یک فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگویی به روایت بخشی از ریشههای حوادث سال 88 پرداخت.
علی تاجرنیا اظهار کرد: انتخابات با اهمیتترین و محوریترین اتفاق سال آینده است، مجموعه اصلاحطلبان اعم از شخصیتهای مذهبی، سیاسی، احزاب و تشکلهای عضو جبهه اصلاحات تقریبا به این جمعبندی رسیدهاند که باید از بدنه اصلاحطلبان و دولت همراه با اعتدال یک لیست واحد و منسجم بیرون آید.
وی افزود: بعد از گذشت یک سال و نیم از دولت تدبیر هنوز برای اصلاحطلبان تضعیفاتی صورت میگیرد؛ در میان دو مجموعه یعنی «شورای مشورتی اصلاحطلبان و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» این امر مورد پذیرش قرار گرفته و به دنبال راهکارهای جدی برای عملیاتی شدن آن هستند. البته باید توجه داشته باشید که جریان اصلاحطلبی یک جریان تابع و مقلد نیست؛ نقطه نظرات مختلف بیان میشود اما نکته مهم این است که نهایتا در کنش سیاسی به یک تصمیم واحد برسیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان به مرحله تهیه لیست واحد رسیدهاند؟ گفت: مهم این است که به صورت استراتژیک این مساله دنبال شده است، در بحث تهیه لیست تاکید این دو مجموعه این است که محوریت به تشکلهای سیاسی استانها ارجاع داده شود، مجموعههایی که در مرکز وجود دارد نقش دخالت در تصمیمگیری و تائید کاندیداهای شهرستانها را بر عهده نخواهد داشت. تا میزان 90 درصد تایید اشخاص در شهرستانها صورت میگیرد، اما اگر موارد اختلافی هم پیش آمد ممکن است از تهران دخالتی صورت گیرد؛ برخلاف گذشته که میدیدیم در برخی از موارد نیروهای استان کاملا کاندیداها را تائید میکردند و یک صدا بودند اما براساس برخی نفوذها از مرکز تصمیم دیگری گرفته میشد، گام بعدی هم تشکیل کانونهای تصمیمگیری در استانهاست که با محوریت شورای هماهنگی و شخصیتهای ذینفوذ مناطق انجام میشود.
نماینده مردم مشهد در مجلس ششم در پاسخ به اینکه تصور نمیکنید وحدت و رسیدن به لیست واحد برای اصلاحطلبان کمی شعار است؟ اظهار کرد: من الان به شما قول میدهم که این شعار نیست. البته ما خیلی نمیتوانیم روی مجموعههایی که از دست ما خارج هستند بحث کنیم، امیدوارم که مجموعه دستاندرکاران انتخابات به این جمعبندی رسیده باشند که یکدست شدن قوای مختلف کشور در برههای از زمان نتوانست کشور را الزاما به نقطهای مناسب برساند و در نهایت خروجی آن برای کشور قابل دفاع نبود. اصلاحطلبان نشان دادهاند که علیرغم بیمهریها مشی اصلاحطلبانه را فراموش نکردهاند و به رفتارهای تند و غیرمنطقی روی نیاوردهاند و افرادی که میخواهند حضور فعال پیدا کنند دلسوزان نظام هستند. بنابراین؛ از آنجا که انتخابات مجلس حزبمحور نیست و بر محوریت اشخاص است، طبیعی است وقتی ردههای اول یک جریان کشور حذف شوند، احتمال حضور و انتخاب نفرات بعدی کمتر میشود.
وی در عین حال خاطرنشان کرد: اما نهایتا استراتژی ما استراتژی حضور در انتخابات است و موضوع عدم حضور، مطرح نیست. اما این به معنای آن نیست که اصلاحطلبان چک سفید امضایی دادند که به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنند؛ رویکرد ما مثبت و مبنی بر حضور است، امیدواریم نهادهای مجری و ناظر بر انتخابات نیز به گونهای باشند که انگیزه از تشکلهای اصلاحطلب و مردم گرفته نشود.
وی در مورد چالشهای اصلاحطلبان و اختلاف سلیقه آنان گفت: هنوز هم این اختلاف سلایق وجود دارد و نمیتوانیم بگوییم که کمرنگ شده است، ممکن است هماکنون هم تشکلهای جدید شکل بگیرد اما مهم این است که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نشان دادند فردی را که از نظر سیاسی و دیدگاهها به آنان نزدیکتر است را به دلیل مصالح مهمتر میخواهند کنار رود و نامزدی را که احتمال موفقیت بیشتری را دارد، حمایت میکنند.
