پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رضا نصری، حقوقدان و عضو مؤسسه مطالعات عالی بینالمللی ژنو در شرق نوشت:
در نشست مطبوعاتیای که اخیرا با حضور نخستوزیر ایتالیا در کاخ سفید برگزار شد، آقای اوباما اظهار کرد: «دغدغه اصلی ما این است که اگر ایران به تعهدات خود مطابق توافق هستهای عمل نکرد، مجبور نشویم از یکسری مانع پیدرپی بپریم تا تحریمها مجددا اِعمال شود!». بههمین دلیل به تیم مذاکرهکننده خود دستور داده سازوکار خلاقانهای ابداع کنند تا بتوانند در یک رویه استثنایی، تحریمهای شورای امنیت را به صورت خودکار (snap back) بازگردانند بدون اینکه نیازی به صدور قطعنامه جدید باشد. (یعنی بدون نیاز به دریافت ۹ رأی مثبت از اعضای غیردائمی و پنج رأی از اعضای دائمی شورای امنیت).
البته این موضع رئیسجمهور سؤالهای زیادی برمیانگیزد که جا دارد ایشان به آن پاسخ دهند: نخست اینکه ١٢ سال زمان بُرد تا طرفین دعوا موفق شدند پس از چندین دوره مذاکرات حساس و فشرده، بالاخره در مورد برنامه هستهای ایران به توافق برسند و از این طریق مانع بروز جنگ دیگری در خاورمیانه شوند. چطور آقای اوباما صلاح میدانند بهجای ابداع سازوکارهایی که بقا و تحکیم چنین توافق مهمی را تضمین کند، در پی بنیاد سازوکاری باشند که (برعکس!) فروپاشی توافق را تسهیل میکند؟ بازگشت تحریمها بدونشک طرفین را به سمت درگیری سوق خواهد داد، با این تفاوت که این بار گزینه دیپلماتیک هم چندان در دسترس نخواهد بود. چنانچه تحریمها مجددا علیه ایران وضع شود - با هر توجیهی که باشد - قطعا «سیاست داخلی» هر دو طرف مانع احیای گزینه دیپلماسی و راهحلهای همدلانه خواهد شد. به عبارت دیگر، بازگشت تحریمها، اگر بهمثابه اعلام جنگ نباشد، قطعا جهان را به شرایط جنگی بسیار نزدیک خواهد کرد.
حال، پرزیدنت اوباما پاسخ دهند با چه منطقی جایز میدانند با ایجاد یک سازوکار «خودکار» (یا ماشهوار) در درون شورای امنیت، دنیا را بهصورت اتوماتیک به چنین فضای امنیتی خطرناکی - که بسیار خطرناکتر از فضای امنیتی پیش از انعقاد قرارداد خواهد بود - بکشاند؟ آیا آقای اوباما تصور نمیکند تبعات امنیتی بازگرداندن تحریمها آنقدر سنگین است که قبل از رسیدن به آن، دستکم به اجماع و صدور قطعنامه جدید توسط اعضای شورای امنیت نیاز باشد؟ دوم اینکه موانعی که رئیسجمهور اوباما در مصاحبه مطبوعاتی خود از آن نام میبرد و نمیخواهد مجبور شود پیش از وضع مجدد تحریمها از آنها عبور کند، چیزی نیست جز قواعد و موازین حقوق بینالملل و آنچه منشور سازمانملل در مورد نقش و شیوه کار شورای امنیت مقرر داشته است. اینها قوانین و سازوکارهایی هستند که نظام بینالمللی، پس از تجربه جنگ دوم جهانی، دقیقا به منظور ایجاد تعادل و اجماع پیش از اتخاذ تصمیمات مهم امنیت بینالمللی - و در چارچوب اصل «امنیت دستهجمعی» - طراحی کرده است (اصل Collective security). آقای اوباما توضیح دهند با چه منطقی صلاح میداند ...
... که این قوانین و این اصل مهم در مورد خاص ایران اِعمال نشود؟ آیا آقای اوباما به قضاوت و ارزیابی سایر اعضای دائمی شورای امنیت از عملکرد ایران اعتماد ندارد و گمان میکند که آنها حتی در صورت نقض آشکار قرارداد توسط تهران به تحریمهای جدید رأی نخواهند داد؟ آیا آقای اوباما حاضر است برای تسکین حزب جمهوریخواه و ملاحظات سیاست داخلی خود، نظام حقوقی سازمان ملل را قربانی کند؟ یا اینکه پرزیدنت اوباما ایران را چنان خاص و استثنایی میپندارد که تصور میکند قوانین و سازوکارهای منشور سازمانملل در مورد آن کفایت نمیکند و باید قوانین نوینی برای این مورد خاص، با روشهای خلاقانه، تدوین کرد؟ درهرحال، رئیسجمهور اوباما پاسخ دهد که چه عواملی در مورد ایران «دورزدن» و تحریف قوانین منشور را توجیه میکند. سوم اینکه بسیاری از کشورهای جهان، ازجمله متحدان آمریکا، تحریمهایی را که از مجرای قانونی و اصیل منشور سازمانملل وضع نشده باشد و به واسطه یک سازوکار بدعتآمیز - که بیش از اینکه دغدغه امنیت بینالملل داشته باشد، ملاحظات سیاسی را در نظر دارد - اعمال شده باشد، مشروع نخواهند دانست. در نتیجه، ایالات متحده، چنانچه بر وضع تحریم توسط سازوکار جدید snap back اصرار ورزد، قطعا در آینده با چالشهای فراوانی در امر قبولاندن و اجرای این تحریمها مواجه خواهد شد. حال، رئیسجمهور اوباما از همین الان توضیح دهد که با چه استدلال حقوقی و با چه رویکردی، قانونیت و مشروعیت اینگونه تحریمها را نزد جامعه جهانی توجیه خواهد کرد؟
------------------------------
این یادداشت ابتدا در مجله The Hill که برای کنگره چاپ میشود، منتشر شده است.