وجود دارد كه ثابت ميكند 4 ماه قبل از اتمام فصل يازدهم،
رويانيان با چند بازيكن از جمله محمد قاضي، كريم انصاريفرد، سيدجلال
حسيني، محسن بنگر، شهاب گردان و... عقد قرارداد كرده بود، آن هم با
رقمهايي نجومي كه رد و بدل شدن آن در فوتبال ايران، از حد تصور خارج بود.
كهكشاني كه به قهقرا رفت
ليگ دوازدهم در حالي شروع
شد كه پرسپوليس يك دوجين بازيكن بزرگ و جذاب داشت و گرانقيمتترين سرمربي
تاريخ ليگ برتر را جذب تيم كرد. يك تيم كه لقب كهكشانيها را گرفت اما در
همان هفتههاي اول به قعر جدول رفت و نشان داد نميتوان به اين تيم اميدوار
شد. بعد از دو ماه مشخص شد بازيكنان پرسپوليس كه قراردادهاي سنگيني
داشتند، با وعدههاي عجيب و غريبي به پرسپوليس آمدهاند، از جمله اينكه جدا
از گرفتن چك، به جاي بخشي از پولشان بايد اتومبيلهاي گرانقيمت
ميگرفتند. البته اتومبيلها به بازيكنان تحويل داده شد اما پلاك و سند
نداشت و بازيكنان نميتوانستند با آن از پاركينگ خانهشان خارج شوند. در
داخل زمين نيز نتايج بدي رقم ميخورد، حاشيه به صورت كامل، پيرامون تيم را
گرفت، سرمربي پرتغالي پرسپوليس يعني مانوئل ژوزه اخراج شد و كهكشان به
قهقرا رفت. مشكلات مالي از اينجا بود كه سر باز زد و شرايط بدتر از آني شد
كه رويانيان بتواند مديريت كند.
جبران بدهي با شيوههاي جديد
رويانيان براي پرداخت
بخشي از بدهيها به دنبال راهكارهاي تازه از جمله تغيير اسپانسر رفت كه به
علت لغو يكطرفه قرارداد با اسپانسر قبلي، بدهي و مشكلات حقوقي باشگاه را
افزايش داد. دومين راهكار رويانيان، درآمدزايي از راههاي عجيب بود، به
عنوان مثال سرمايهگذاري در همراه اول با فروش سيمكارتهايي به نام
پرسپوليس يا شروع همكاري با توليدكنندگان محصولات غذايي با برند باشگاه
پرسپوليس اما اين برنامهها شرايط اقتصادي باشگاه را متحول نكرد تا اينكه
رويانيان راهكار سوم را در پيش گرفت؛ دريافت حق و حقوق باشگاه از سازمان
ليگ بابت حق پخش و بليتفروشي تا پايان فصل به صورت يكجا!
طرحي كه به عادت بدل شد
مديران بعدي همين راه را در
پيش گرفتند يعني درآمدزايي از محل درآمدها با علم به اينكه بدهيهاي
پرسپوليس در سازمان ليگ نيز افزايش مييابد. كار به جايي رسيد كه يكي از
مديران باشگاه پرسپوليس تمام درآمدهاي احتمالي باشگاه پرسپوليس تا پايان
فصل چهاردهم را يكجا دريافت كرد بدون اينكه به فكر كاهش چشمگير تعداد
تماشاگران در بازيهاي خانگي تيم سرخپوشان باشد. موضوع وقتي جالبتر شد كه
سازمان ليگ با صدا و سيما در خصوص دريافت حق پخش تلويزيوني بازيها وارد يك
جنگ واقعي شد! صدا و سيما تمايلي براي پرداخت پول به سازمان ليگ براي پخش
بازيها نشان نميداد، با اين منطق كه تعداد مخاطبان فوتبال در كشور كاهش
يافته و فوتبال نيز مثل صدا و سيما به دولت وابسته بوده و خرجشان از يك
منبع است. با اين شرايط بدهيهاي پرسپوليس به شكل بامزهاي به محل درآمدهاي
خود افزايش يافت، از يك سو هيچ پولي براي پرداخت به بازيكنان و اعضاي
باشگاه ندارد و از سوي ديگر درآمدهاي يك فصل خود را در همان ماههاي
ابتدايي ليگ خرج كرده است. با اين حساب پرسپوليسي كه مثل ساير باشگاهها تا
سقف معيني ميتوانست از سازمان ليگ پول دريافت كند، به يك استثناي واقعي
در باشگاهداري بدل شد. آنها به محل درآمدهايشان بدهكارند!
منبع: خبر ورزشی