تاجرنیا ادامه داد: همه شرایطی که باعث شد اصلاحطلبان یکپارچه از روحانی دفاع کنند، هنوز هم به قوت خود باقی است. در اصلاحطلبان این بلوغ و رشد ایجاد شده است که اگر اجماع صورت نگیرد ممکن است نتیجه به گونهای باشد که همه از آن ناراضی باشند؛ در انتخابات آینده حتی اگر به احتمال خیلی ضعیف هم لیستهای متعدد بیرون آید شناخت لیست اصلی اصلاحطلبان از لیست فرعی دشوار نخواهد بود.
وی تاکید کرد: ما در انتخابات کاملا عادلانهای که برای اکثریت کرسیهای پارلمان امکان رقابت وجود داشته باشد شرکت میکنیم؛ منظور از اصلاح طلبان نیز بدنه کلی این جریان است نه اینکه افرادی در قالب دو حزب و تشکل سیاسی بلند شوند بروند و در انتخابات شرکت کنند، این به معنای حضور اصلاحطلبان در انتخابات نیست. دولت نیز برای ادامه مسیر و تحقق برنامههای خویش نیازمند مجلسی است که در عین مستقل بودن همراه با برنامههای خود باشد.
وی درباره حمایت اصلاحطلبان از اصولگرایان معتدل نیز گفت: من تصور میکنم اعتدال یک جریان سیاسی نیست؛ ما دو جریان سیاسی بیشتر در کشور نداریم، حمایت اصلاح طلبان از شخص روحانی به معنی ناچاری اصلاحطلبان نبود بلکه این به دلیل آن بود که ما در شرایط گذار بودیم، شرایط مقتضی در آن دوران ایجاب میکرد که برای کارآمد کردن سیستم کشور از روحانی حمایت کنیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: مهم این است که اصلاحطلبان بتوانند از رفتار مجلسشان دفاع کنند، از طرفی مجلس باید صاحب فکر و نظر باشند، ممکن است بین هر یک از این دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا منش رفتاری متفاوتی وجود داشته باشد اما این به معنای طیف جدید نیست، حالا اگر اصولگراها میخواهند با خودشان رقابت کنند میتوانند این کار را انجام دهند.
وی با بیان اینکه «ما باید بتوانیم در بین طرفداران خود از عملکرد کاندیداهای خود دفاع کنیم» تصریح کرد: قرار نیست که در 290 کرسی مجلس شورای اسلامی از اصولگرایان معتدل استفاده کنیم تا تندروها نیایند، هویت یک جریان سیاسی باید حفظ شود، درست است که روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز بود اما عملکرد و شعارهای مشترک زیادی با اصلاحطلبان داشت که این را در تشکیل دولتش هم دیدیم.
وی در پاسخ به این سوال که اگر در مجلس دهم نتیجه انتخابات به گونهای شود که مجلس و دولت یکدست شوند تضمین میکنید اتفاقهای خوبی بیفتد که به نفع کشور باشد؟ اظهار کرد: این که بخواهیم دولت و مجلس را به سمت یکدست کردن سوق دهیم متفاوت است با اینکه مردم بخواهند و مشی مردم بر این قرار گیرد که دولت و مجلس همراه انتخاب نمایند؛ مهم این است که شرایط انتخابات به گونهای باشد که خواست مردم محقق شود.
این نماینده دوره ششم مجلس تصریح کرد: قطعا خصلت و ساختار مجلس به گونهای است که معمولا مجموعهای تابع دولت نمیشود؛ کما اینکه در مجلس گذشته دیدیم با اینکه اراده به این سمت قرار گرفت که این دو قوه هماهنگ با یک جریان سیاسی باشند اما عملا این هدف محقق نشد. من هم فکر نمیکنم مجلس تابع دولت، مجلس خوبی باشد، اما همراه و هماهنگ بودن برای انجام برنامههای مشترک و مورد نظر مردم میتواند اتفاق مبارکی شود. کما اینکه در ساختار برخی از کشورهای پارلمانتاریستی به گونهای است که دولت از دل مجلس بیرون میآید، فی نفسه این مشکل ندارد اما مشکل از آنجایی است که شرایطی ایجاد شود تا مجلسی با یک شکل خاص را ایجاد کنیم.
