پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : چند متهمان هفته گذشته در طرح برخورد با سارقان پلیس در تهران شناسایی و دستگیر شدند.
باندشان سه نفره است و به خاطر خالکوبی روی بدنشان به کرگدن معروفند. باندی که با استفاده از روش زاغ زنی و شناسایی افرادی که از بانک پول نقد می گرفتند موفق شدند ٢٥٠میلیون تومان از طعمه هایشان سرقت کنند.
اعضای این باند سابقه دار نیستند و سردسته آنها راننده تاکسی است. این متهمان هفته گذشته در طرح برخورد با سارقان پلیس در تهران شناسایی و دستگیر شدند. گفت وگویی با حمید سردسته باند انجام دادیم که در اینجا می خوانید.
خودت را معرفی کن.
امین سی ساله، راننده تاکسی هستم. سه سال است که ازدواج کرده ام.
تو که با تاکسی می توانستی کار کنی، پس چرا به فکر سرقت افتادی؟
طمع زیاد باعث شد با دوستانم به فکر سرقت بیفتیم. خودم روی تاکسی کار می کردم و همسرم کارمند است. زندگی بدی نداشتم، اما طمع زیاد باعث شد به فکر سرقت بیفتم.
چگونه سرقت می کردید؟
یکی از همدستانم به عنوان زاغ زن وارد بانک می شد و افرادی را که پول بالایی از بانک می گرفتند، شناسایی می کرد. او با تلفن مشخصات را به ما می گفت و من و جواد، طعمه را تعقیب می کردیم. در یک فرصت مناسب خودرواش را با میخ سه پره پنچر می کردیم. وقتی راننده در خودرو را قفل می کرد تا پنچری بگیرد با استفاده از تیغه مخلوط کن در خودرو را باز و پول را سرقت می کردیم.
نمی ترسیدید در بانک یا اطراف آن شناسایی و دستگیر شوید؟
همیشه حواسمان جمع بود تا زیر دوربین قرار نگیریم.
از هر سرقت چقدر به دست می آوردید؟
حدود 250 میلیون تومان سرقت کردیم. در هر سرقت بین 10 تا 20 میلیون تومان پول به جیب می زدیم.
همسرت نمی پرسید این پول ها را از کجا می آوری؟
همیشه سوال می کرد. او نمی دانست سارق هستم. به همسرم می گفتم اضافه کاری می کنم. برای این که شک نکند، شب ها دیرتر به خانه می رفتم.
پول های سرقتی را چه کردی؟
همه را اجاره خانه دادم و خرج خانه و لوازمش کردم.
روش باز کردن خودرو را از چه کسی یاد گرفتی؟
جواد در زندان این روش را یاد گرفته بود.
می دانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟
همسرم بفهمد سارق هستم زندگی ام را از دست می دهم. من زندگی خوبی داشتم و طمع زیاد باعث شد به زندان بیفتم و زندگی ام را از دست بدهم.
زمانی قهرمان بودم، الان دزدم!
خودش می گوید قهرمان سابق کشتی فرنگی است و در مسابقات بلغارستان در سال ٨٧ مقام آورده است. سی ساله است اما هفته گذشته در طرح پلیس آگاهی به جرم سرقت دستگیر شد. تمام بدنش خالکوبی است و می گوید سابقه کیفری ندارد.
خودت را معرفی کن.
پیمان سی ساله، مجردم. 11 سال است به خاطر کشتی و کار از خوزستان به تهران آمده ام.
شغلت چیست؟
در کار خرید و فروش ماشین هستم. پول خوبی دارد.
می دانی به چه جرمی دستگیر شده ای؟
مرا اشتباه گرفته اند سارق منزل نیستم. من قهرمان ورزشی هستم نه سارق. بسیاری از بچه های تیم ملی مرا می شناسند. عبدولی قهرمان جهان با خود من تمرین می کرد.
اما کلی از لوازم سرقتی از خانه و گاراژ تو کشف شده است.
(حرفی نمی زند و سرش پایین است.)
از کدام مناطق سرقت می کردی؟
من اهل دزدی نیستم و نمی دانم وسایل کشف شده برای کیست.
سابقه کیفری داری؟
یک بار به جرم شرارت و نزاع دستگیر شدم که بعد از دو ماه زندان رضایت گرفتم و آزاد شدم، اما برایم سابقه درست نشد.
چرا خالکوبی کردی؟
روی کمرم یک طناب دار کشیدم با یک چارپایه تا بگویم بالاخره یک روز می میرم.
از هر سرقت چقدر به دست می آوردی؟
سکوتش بالاخره شکسته می شود و می گوید: تنها در چهار سرقت حضور داشتم و فرصتی برای فروش اموال به دست نیاوردم.
از چه خانه هایی سرقت می کردی؟
بیشتر خانه های ویلایی شمال شهر. هر وسیله گرانی گیر می آوردیم با دو همدستم سرقت می کردیم.
کشتی ورزش پهلوان هاست، آن کجا و سرقت کجا؟
من قبلا قهرمان بودم و الان نیستم. زندگی خرج دارد و باید خرج خودم و خانواده ام را دربیاورم. چندبار تصادف کردم و بدنم پر از پلاتین است دیگر توان کار کردن نداشتم به همین دلیل به سمت سرقت رفتم.
برای مجازات آماده ای؟
باید رضایت شاکیان را جلب کنم و بعد از چند ماه زندان دوباره آزاد می شوم.
جام جم