«معاملات سرد بورس تهران»، «تعمیق رکود در بورس»، «بازدهی بورس منفی شد»، «برجام حال بورس را جا نیاورد»، «پای بورس روی پدال نزول»، «خروج گسترده سهامداران از بورس»، «ابهام و سردرگمی در تالار شیشهای»، «جهش هستهای بورس» و «بورس از نفس افتاد» تنها بخشی از تیترهای منتشرشده در رسانهها طی شش ماهه اول سال است که به خوبی گویای وضعیت بورس در این مدت است.
بازار سرمایه کشور بعد از روند رکودی خود در سال گذشته و از بین رفتن سرمایه سهامداران با ثبت بازدهی منفی، سال 1394 را با بارقههایی از امید نسبت به بهبود نسبی اوضاع به دلیل در جریان بودن مذاکرات سیاسی آغاز کرد اما بعد از گذشت چند روز، امید همراهان خود را به نا امیدی تبدیل کرد و زیان سهامداران را فزونی داد.
به این ترتیب بعد از روند بیجان و بیرمق بورس در سال 1393، در جریان بودن مذاکرات هستهای در تعطیلات نوروز و انتشار اخبار مثبت از این مذاکرات منجر به روشنشدن موتور بورس شد تا جایی که بازار سرمایه با کسب بازدهی 13 درصدی تنها در 10 روز نوید یک سال پر رونق را به سرمایهگذاران داد.
در این مدت کوتاه انتشار اولین بیانیه سیاسی در 13 فروردین سبب شد تا بورس تهران واکنشهای جالبی به این بیانیه نشان دهد و با ثبت رکوردهای عجیب و رسیدن شاخص به کانال 70 هزار واحدی به گزینه اول سرمایهگذاری تبدیل شود تا جایی که با رشدهای خیرهکننده بورس همه اذعان میکردند که بعد از سالها انتظار مهمترین ریسک بازار سرمایه یعنی ریسک بینالملل و رفع تحریمها برطرف میشود و شرایط شرکتها و سودآوری آنها بهبود پیدا میکند.
پایان جهشهای رویایی بورس
اما روند صعودی بورس دوام چندانی نداشت و روزهای خوش بورس به سرعت از بین رفت و آرامآرام فضای ترس و رکود بر این بازار سایه افکند. بروز نگرانیهای سیاسی بعد از بیانیه لوزان، حرکت خلاف جهت حقوقیها و منفیکردن بازار با عرضههای سنگین در کنار تشدید عرضههای اولیه باعث شد تا حلاوت رشد بورس به تلخی تبدیل و امید سهامداران نا امید شود.
به این ترتیب هنوز از روزهای اوج بورس چند روزی نگذشته بود که بورس تهران روند نزولی خود را از 17 فروردینماه آغاز کرد. این در حالی است که اکثر کارشناسان و تحلیلگران پیشبینی میکردند که بورس تهران روزهای رویایی خود را تا تیرماه و امضای توافق هستهای و فصل مجامع طی خواهد کرد اما با آغاز روند نزولی بار دیگر غیر قابل پیشبینی بودن این بازار برای همه ثابت شد.
این روند در روزهای بعد و در اردیبهشت و خرداد نیز ادامه پیدا کرد و در نهایت بهار سال 1394 در ترس و نگرانی در حالی به پایان رسید که بازدهی 13 درصدی سهامداران در ابتدای سال تا سطح 7 درصد نزول کرد و ابهامات سیاسی و افزایش بیاعتمادی موجب رکود مجدد بازار سرمایه، تشکیل صفهای فروش و در نهایت خروج سهامداران از این بازار شد.
بر این اساس در سهماهه اول سال، موج نخست خروج سهامداران از تالار شیشهای رقم خورد و سهامداران با روند ریزشی بورس ترجیح دادند تا زمان مشخصشدن نتیجه مذاکرات از خرید سهم خودداری و سرمایه خود را به سمت بانکها هدایت کنند؛ به همین دلیل بانکها در فصل بهار به رتبه اول سرمایهگذاری تبدیل شدند و بیشترین سودآوری را در میان سایر بازارها نصیب همراهان خود کردند.