وی درباره وحدت اصولگرایان نیز خاطرنشان کرد: اتفاقا برعکس آنچه که به لحاظ تفکری وجود دارد، میان اصلاحطلبان با اینکه طیف گستردهای را تشکیل میدهند اجماع راحتتر به وقوع میپیوندد؛ اما در میان اصولگرایان علیرغم اینکه اختلافات استراتژیک وجود ندارند احتمال اختلافات بیشتر است، دلیلش هم برمیگردد به اینکه در اصولگرایان اختلافات بیش از آنکه ایدئولوژیک و گفتمانی باشد اختلافات خصلتی و سلیقهای است، همین مساله باعث میشود نتوانند به هم نزدیک شوند. وقتی مشکل گفتمانی داشته باشیم با گفتوگو و بحث خیلی مواقع نقطهنظرات را به هم نزدیک میکنیم، مثل آنچه که در گذشته دیدیم؛ فعالیتهای اخیر میان اصولگرایان را بیشتر یک نوع تلاش برای نشان دادن عدم اختلاف میان آنان میدانم. به نظرم مشکل اصولگرایان در رسیدن به یک لیست واحد نسبت به اصلاحطلبان بیشتر است، بخشی از آن به این دلیل است که آنان احساس میکنند مشکلی در زمینه تایید و یا رد صلاحیتها ندارند، یعنی تنوع کاندیدای اصلاحطلبان افراد مدعی را زیاد میکند.
وی معتقد است: در انتخابات مجلس جریان به سمت طیف سنتیتر و ریشهدارتر اصولگرایان در حال تغییر است، در انتخابات آینده رقابت میان جریان ریشهدار اصولگرایان و اصلاحطلب اتفاق میافتد.
وی در تعریف خود از اصلاحطلبی نیز گفت: اصلاحات، یعنی قابل تغییر دانستن همه چیز. این اصلا به منزله نفی قوانین کلی نیست بلکه میگویم این موضوعات قراردادیاند؛ البته در حال حاضر امروز اصلاحطلبان کلیه چارچوب نظام و ساختار قانون اساسی را در کشور پذیرفتهاند و بر مبنای آن فعالیت میکنند. طبیعتا اصلاحطلبان کسانی هستند که ترجیح دادند در چارچوب همین نظام و قانون اساسی با وجود ایرادات و مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد فعالیت سیاسی کنند؛ خط قرمز اصلاحطلبان استقلال کشور و عدم وابستگی به بلوکهای قدرت است، این به معنای نفی آنان و عدم پذیرش اثرگذاریشان در مسائل جهانی نیست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: اگر بخواهیم جدای از بحث نظری، جریان اصلاح طلبی را بررسی کنیم از گذشته نیز دو جریان در کشور وجود داشت اما تغییر نگرشها و پوستاندازیها متعاقب از واقعه خرداد 76 و درکی که در مردم از فضای جامعه به وجود آمد، رخ داد که محور این اتفاق آقای خاتمی بوده است. اصلاحطلبی بدون حضور خاتمی معنایی ندارد و همه جریانهای سیاسی این طیف آن را پذیرفتند، ممکن است در ساخت و مناسبات درون مجموعهای اصلاحطلبی ایراداتی وجود داشته باشد که البته من خودم هم ایراداتی را دارم؛ لذا مرزبندی جریان اصلاحطلب با خارج از کشور و با جریانهای معاند مشخص است؛ اما خیلیها اصرار دارند که جریان اصلاحطلب را به خارج از کشور وصل کنند و یا مشابهسازیهای تاریخی ایجاد کنند. مجموعهای که هم زر و هم زور و هم تزویر را دنبال میکنند بر آن اصرار دارند.
وی درباره حوادث سال 88 و رفتارهای اصلاحطلبان اظهار کرد: واقعیت مطلب این است که باید بین اصلاحطلبان و کاندیدای اصلاحطلب تفکیک قائل شد؛ در واقع کاندیدای اصلاحطلبان در سال 88 برای حضور در انتخابات خاتمی بود، آمدن موسوی به عرصه انتخابات به طور طبیعی استراتژی اصلاحطلبان را تغییر داد. تصور میکنم بخش عمدهای از اتفاقات سال 88 به شخص مهندس موسوی بر میگردد نه به مجموعه اصلاحطلبان، البته ناجوانمردانه نباشد، ما در یک برهه از زمان از این فرد دفاع کردیم. اما اینکه مهندس موسوی در شب قبل از انتخابات اعلام کند که با توجه به ارزیابیها من رئیسجمهور شدم، این ربطی به اصلاحطلبان نداشت؛ این برداشت خود آقای مهندس موسوی بود. به طور شفافتر اصلاحطلبان در انتخابات 88 به خاطر یک کار مرامی و جوانمردانه وارد این اتفاق شدند. ما نمیتوانیم اتفاقات سال 88 را محصول نگاه و تفکر اصلاحطلبی بدانیم، طبیعتا ما را در شرایط عادی قرار نداشتیم.
