پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رضا نصری: در هفتهٔٔ گذشته، دکتر ظریف پیشنهاد مهمی به جامعهٔ جهانی ارائه داد که توجه افکار عمومی، رسانههای بینالمللی و محافل تخصصی را به خود معطوف کرد. وزیر امور خارجه ایران - طی مقالهای در روزنامهٔ گاردین - به کشورهای دارندهٔ سلاح اتمی پیشنهاد داد تا به منظورِ رسیدن به یک پیمان خلع سلاح جدید، مذاکرات چندجانبه را آغاز کنند؛ و وعده داد که ایران، برای تسهیل این هدف، در ظرفیت ملی خود و در جایگاه رئيس جنبش عدم تعهد، همکاریهای لازم را با جامعهٔ جهانی به عمل خواهد آورد. معاهدهٔ مورد نظر - که همهٔ کشورهای مسلح به سلاح هستهای (از جمله کشورهای غیر عضو در پیمان ان.پی.تی) را در بر خواهد گرفت - در دو مرحله، فرایند خلع سلاح کامل را تحقق خواهد بخشید:
در فاز مقدماتی، کشورهای دارندهٔ سلاح، در اقدامی هماهنگ، زرادخانهٔ هستهای خود را از حالت «آماده باش» خارج خواهند کرد. یعنی کلاهکهای هستهای را - در فرایندی که در اصطلاح فنی به آن De-alerting میگویند - از موشکهای حامل جدا خواهند ساخت. هدف از این اقدام، کاهش ریسک جنگ اتمی ، کاهش احتمال جنگهای تصادفی و افزایش مدت زمان تصمیمگیری سیاسی (یا افزایش Breakout time) در بحبوحهٔ شرایط بحرانی است. (ضمن اینکه این اقدام در عصر کنونی، با توجه به جدی بودن خطر حملات سایبری و امکان هک شدن سیستمهای هشداردهندهٔ نظامی، ضروری به نظر میرسد). فاز دوم شامل خلع سلاح هماهنگ و تدریجی کشورها تا امحای کامل این ابزار کشتار جمعی است. این مرحله تحت یک سازوکار قوی نظارتی و ذیل پوشش یک مکانیسم راستیآزمایی و سنجش میزان پایبندی کشورها به تعهدات خود صورت خواهد گرفت.
حال، جدا از دستآوردهای امنیتی این پیمان جدید برای نسلهای آیندهٔ بشر، صرفِ طرح این پیشنهاد از جانب رئيس دستگاه دیپلماسی ایران از چند جهت نیز بسیار حائز اهمیت است:
۱- اول اینکه با ارائهٔ این پیشنهاد، ایران پیام داد که در کسوت یک بازیگر قدرتمند، عامل و موثر در عرصهٔ جهانی، در پی سامان دادن به فضای بینالمللی و اصلاح رژیم عدم اشاعه در عصر پسا-توافق است. به عبارت دیگر، پیام ایران این است که نه تنها پیروزمندانه از کارزار مذاکرات هستهای به بیرون آمده، بلکه میخواهد از این سرمایهٔ سیاسی و اخلاقی برای تغییر پارادایمهای امنیتی حاکم بر روابط بینالملل - و همچنین رسیدن به هدفِ دیرینهٔ خود مبنی بر ایجاد «خاورمیانهٔ عاری از سلاح هستهای» - استفاده نماید. در این راستا، راهکار دقیق و فنیِ ارائه شده و استدلالها و زبان حقوقی وزیر امور خارجه گویای این واقعیت است که ایران در پیگیری این امر بسیار مصمم و جدی است.
۲- دوم اینکه در مقدمهٔ طرح این پیشنهاد، دکتر ظریف «برجام» را - نه صرفاً به عنوان یک توافق میان ایران و گروه ۵+۱ - بلکه به عنوان یک توافق میان یک «کشور فاقد سلاح هستهای» و «کشورهای دارندهٔ سلاح هستهای» معرفی میکند تا از این زاویه به افکار عمومی یادآوری کند که توازن میان این دو دسته کشورها - علیرغم خواست جامعهٔ جهانی و علیرغم گذشت شش دهه از تاسیس نظام ان.پی.تی - کامآکان برآورده نشده است. به عبارت دیگر، با طرح این پیشنهاد، ایران پیام میدهد که قصد دارد به «برجام» کارکردی فرای محتوای آن ببخشد و از مدت زمان اعتبار این توافق برای برقراری توازن قوا میان کشورهای دارنده و فاقد سلاح هستهای استفاده کند.