در این مدت ادامه روند منفی بورس و تشدید نگرانی سهامداران و کاهش روزانه قیمتها باعث شد تا وزیر اقتصاد به بانکهای بزرگ دستور حمایت از بورس را بدهد. با وجود اینکه خبرهای مثبت دیگری همچون افزایش دامنه نوسان از 4 به 5 درصد، توقف عرضههای اولیه تا پایان خردادماه و اطلاعرسانی مستقیم شرکتها روی کدال نیز منتشر شد اما هیچ یک از این خبرها نتوانست منجر به برگشت آرامش و اعتماد به تالار شیشهای شود و بورس تهران علیرغم اعتراض سهامداران به این وضعیت مقابل تالار بورس، همچنان در سایه بیاعتمادی و عدم حمایتها بر ادامه مسیر منفی خود اصرار کرد.
رخوت بورس از کی آغاز شد؟
اما با آغاز فصل تابستان، بورس تهران روند دیگری به خود گرفت و مجددا بارقههایی از امید را در بین سهامداران ایجاد کرد؛ به طوری که در اولین فصل تابستان به دلیل در جریان بودن مذاکرات هستهای و فضای مثبت مذاکرات، روند افزایشی گرفت و بازدهی سهامداران را به 10 درصد رساند اما بعد از قطعیشدن توافق، در مقابل بهت سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار، به قعر چاه رفت.
به این ترتیب و در حالی که همه انتظار داشتند که بورس تهران بعد از امضای توافق، جهش هستهای خود را آغاز کند و دوران رونق خود را از سر بگیرد، رفتار عجیبی از خود نشان داد که موجب غافلگیری همه فعالان بازار سرمایه شد.
بنابراین بورسی که از ابتدای سال تاکنون با ابهامات ناشی از مذاکرات هستهای دست و پنجه نرم میکرد و بیصبرانه منتظر امضای توافق هستهای بود و با افزایش قیمتها و رشد تقاضا خوشحالی سهامداران را رقم زده بود، یک روز بعد از اعلام نتیجه مذاکرات هستهای در میان ناباوری سهامداران روند نزولی در پیش گرفت و یکدست قرمز شد.
بر این اساس سهامدارانی که بعد از تحمل یک سال و چند ماه زیان و رکود، تحرکات خود را برای خرید سهام شرکتها در تیر ماه افزایش داده بودند تا بعد از لغو تحریمها بتوانند اندکی ار زیانهای خود را جبران کنند، دوباره امید خود را از دست دادند و برای خروج از این بازار با هم رقابت کردند.
رفتار متفاوت بورس با وجود انتشار مثبتترین خبر سیاسی چند سال اخیر، برای همه اهالی تالار حافظ بسیار غیرمنتظره و تلخ بود تا جایی که کمتر کسی تصور میکرد که بورسی که همواره متاثر از تصمیمات سیاسی بوده و به اخبار این حوزه چشم دوخته است، کمترین واکنشی به اخبار این حوزه نشان ندهد و دوران رخوت خود را بعد از توافق 23 تیرماه آغاز کند.
کارشناسان میگفتند پیشخور شدن افزایش قیمتها قبل از اعلام توافق هستهای، نزدیکشدن به زمان برگزاری مجامع شرکتها در تیرماه، کارشکنی حقوقیها در فروش سهام به جای حمایت از بازار، گزارش نامطلوب شرکتها در 3 ماه اول در کنار باقی ماندن ابهامات موجود در صنایع و تصمیمات اقتصادی دولت موجب ورود مجدد بورس به فاز منفی شده است.
