پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بروکینگز نوشت: از اوایل این ماه که 1+5 و ایران اعلام کردند بر سر پارامترهای راه حل نهایی و جامعی برای مسئله هسته ای تهران به توافق رسیده اند، در بیشتر اظهارنظرهای عمومی و رسانه ای در واشنگتن به نکات جزئی مطرح شده در بیانیه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و همچنین فکت شیت منتشر شده توسط دولت اوباما پرداخته شد تا بدین ترتیب میزان امتیازاتی که آمریکا برای ایران قائل شده است مشخص شود.
در این میان، مسائلی همچون شمار سانتریفیوژها، مفهوم استراتژیک برنامه هسته ای ایران در متن توافقنامه و تصمیم گیری در مورد لغو زودهنگام تحریم های اعمال شده علیه ایران در مقابل اقدامات ایران کشور در راستای عمل به توافق توجه بیشتری را به خود جلب کرد.
همانند هر مسئله دیگری در واشنگتن، مناظره کنندگان خیلی سریع به دو گروه تقسیم شدند: آنهایی که متقاعد شده اند اوباما برای رسیدن به توافق هسته ای امتیازهای زیادی قائل شده است و به رغم اینکه توافق بهتر از پیش بینی ها بود، اما هنوز هم راضی کننده نیست؛ دسته دوم نیز آنهایی بودند که با توجه به دیگر گزینه های موجود معتقدند توافقی که اوباما به آن دست یافته، ارزش قائل شدن این امتیازات را داشته است.
مسئله ای که در همه این سر و صداها و مناظرات نادیده گرفته می شود، امتیازاتی است که ایران برای دستیابی به توافق قائل شده و آنچه واقعا از لغو تحریم ها به دست می آورد (البته لازم به ذکر است که هنوز هیچ توافقی حاصل نشده و برای شمارش امتیازهای دو طرف هنوز خیلی زود است). برخی بر این باورند که امتیازهایی که ایران به طور موقت قائل می شود، آنقدر اندک هستند که در عمل انگاری ایران از هیچ یک از خواسته های خود برای دستیابی به توافق نگذشته است.
اما در این برداشت یک اصل اساسی نادیده گرفته می شود: ایران برای دستیابی به توافق نهایی می بایست امتیازات قابل توجهی قائل شود. به علاوه، آمادگی دولت اوباما برای لغو تحریم ها تسلیم شدن در برابر ایران نیست، بلکه تبادل متقابل امتیازات است که اگرچه ممکن است شنیدن این مسئله خوشایند بسیاری از افراد نباشد، اما دیپلماسی تنها در همین صورت نتیجه می دهد.
ایران برای اینکه مذاکرات به مرحله کنونی برسد، مجبور شد چندین امتیاز قائل شود که تغییر در سیاست های هسته ای دیرینه این کشور بود. این روند با برنامه اقدام مشترک (توافق اولیه) آغاز شد که بر طبق آن ایران موافقت کرد 1+5 در تصمیم گیری در برنامه هسته ای این کشور نقش داشته باشند. برای کشوری با غرور و استقلال ایران، برداشتن چنین قدمی بسیار دشوار و در عین حال قابل توجه بود.
اما حتی در نظر گرفتن پارامترهایی که ایران در چارچوب توافق با 1+5 در لوزان با آنها موافقت کرد، به این معنی نیست که توافق برای ایرانی ها بد بوده است. در حقیقت، همه جزئیات مطرح شده در مورد توافق لوزان نشان دهنده یک سری امتیازات برای هر دو طرف است؛ امتیازاتی که هر طرف برای طرف مقابل و با توجه به ماهیت واقعی فیزیک هسته ای در نظر گرفت.
برای نمونه، در مسئله رآکتور آب سنگین اراک ایرانی ها در اوایل سال 2014 به نگرانی های جامعه بین المللی در مورد تولیدات احتمالی پلوتونیوم توجه و پیشنهاد کردند طراحی رآکتور را به گونه ای عوض کنند که نگرانی ها و مخاطرات احتمالی از بین برود. در مقابل، شرمن گفت: «فکر نمی کنیم برای برنامه هسته ای غیرنظامی و صلح آمیزی که مورد توجه ایران است، نیازی به رآکتور آب سنگین با مشخصات مربوطه وجود داشته باشد.» و بدین ترتیب احتمال ایجاد تغییر در طراحی رآکتور را برای ایجاد سازگاری بیشتر با نیازهای ایران و نگرانی های بین المللی، نادیده نگرفت.
در موارد دیگری برای نمونه مسئله تعطیل شدن تاسیسات فردو، 1+5 تسلیم نگرانی های ایران شدند. موضع اولیه 1+5 در اوایل سال 2014 در مورد تاسیسات فردو این بود که تاسیسات تحت هر شرایطی بایستی تعطیل شود، اما در لوزان توافق شد که تاسیسات باز بماند. منطق اولیه پشت درخواست برای تعطیلی فردو این بود که این تاسیسات در زیر کوه قرار دارد و از این رو نباید غنی سازی در آن صورت گیرد و به همین دلیل است که نظارت بر آن مهم است. اما ایران کوه های بسیاری دارد. با توجه به این مسئله که ایران می تواند از یکی دیگر از این کوه ها برای غنی سازی اورانیوم استفاده کند، کلید حل مسئله امکان دسترسی به تاسیسات و شفافیت در فعالیت های ایران است و نه در اینکه فردو تعطیل شود.
برای پاسخ دادن به این سوال که آمریکا امتیازت زیادی قائل شده و یا ایران، هنوز خیلی زود است. مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع نهایی هنوز ادامه و امکان فروپاشی آن وجود دارد. اما اگر توافقی حاصل شود، هر دو طرف امتیازاتی داده و گرفته اند و در این میان امتیازاتی وجود دارد که در داخل خوشحال کننده خواهند بود و در خارج نامناسب شمرده می شوند؛ این ماهیت دیپلماسی است.
در نهایت باید گفت قضاوت در مورد اینکه در روند مذاکره هر یک از طرفین از موضع اولیه خود فاصله زیادی گرفته اند، برای سنجش اینکه آیا توافق به نفع طرفین هست یا خیر، معیار خوبی محسوب نمی شود. برای آمریکا نزدیک شدن به هدف اصلی از این مذاکرات می تواند معیاری برای سنجش آن باشد: اگر طبق مفاد توافقنامه نهایی امکان دستیابی به بمب هسته ای برای ایران وجود نداشته باشد و آمریکا بتواند قابلیت خود را برای مقابله با این تهدید احتمالی خفظ کند، می توان گفت طبق هر استاندارد منطقی ای، مذاکرات موفقیت آمیز بوده اند.
*دیپلماسی ایرانی