بعد از سوریه و عراق آیا میرود تا نوبت به یمن برسد؟ کشور کوچکی در حاشیه
جنوبی شبهجزیره عربستان با جمعیتی 22میلیوننفری و ترکیبی قبایلی. یمن
تاریخی طولانی دارد که از سد مارب شروع و به دوره کنونی یعنی بعد از
سرنگونی دولت 31ساله علی عبداللهصالح ختم میشود. یمن نیز یکی از کشورهایی
بود که برای چند سالی میزبان جنبشهای موسوم به بهار عربی شد و سرانجام با
پادرمیانی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و سازمانملل و توافقات درونی
بین طیفها و گروههای حاکم، علی عبداللهصالح از قدرت کنار گذاشته شد.
به گزارش انتخاب؛ این
واقعه در عین حال بهمثابه پیروزی انقلاب مردمی یمن بود. بهدنبال این
پیروزی بود که عبدربه منصورهادی که خود از نظامیان و سیاستمداران کارکشته
دوران صالح بود زمام امور را به دست گرفت. او طی چند مرحله ضمن برقراری
امنیت و نظم در کشور از گروههای مخالف دعوت کرد تا در چارچوب یکسری بحث و
گفتوگوهای ملی ضمن تدوین قانون اساسی جدید، راهکاری برای آینده این کشور
پیدا کنند. یکی از این راهکارها تشکیل نظامی فدراتیو بود که استانهای یمن
را به دولتهای کوچک با حدودی از خودمختاری تقسیم میکرد. در این میان اما
دو بازیگر اصلی یمن از دور گفتوگوها کنار گذاشته شدند یا خود بهدلیل
نارضایتی کنار کشیدند که یکی جنبش حوثیها در صعده و دیگری جنبش
استقلالطلبانه جنوب به رهبری علی سالمالبیض بود.
حوثیها یک جنبش شیعی وابسته به فرقه زیدیه هستند که برای سالیان دراز
قدرت را در یمن در دست داشتند اما بعدها با ظهور جریانهای ناسیونالیسم
عربی و تاسیس یک نظام جمهوری عربی سوسیالیستی در این کشور، قدرتشان از بین
رفت. حوثیها که یکسوم جمعیت این کشور را تشکیل میدهند جنبشی مسلحانه با
تفکر شیعی و انقلابی بهشمار میروند. طرفداران حوثی در استان صعده ساکن
بوده و در دوران علی عبداللهصالح ششجنگ بزرگ و خونین را با او پشتسر
گذاشتند. در جریان انقلاب یمن، حوثیها تقریبا ساکت بودند و حتی به تظاهرات
عمومی جامعه برای سرنگونی علی عبداللهصالح نپیوستند. بعد از انقلاب اما
آنها با استفاده از فضای آشفته کشور و نیز درگیریهای دولت مرکزی با
شبکههای تروریستی وابسته به القاعده، بهسرعت تلاش کردند بر قدرت خود
بیفزایند، بهنحوی که استان صعده را بهصورت کامل در اختیار خود گرفته و
حتی برای تصرف برخی استانهای دیگر در حاشیه آن از جمله عمران، خیز
برداشتند.
حدود یکماه پیش بود که حوثیها توانستند کنترل عمران را بهدست
گیرند. آنها به همین ترتیب خود را به صنعاء پایتخت یمن نزدیک و نزدیکتر
کردند. بحران اخیر در یمن از آنجا شروع شد که دولت بهدلیل ناتوانی
اقتصادی تصمیم گرفت یارانههای سوخت را بردارد. همین امر موجب گرانی همه
کالاها شده و موجی از نارضایتی را در کشور به راه انداخت. جنبش حوثیها که
در کمین چنین فرصتی بود از آن بهخوبی بهرهبرداری کرده و طرفدارانش را به
خیابانها ریخت. تظاهرات حوثیها ابتدا در مناطق اطراف و سرانجام به پایتخت
کشیده شد. آنها ضمن اعتراض به سیاستهای دولت، خواستار برکناری آن و تشکیل
دولتی مبتنی بر وحدت ملی شدند. معنای صریح این خواسته مشارکت حوثیها در
دولت آینده و تقسیم قدرت با دولت مرکزی بود. دولت منصورهادی برای مقابله
با خیزش حوثیها تاکنون پیشنهادهای مختلفی را ارایه داده که راضیکننده
نبوده است. در این میان کسانی تلاش کردند با میانجیگری خود موضوع را فیصله
دهند اما باز موفقیتآمیز نبوده است.
آخرین نمونه از این تلاشها، طرحی
بود که بهتازگی از سوی شیوخ قبایل یمن ارایه شد ؛ اما این طرح از سوی
رییسجمهور یمن پذیرفته نشد. هنوز بحران یمن وارد مرحلهای نشده که طرفین
دست به اسلحه ببرند، اما این اتفاق چندان هم دور از انتظار نیست، درصورتی
که طرفین به یکتوافق سیاسی تن درندهند و بخواهند از طریق زور،
خواستههایشان را تحقق بخشند، یمن نیز مانند عراق و سوریه وارد چرخه
تازهای از درگیریهای خشونتآمیز خواهد شد. این درحالی است که هنوز
هستههای القاعده در این کشور بهشدت فعال بوده و گاهی با انفجارهای
مرگبار، حضور خود را به اثبات میرسانند. با اینهمه باید گفت بحران یمن
مانند عراق یا سوریه راهحل نظامی و مسلحانه ندارد؛ باید طرفهای منطقهای
تاثیرگذار قدم پیش گذاشته و بعد طرفهای داخلی بکوشند تا یمن را از
فروغلتیدن در چنین ورطه خطرناکی مصون دارند.
منبع: شرق