با این حال بورس خسته و رنجور تهران بعد از 23 تیر و بعد از حدود 20 ماه دست و پنجه نرمکردن با رکود، دیگر روزگار خوش به خود ندید و با ناامیدی تمام نسبت به بهبود اوضاع به دلیل شرایط رکود اقتصادی و حمایتنکردن از این بازار در لاک خود فرو رفت و مهمترین سرمایه خود یعنی «اعتماد» را از دست داد.
این روند تا جایی پیش رفت که اوضاع این بازار با ریزش شدید قیمتها وخیمتر شد و سهامدارانی که روزی از سوی دولت برای سرمایهگذاری در این بازار تشویق شده بودند، آبرفتن سرمایههای خود را مشاهده کردند و با زیان از این بازار خارج شدند.
ادامه جو رخوت و ناامیدی در بازار سرمایه موجب شد که بورس تهران آخرین ماه تابستان را با سردی آغاز کند و با انتشار خبرهای مربوط به تصویب خوراک 13 سنتی پتروشیمیها و ادامه حمایتنکردنها سپری کند. تاثیر منفی این خبرها در حدی بود که رای مثبت کنگره آمریکا به برجام در 26 شهریورماه نیز نتوانست تاثیری در روند معاملاتی بورس بگذارد و بورس تهران در انتظار انتشار اخبار مثبت اقتصادی به روند ریزشی خود ادامه داد.
نتیجه عدم حمایتها از بازار سرمایه و پا برجا بودن ابهامات مهم صنایع مطرح بورسی همچون پتروشیمیها، پالایشگاهها، معدنیها و نرخ بالای بهره بانکی در کنار ابهامات تعرفه خودرو، افزایش قیمت حاملهای انرژی، بودجه انقباضی و کمبود نقدینگی منجر به رسیدن شاخص بورس به ارقام ابتدایی سال، از بینرفتن سرمایه سهامداران، کاهش شدید حجم داد و ستد در بورس و افت ارزش بازار سرمایه شد.
چنانکه عملکرد ششماهه بورس نشان میدهد در این مدت شاخص بورس تهران بعد از گذشت شش ماه، از 62 هزار و 532 واحد به 61 هزار و 686 واحد رسیده است؛ یعنی سهامدارانی که در این مدت پول خود را در بازار سرمایه سرمایهگذاری کردهاند، نهتنها سودی کسب نکردهاند بلکه به طور متوسط زیان 1.5 درصدی را با خود به خانه بردهاند.
این در حالی است که از ابتدای سال تا پایان شهریور و در 123 روز معاملاتی تنها 90 هزار و 737 میلیون سهم به ارزش 179 هزار و 842 میلیارد ریال داد و ستد شد و ارزش بازار سرمایه از 281 هزار میلیارد تومان در ابتدای سال به 263 هزار میلیارد تومان تا پایان شهریور رسید.
همچنین در این مدت به دلیل ریزش شدید قیمتها و رسیدن آنها به زیر قیمت اسمی، از ارزش بازار صنایع مطرح بورسی همچون بانکها، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی، مخابرات، شرکتهای چند رشتهای صنعتی، صنایع معدنی، خودرو، سیمان، لاستیک، کاشی و سرامیک کاسته شد و تنها گروههای حمل و نقل، مواد دارویی و قند و شکر توانستند با رشد مواجه شوند.
چرا بورس بالا نرفت؟
کارشناسان میگویند دلیل بالا نرفتن بورس تهران بعد از برجام این است که این بازار در شرایط فعلی تنها به اخبار کلان اقتصادی واکنش نشان میدهد و از آنجا که هیچ خبر مثبتی از کلان اقتصاد منتشر نمیشود که مناسب حال و احوال این روزهای بازار باشد، تالار شیشهای بلافاصله به خبرهای منفی واکنش شدیدی نشان میدهد و اخبار مثبت در این بازار سوخت میشود.
