پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وزرای دفاع و امور خارجه آمریکا در دوره جورج دبلیو بوش با چاپ مقالهای
مشترک در نشریه واشنگتنپست با عنوان «آمریکا چطور میتواند با اقدامات
پوتین در سوریه مقابله کند»، به ارائه رویکردی جنگطلبانه به منظور جبران
شکستهای واشنگتن در سوریه پرداختند.
کاندولیزا رایس، وزیر امور
خارجه سابق آمریکا و رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق این کشور که هر دو در دولت
جورج دبلیو بوش خدمت کردهاند، در این مقاله مشترک خود شرح دادند چطور
آمریکا با اقدامات ولادیمیر پوتین که به گفته آنها به رغم برخورداری از یک
اقتصاد در حال فروپاشی و یک ارتش درجه 2 در حال دیکته کردن تحولات
ژئوپلیتیکی است، مقابله کند.
آنها در این مقاله خود نوشتند:
«واکنشها به اینکه رئیسجمهور روسیه چه در اوکراین و یا در سوریه دست
بالاتر را دارد مختلف است. این واکنش گاهی هجو است: این نشاندهنده ضعف
است. گاهی از روی خودبینی است: او از بابت مداخلهاش متاسف خواهد شد و
روسیه نمیتواند پیروز شود. گاهی از روی هشدار است: این مداخله یک وضعیت بد
را بدتر خواهد کرد و در پایان واکنش از روی محافظهکاری است: شاید روسها
بتوانند به ایجاد ثبات در وضعیت کمک کنند و ما با یاری آنها در جنگ با داعش
مواجه شویم.»
این دو مقام اسبق آمریکایی در ادامه تاکید کردند:
«حقیقت این است که پوتین از دست ضعیف خود به شکلی خارقالعاده خوب استفاده
میکند زیرا دقیقاً میداند میخواهد چه کار کند. او به دنبال این نیست که
با تعریفی که ما از ثبات داریم در وضعیت ثبات ایجاد کند. او در حال دفاع از
منافع روسیه با حفظ بشار اسد در قدرت است. مساله درباره داعش نیست. گروه
شبهنظامی مخالف منافع روسیه از نظر مسکو یک سازمان تروریستی است. ما این
رفتار را در اوکراین دیدیم و اکنون با تهاجم بیشتری آن را در سوریه از طریق
حملات موشکی و بمباران مشاهده میکنیم. پوتین یک فرد احساسی نیست و اگر
بشار اسد سد راهش باشد با رضایت خاطر به دنبال جانشینی قابل پذیرش برای
مسکو خواهد بود. اما در حال حاضر روسها و همچنین ایرانیها معتقدند
میتوانند بشار اسد را نجات دهند.
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به درستی گفتند راهحل نظامی برای بحران
سوریه وجود ندارد اما مسکو میداند که دیپلماسی بر اساس حقایق موجود است و
نه هیچچیز دیگر. روسیه و ایران در حال ایجاد حقایق مطلوب خود هستند. به
مجرد اینکه مداخله نظامی آنها مسیرش را طی کند باید انتظار یک پیشنهاد صلح
از جانب مسکو که منافعش را لحاظ کند از جمله تضمین حفظ پایگاه نظامی روسیه
در شهر طرطوس را داشت.»
این دو مقام آمریکایی همچنین مدعی شدند که
روسها تمایل به پذیرش و حتی تشویق ایجاد به اصطلاح کشورهای شکست خورده در
جنگهای منجمد همچون گرجستان، مولداوی و اوکراین را دارند و سوریه نیز برای
آنها تفاوتی ندارد.
آنها همچنین ادعا میکنند که آسایش مردم برای
آنها مهم نیست و آنها در تعریف خود از موفقیت هیچ نگرانی برای وضعیت تیره و
تار مردم سوریه ندارند و پناهجویان نیز مشکل اروپا هستند.
کاندولیزا
راس و رابرت گیتس تاکید کردند: «آخرین باری که روسیه از مداخله نظامی خود
پشیمان شد مربوط به افغانستان است اما این اتفاق تا زمانی که رونالد ریگان
مجاهدین افغان را با موشکهای ضدهوایی مجهز نکرد، رخ نداد. تنها پس از سقوط
جنگندهها و هلیکوپترهای شوروی بود که این اتحاد تحت رهبری میخائیل
گورباچف تصمیم سازگاری با غرب گرفت و گفت ماجراجویی در افغانستان ارزش
ندارد.»
این دو مقام اسبق آمریکایی در انتهای مطلب خود چند راه حل
را برای مقابله آمریکا با اقدامات روسیه در سوریه پیشنهاد دادند. آنها
نوشتند: «ما در درجه اول باید این استدلال را رد کنیم که پوتین در حال
واکنش نشان دادن به بینظمی در جهان است. براساس این استدلال پوتین در پاسخ
به آشوب ایجاد شده از دستاندازی آمریکا به عراق، لیبی و دیگر مناطق
خاورمیانه تلاش میکند نظام کشوری خاورمیانه را حفظ کند. پوتین در حقیقت در
حال واکنش نشان دادن به شرایط خاورمیانه است. او دیده است که به دلیل
تردید ما در مداخله کامل در مکانهایی نظیر لیبی و تداوم راه ما در عراق
خلئی ایجاد شده است اما پوتین هرگز نباید مدافع ثبات بینالمللی قلمداد
شود.
در درجه دوم ما باید حقایق موجود خود را ایجاد کنیم. ایجاد
مناطق پرواز ممنوع و منطقههای ایمن برای مردم ایدههای نپختهای نیستند.
آنها پیش از این نیز از جمله در حفاظت از کردها در مقابل 12 سال حکومت وحشت
صدام موثر واقع شدند. ما باید به پذیرش پناهجویان تا زمان ایمن شدن مردم
ادامه دهیم. ارائه حمایت قدرتمند از نیروهای کرد، قبایل سنی و باقیمانده
نیروهای ویژه عراقی نیز مهمل نیستند. آنها میتوانند استراتژی در حال شکست
فعلی ما را نجات دهند. اگر ما تعهد جدی به این اقدامات داشته باشیم همچنین
روابط ما با ترکیه را که تحت تاثیر تبعات مداخله مسکو قرار گرفته، تحکیم
کنیم. به طور خلاصه ما باید یک توازن قدرت نظامی در منطقه اگر که میخواهیم
به راهحل سیاسی قابل پذیرش برای خود و همپیمانانمان به دست آوریم،
برقرار کنیم. سوم اینکه ما باید جلوی تقابل فعالیتهای نظامی خود با
فعالیتهای روسیه را بگیریم. این ناخوشایند است اما ما هرگز نباید دچار
موقعیتی شویم که در آن روسها به ما هشدار دهند از سر راه ما کنار بروید.
ما باید هر آنچه که میتوانیم انجام دهیم تا جلوی تقابل میان نیروهایمان با
روسیه را بگیریم. به طور پیشفرض پوتین این نگرانی مشترک را دارد. در
پایان ما باید پوتین را همان کسی که هست، ببینیم. ما باید از گفتن اینکه
میخواهیم بهتر انگیزههای روسیه را درک کنیم، دست برداریم. روسها هدفشان
را خیلی خوب میدانند و آن حفظ منافعشان در خاورمیانه با هر ابزار لازم
است. در این جمله چه چیز مبهمی وجود دارد؟»