پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : قرار بود که بعد از 32 سال محمد علی کشاورز را دوباره روی صحنه تئاتر
ببینیم اما این مساله به خاطر مریضیاش میسر نشد. محمدعلی کشاورز که دخترش
را از 18 سالگی به اروپا فرستاده است، این روزها تنها زندگی میکند، هرچند
خود او فکر میکند که تنها نیست و با خودش زندگی میکند.روزنامه شرق با وی
گفت و گویی کرده است
چرا پنج سال است که نه در تلویزیون شما را دیدهایم و نه در سینما؟
محیط
کاری را دوست ندارم.باندبازی افرادی که سینماگر نیستند و فقط به خاطر پول
در این حرفه و هنر فعالیت میکنند را نمیتوانم تحمل کنم. نمیتوانم بپذیرم
که ضابطهها به همین سادگی و آسانی جایشان را به رابطهها دادهاند. برای
من که موهایم در این کار سفید شده چنین چیزهایی پذیرفتنی نیست. از اینها
گذشته سناریوها این روزها واقعا ضعیفند. واقعا متاسفم که بگویم ما در ایران
تقریبا اصلا سناریست به معنی واقعی کلمه نداریم
آن روزها ضابطه و اصول حاکم بود اما الان وجود ندارد؟
آن
زمان خود من و خیلی از همکارانم به عنوان بازیگر، از کارمان شناخت کامل
داشتیم. این طور بگویم که خود من، نقش را از بیرون میدیدم و با همه وجود
حسش میکردم.ما برای نقشهایمان بیوگرافی کامل میساختیم. این که فلانی
کیست؟ از نظر اقتصادی چه شرایطی دارد؟ در چه خانوادهای بزرگ شده و علت
رفتارهایش چیست. اما الان خیلی از بازیگران تنها مساله شان این است که
فیلمشان زودتر پخش شود و پولشان را بگیرند و بروند دنبال زندگیشان.
اگر
علت کار نکردنتان «نبودن اصول است» میشود اینطور نتیجه گرفت که به عقیده
شما هیچ گروه و کارگردانی وجود ندارد که بر اساس اصول عمل کند؟
نه،
این طور نیست که هیچ کس درست عمل نکند. هنوز هم هستند کسانی مثل عباس
کیارستمیکه کلا کارشان متفاوت است. کارگردانانی مثل او اصلا احتیاج به
تعریفی از امثال من ندارند. او جزو چهل کارگردان برتر دنیاست. زنده یاد علی
حاتمی هم در کارش همتا نداشت. سناریوهایش بینظیر و دقیق بودند. شخصیت
پردازی کارهای حاتمی حرف نداشت و در انتخاب بازیگرهایش نهایت دقت را اعمال
میکرد. با هم رفیق بودیم، چون در دانشکده هم همکلاس بودیم اما اگر من
برای نقشهای فیلمش مناسب نبودم بیرودربایستی میگفت تو در این فیلم کاری
نداری. اکبر خواجویی هم آدم سالم و پاک و کار بلدی است.
قرار
بود امسال شما بعد از سی و دو سال به صحنه تئاتر برگردید،اما این اتفاق
نیفتاد. علتش دردهای جسمیبود یا از کار در این نمایش منصرف شدید؟
قرار
بود امسال در تئاتر «تماشاچی محکوم به اعدام» به کارگردانی روحالله جعفری
بازی کنم ولی پادرد و پهلو درد امانم را بریده است. به همین خاطر نتوانستم
در این کار ایفای نقش کنم و کار بدون من روی صحنه رفت.امیدوارم که هرچه
زودتر مشکلات جسمیام برطرف شود و زنده باشم تا دوباره تئاتر کار کنم.تئاتر
منتهای آرزو من است و وقتی مهجور ماندن آن را میبینم، غصه میخورم. آه از
نهادم بلند میشود وقتی یادم میآید که سالهاست هیچ سالن تئاتری حتی در
شهری که نامش پایتخت است هم ساخته نشده.
آخرین کار شما،فیلم فرزند صبح است، این فیلم را در جشنواره دیدید؟
نه،اما
شنیدم که خیلی از قسمتهای فیلم حذف شده است و نمیدانم که از نقشی که من
بازی کردهام چیزی مانده یا نه. نقش من خیلی کوتاه بود. استاد فلسفه امام
را بازی میکردم. بحث و گفتوگوی بین شخصیت امام و این استاد فلسفه برایم
جالب و قابل کار بود. البته من معمولا برای انتخاب کارهایم کل فیلم را در
نظر میگیرم نه فقط آن چیزی را که قرار است، بازی کنم.
بارها گفتهاید که سیاست را دوست ندارید نگران بازی در آن فیلم نبودید؟
من
از سیاست بدم نمیآید، از آن متنفرم!به نظرم هنر پاکتر از این است که
بخواهد با سیاست قاطی شود. من معتقدم خدا هنرمندان را انسانهایی خاص
آفریده و چون آنها را خیلی دوست دارد، موهبت هنر را به آنها اعطا کرده است.
البته منظورم از هنرمندان همه هنرمندان است. شاعر،نویسنده، نقاش، سینماگر
و.... این نقش، نقش کوتاهی بوده و به طور شخصی برای خود من جالب و قابل کار
میآمد.
شما نزدیک به پنجاه فیلم بازی کردهاید. کدام را بیشتر دوست دارید و ترجیح میدهید مردم شما را با آن به یاد بیاورند؟
من
خودم نمیتوانم راجع به کارهایم اظهار نظر کنم. مردم بهترین داوران هستند
اما خود من به شخصه درنقشی که در فیلم زیر درختان زیتون به کارگردانی عباس
کیارستمی بازی کردم، همه کارهایی که با زنده یاد علی حاتمیداشتم و
تئاترهایی که همکاری مشترک من با علی نصیریان، حمید سمندریان و اسماعیل
شنگله بودهاند را خیلی دوست داشتهام البته من همه نقشهایی که بازی
کردهام را دوست داشتهام. اما به یاد ماندنیترین نقشم به این خاطر که از
لحاظ جسمیبه خاطر ساعتهای طولانی گریم بیچارهام کرد شعبون استخونی بود
در هزاردستان.