وضعیت بورس در ماههای آینده و حداقل تا پایان سال در حالی مبهم و مهآلود است و هیچ تحلیلی از آن ارائه نمیشود. در این شرایط اکثر کارشناسان معتقدند که بورس تهران در اوایل سال آینده به دلیل نمایانشدن آثار لغو تحریمها و بهبود وضعیت صنایع روند رو به رشد خود را آغاز میکند لذا کسانی که از امروز با دید یکساله در بورس سرمایهگذاری کنند میتوانند بازدهی بیشتری نسبت به بازار پول کسب کنند. آنها میگویند با اجراییشدن توافق هستهای و رفع تحریمها و آزادشدن منابع مالی و کاهش نرخ سود بانکی و از همه مهمتر تدبیر درست دولت، سرمایهگذاری به سمت تولید میرود و کشور از فضای رکودی خارج میشود و بورس تهران هم میتواند بازدهی مناسبی نصیب سهامداران کند.
این پیشبینیها در حالی ارائه میشود که از بین رفتن سرمایههای مردم طی 20 ماه گذشته در سایه حمایت نکردن دولت در این بازار منجر به سلب اعتماد شدید در بازار سرمایه شده و بازگشت آن به تدبیر و تصمیمهای درست و اساسی نیاز دارد.
این در حالی است که ادامه شرایط رکودی بورس و تصمیمات دولت علیه بازار سرمایه موجب شده است تا یکی از مسئولان سابق سازمان بورس با «نگران کننده» خواندن اوضاع بورس، از دولت بخواهد بسته نجات بازار و صنعت را تدوین و اجرایی کند.
چاره خروج از بحران چیست؟
محمودرضا خواجهنصیر که اکنون مدیرعامل تامین سرمایه آرمان است، میگوید: نبود انتظار برای رفع مسائل در کوتاهمدت و نبود امید به گزارشهای شش ماهه و 9 ماهه شرکتها موجب شده است که سرمایهگذاران با نگاه ناامیدکنندهای به بورس بنگرند. علاوه بر این در یک سال اخیر مرتبا با خروج منابع مالی از بورس و رفتن سرمایهها به سمت بانکها مواجه شدهایم و برای ادامه کار باید نقدینگی جدیدی تزریق شود تا سرمایهگذاران دورنمایی از وضعیت بازار داشته باشند.
او میگوید: تزریق منابع محدود به بورس و تصمیمهای دم دستی در شرایط فعلی بیفایده است و برای نجات بورس باید بسته نجات بازار و صنعت تهیه و تدوین شود تا بتوانیم این بحران را رد کنیم. بنابراین پیشنهاد میشود که بسته نجات که حاوی اقدامات اساسی است، تدوین و حتی به برخی اقدامات ماههای اخیر دولت تلنگری وارد شود و در خصوص مواد اولیه، شرکتها و صنایع، تصمیمگیریهای اساسی صورت گیرد.
بنابراین وضعیت این روزهای بورس علاوه بر زیان و بیاعتمادی سهامداران هشدار جدی برای صنایع است چرا که اگر وضعیت صنایع به گونهای باشد که توجیهی برای سرمایهگذاری نداشته باشند، معضلات بزرگی همچون بیکاری و ورشکستگی به بار میآید لذا مسئولان باید وضعیت نگرانکننده بورس را به صورت بررسی یک بحران نگاه کنند و اقدامات اساسی درخصوص صنایع صورت دهند؛ در غیر این صورت نمیتوان توقفی برای روند نزولی بازار سرمایه تصور کرد.
سهامداران انتظار دارند در این شرایط بحرانی، دولت تدبیر و امید تدبیری اساسی بیندیشد و با حمایت از صنایع و رفع ابهامات آنها امید تازهای به بورس کشور تزریق کند تا در بستر رفع تحریمها و ورود سرمایهگذاران خارجی، بورس تهران بتواند رشد خود را دوباره آغاز کند و به بالندگی برسد.