وی معتقد است: این میزان دخالت دادن اصلاحطلبان به اتفاقات آن سال بیانصافی است؛ زیرا ما صاحب تصمیم نبودیم که الان بخواهیم نسبت به آن دفاع کنیم و یا نقد کنیم؛ یک موقع بود که میگفتند که مگر شما نمیدانید بیرون چه خبر است؟ تاکید میکنم که این اتفاقات را به هیچ عنوان محصول رفتار و تصمیمگیری اصلاحطلبان ندانیم.
تاجرنیا در عین حال خاطرنشان کرد: من نمیخواهم خیلی شور و شاد بگویم که آنچه پیش آمد ربطی به اصلاحطلبان نداشت؛ در آن شب اتفاقاتی افتاد و مسائلی هم در ادامه مسیر به وقوع پیوست که اصلاحطلبان در آن تصمیمساز و تصمیمگیر نبودند که بخواهند کاری انجام دهند، چون ابزارهای لازم را گرفتند؛ ما حتی نمیتوانیم خودمان را نقد کنیم، مثلا من اکنون میتوانم درباره تحصن مجلس ششم پاسخ دهم که آیا آن اقدام درست بود یا غلط دفاع یا آن نقد کنم، ولی با توجه به برخوردهای روز انتخابات در سال 88 با من و دوستانم، هیچ امکانی برای تصمیمگیری نبود. چگونه خودمان را نقد کنم؟
وی ادامه داد: اما تصور میکنم اصلاحطلبان اگر باختند شجاعتش را داشتند که بگویند ما باختیم و معتقدم اتفاقات سال 88 از منظر ما قابل ارزیابی و نقد نیستند چون بخش عمده تصمیمساز و تصمیمگیر در شرایط ویژه و خاص قرار داشتند و آن اتفاقات که رخ داد محصول گفت,گو و تصمیمگیری اصلاحطلبان نبود.
وی در بیان راهکارهایی برای عبور از شرایط پیش آمده برای اصلاحطلبان اظهار کرد: من برخلاف شما معتقدم که عدهای اکنون دارند از فتنه نان میخورند، من احتذار دارم که اسم فتنه را بر اتفاقات سال 88 بگذارم البته اگر از فتنه به معنای آزمایش و امتحان یاد کنیم اشکالی ندارد. بنظرم این مساله زیاد به تئوریپردازی نیاز ندارد؛ اتفاقات سال 88 یک اتفاق مانند بسیاری از اتفاقاتی بود که در کشور از ابتدای انقلاب افتاده است. واقعیت این است که آن مجموعهای که خسارت دیده اکنون دیگر مدعی نیست. اگر مساله انتخابات سال 88 را یک آزمایش بدانیم، چهرههای اصلاحطلب با اینکه بیشترین هزینه را پرداختند مدعی نیستند. واقعیت این است که ادبیاتشان در مجموعه سیاسی کشور تغییر نکرد رفتارهای آنان اصلاحطلبانه باقی ماند این نشان دهنده این است که اتفاقات سال 88 آزمایشی برای اصلاحطلبان بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: یعنی حتی اگر برخی در کشور و نیروهای بیرونی سعی کنند عدهای را از دایره اصلاحطلبی خارج کنند اما آنان اصرار دارند که با همین گفتمان اصلاحطلبانه در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند به نظرم اگر کسانی واقعا مغرض نباشند اتفاقات چندسال گذشته ثابت میکند که آنها به دنبال این نیستند که بخواهند خارج از چارچوب نظام فعالیت کنند؛ مهمترین راهکاری که میتوان ارائه داد این است که از طرف رسانههای ارتباط جمعی و تریبونهای مختلف به فتنه دامن زده نشود. اتفاقی افتاد و عدهای هم هزینه پرداخت کردند که از نظر خودشان غیرجوانمردانه و از نظر بقیه به حق بود. بخشی از آنان همان افرادی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کردند.
اصلا افراط بد است . مشارکت عین پایداری و پایداری هم عین مشارکت .
استاد تاریخ مان خوب گفته بود بی حیاترین و نامردترین جریان سیاسی در ایران جریان اصلاحات هست
چرا آقای روحانی مدیریت ایسنا را عوض کرده اید و یک احمدی نژادی گذاشته اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
وی ادامه داد: مباحث این مصاحبه، به صورت كامل منتشر نشده است و نمیتواند بازگوكننده همه نظرات من در خصوص مسائل سال 88 باشد.