پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دو مرد که در پروندههایی جداگانه همسرانشان را به قتل رساندهاند، پای میز محاکمه رفتند و اقرار کردند که شک و تردید انگیزه آنها از قتل بود.
در اولین پرونده که در شعبه دو دادگاه کیفری شماره یک تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و توضیح داد زنی جوان به نام مهتاب به دست شوهرش به قتل رسیده است. او گفت: مهتاب ابتدا توسط شوهرش، یونس، به بیمارستان منتقل شده و یونس ادعا کرده همسرش یکباره بیهوش شده و سرش به دیوار برخورد کرده و بعد هم به حالت کما فرورفته است. یک هفته بعد از بستریشدن مهتاب، او جانش را از دست داد و دستگاهها را از بدنش جدا کردند.
وقتی جسد به پزشکیقانونی انتقال یافت، متخصصان گزارش دادند این زن مورد ضربوجرح قرار گرفته. همین مسئله باعث شد مأموران نسبت به یونس مظنون شوند و او را مورد بازجویی قرار دهند، هرچند یونس در ابتدا مدعی بود از علت کبودیهای بدن همسرش خبر ندارد اما بعد اعتراف کرد خودش همسرش را کشته است و مشخص شد رابطهای میان یونس و زنی دیگر وجود داشته که علت این درگیری بوده است. این زن خاله مقتول بود و مهتاب نیز از این رابطه خبر داشت.
نماینده دادستان ادامه داد: با توجه به مدارک موجود در پرونده، خواستار رسیدگی به اتهام قتل عمدی و رابطه مشروع در مورد یونس و همچنین رابطه نامشروع در مورد لاله، خاله مهتاب، هستم.
سپس اولیایدم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. وقتی نوبت به یونس رسید، گفت: «من قبول ندارم با لاله رابطه داشتم و این حرفها دروغ است. مدتی بود که مهتاب به من بیمحلی میکرد البته من با کس دیگری رابطه داشتم و مهتاب هم این موضوع را میدانست اما بیتفاوت بود و این موضوع من را ناراحت میکرد، فکر میکردم مهتاب هم با کسی رابطه دارد. بههمینخاطر ناراحت شدم. روز حادثه دیدم مرتب با گوشی تلفن همراهش بازی میکند. به او گفتم برای چه اینهمه مدت گوشی دستت است، جواب سربالا داد. گفتم گوشی را بده ببینم چه کسی به تو پیامک میزند و موضوع چیست. گوشیاش را نداد، خیلی ناراحت شدم و با هم درگیر شدیم. داشتم خانه را با حالت قهر ترک میکردم که مهتاب به پایم افتاد و گفت نرو من هم هلش دادم که همین هلدادن باعث شد سرش به گوشه تخت برخورد کند و به کما برود. آن زمان لاله هم در خانه ما بود اما رابطهای با او نداشتم. فقط یکبار به او ابراز علاقه کرده بودم اما رابطهای نداشتیم».
متهم گفت: «من شیشه مصرف میکردم و به همین خاطر هم از دست همسرم ناراحت بودم و فکر میکردم او نسبت به من بیتفاوت شده است».
وقتی قضات لاله را برای بیان توضیحات و دفاع از خودش به جایگاه دعوت کردند، او گفت: «من و یونس با هم رابطه داشتیم. مدتی قبل او به من ابراز علاقه کرد و بعد هم این رابطه شروع شد و من فکر میکنم مهتاب هم متوجه این موضوع شده بود، به همین خاطر هم نسبت به یونس بیتفاوت بود. یونس مهتاب را دوست داشت و این بیتفاوتی آزارش میداد. آن روز هم همین موضوع را به مهتاب گفت و بعد هم هنگامی که داشت از خانه بیرون میرفت، او را به گوشهای هل داد که سرش به تخت برخورد کرد».
هیأت قضات بعد از پایان دفاعیات متهمان و وکلای آنها وارد شور شدند و یونس را در اتهام قتل شبهعمد مجرم شناختند و به پرداخت دیه و زندان و درخصوص اتهام رابطه نامشروع، یونس و لاله را به شلاق محکوم کردند.
در پروندهای دیگر که در شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد، مردی که همسرش را اردیبهشت سال ٩٢ به قتل رسانده بود و قصد خودکشی داشت، مورد محاکمه قرار گرفت.
نماینده دادستان در ابتدای جلسه گفت: متهم حاضر در دادگاه در سال ٩٢ همسرش را با ضربات چاقو به قتل رساند و قصد داشت خودکشی کند اما با کمک نزدیکانش نجات پیدا کرد. این مرد که رامین نام دارد، مدعی است همسرش با شخصی ارتباط داشته و او متوجه این ارتباط شده و بههمینخاطر هم دست به چنین کاری زده است اما ادعای او در مورد همسرش، مریم، هرگز ثابت نشد. با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیایدم، خواستار رسیدگی به این پرونده هستم. سپس اولیایدم مریم خواستار صدور حکم قصاص شدند و اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «سه سال بود که با مریم ازدواج کرده و از همان ماههای اول نسبت به او مظنون شده بودم. مدتی بعد مطمئن شدم با کسی رابطه دارد اما نمیتوانستم آن شخص را پیدا کنم و هیچ سرنخی هم نداشتم. هربار به مریم میگفتم که چرا به من خیانت میکند جواب سربالا به من میداد و میگفت تو دیوانه شدهای البته اوایل میگفت خیانت نمیکند و این توهم من است.
بعد از مدتی نسبت به من کمتوجه شد و دعواهای ما زیاد شد. روز حادثه دوباره سر این موضوع با هم دعوا کردیم و درگیری بالا گرفت و من هم با واردآوردن ضرباتی او را به قتل رساندم». متهم ادامه داد: از کاری که کرده بودم، آنقدر پشیمان شدم و آنقدر نسبت به مریم علاقه داشتم که تصمیم گرفتم خودم را بکشم اما من را نجات دادند که ایکاش هیچوقت این کار را نمیکردند. سپس پدر متهم از قضات اجازه خواست تا در مورد فرزندش صحبت کند.
او گفت: رامین از زمان مجردی دچار بیماری روانی بود و حتی یکبار هم در بیمارستان بستری شده و چند هفتهای آنجا بود. پسرم دچار بیماری حادی است و من نسبت به نظریه پزشکیقانونی اعتراض دارم و از قضات میخواهم که یکبار دیگر او را به پزشکیقانونی معرفی کنند و من هم میتوانم از بیمارستان پرونده پزشکی او را به دادگاه ارائه دهم. او بهشدت بیمار است و هرازچندگاهی مریضیاش عود میکند. هیأت قضات با توجه به این ادعای پدر متهم، برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
منبع: شرق