۳- سوم اینکه ارائهٔ این پیشنهاد، رژیم اسرائيل را از یک موضع تهاجمی نسبت به ایران به یک موضع دفاعی در برابر ایران و در برابر افکار عمومی جهان (که به تدریج با ایران همسو میشود) میکشاند. به عبارت دیگر، این ابتکار ایران - آن هم بالافاصله پس از انعقاد توافق هستهای - موجب میشود که رژیم اسرائيل - که دکتر ظریف در مقالهٔ خود به درستی از آن به عنوان تنها مانع بر سر راه تحقق پروژهٔ خاورمیانهٔ عاری از سلاح هستهای یاد کرده - از موضع «طلبکار» به موضع «متهم» نقل مکان کند. یک نگاه اجمالی به حجم واکنشها و استقبال کاربران شبکههای اجتماعی از پیشنهاد ایران، و همچنین یک بررسی مقدماتی از موضعگیریهای رسانهای و محافل تخصصی در روزهای اخیر در همین باره، مبین این ادعاست. به واقع، از منظر افکار عمومی غرب، در فضای پسا-توافق، ایران یک عامل تقویت رژيم عدم اشاعه و یک عنصر سازنده و مبتکر در حوزهٔ امنیت هستهایست؛ و اسرائيل یک عامل اشاعه و یک عنصر متخلف، کارشکن، منزوی و غیرپاسخگو است!
۴- چهارم ایکه در فضای کنونی که لابیهای طرفدار رژيم اسرائيل و محافل جنگطلب در واشنگتن - با هزینهٔ میلیونها دلار - سراسیمه در پی جلب افکار عمومی به منظور فشار به کنگره برای رد توافق هستهای هستند، ارائهٔ این پیشنهاد صلحطلبانه از جانب ایران، و طرح یک راهکار عملی و حقوقی در راستای تقویت رژيم عدم اشاعه از جانب بالاترین مقام دیپلماتیک تهران، به مثابهٔ مانعی جدی بر سر راه آنهاست. به واقع، توجیه و تبیین موضع صلحطلبانه و سازندهٔ ایران، برای کسانی که در ماه آینده تلاش خواهند کرد تا با حضور در کنگره ایران را به عنوان یک بازیگر خطرناک و یک عامل برهم زنندهٔ صلح و امنیت جهانی معرفی کنند، امری دشوار خواهد بود.
۵- پنجم اینکه از نظر حقوقی نیز رویکرد ایران بسیار حائز اهمیت است چرا که دکتر ظریف - از جانب ایران - در مقدمهٔ طرح، وظیفهٔ خلع سلاح را - نه فقط یک وظیفهٔ قراردادی در چارچوب پیمان ان.پی.تی - بلکه یک تکلیف «عرفی» برای همهٔ کشورها معرفی میکند. به عبارت دیگر، از نظر ایران، این فقط کشورهای عضو ان.پی.تی نیستند که مطابق ماده ۶ این معاهده موظف به مذاکره برای خلع سلاح هستند؛ بلکه این کشورها به همراه کشورهای مسلح غیرعضو (مانند پاکستان، هند، کره شمالی و رژیم اسرائيل) از نظر «حقوق بینالملل عرفی» نیز مکلف به امحای این سلاحهای کشتار جمعی هستند. به واقع، با اتخاذ چنین موضعی، ایران از یک سو تلاش میکند تا ظرفیتهای معطل ماندهٔ ان.پی.تی را احیا سازد و از طرف دیگر وظیفهٔ خلع سلاح را به کشورهای مسلح غیرعضو ان.پی.تی نیز تعمیم بخشد؛ امری که - با توجه به اهمیت کشور ایران - میتواند در درازمدت متضمین ایجاد یک دینامیسم جدید در حوزهٔ عدم اشاعه شود.
به هر حال، این پیشنهاد - که در آستانهٔ اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شده - این قابلیت را دارد تا به صورت غیرمنتظره فضای بینالمللی را در ماههای آینده تحت تاثیر قرار دهد؛ و - جدا از منافعی که برای امنیت جهانی در بر دارد - جریانهای جنگطلب و ایرانستیز را نیز - چه در کنگره چه در منطقه - به حاشیه براند. از این رو، پشتیبانی تمام عیار از آن هم از نظر اخلاقی و هم از نظر استراتژیک - از جانب مردم و سایر مسئولین - به نظر ضروری است.
*حقوقدان و عضو عالی مطالعات بین المللی ژنو
و بعد از اتمام سنگ اندازی های داخلی و خارجی
و رفع نگرانی ساختگی کشورهای که سالهاست در غیاب ایران سودها می بردند و از درآمد این سودها چه تاخت و تازها که بر ما نمی کردند!