چند
سالی است که بیامان و بدون هیچ مکثی به انحاء مختلف و در قالبهای متفاوت
آیتا... هاشمی در تیررس بداخلاقیهای سیاسی قرار گرفته و در ملغمهای از
راست و دروغ آماج حملات قرار گرفته است.
نکته جالب توجه و تعجببرانگیز در
این میانه آن است که مخالفت در قالب هر ترفند و سیاقی، منتقدین را به
تعارضات عیان و تناقضگوییهای بسیار رهنمون کرده و این نکته را بر همگان
هویدا و مکشوف کرده که انتقادات نه از سر انصاف و خیرخواهی یا مبتنی بر
اندیشه و تفکری انسجام یافته که تنها از سر ضدیت تمام عیار و کجِدلیهای
ناتمام است. به هنگامهای که از سوابق گرانسنگ و تعابیر نغز امام(ره) و
رهبری پیرامون آیتا... گفته میشود، منتقدین که جوابی در چنته نداشته و
نمیتوانند ایرادی را متوجه وی کنند در یک کلیگویی تمامعیار و ناموزون
عنوان میدارند «ملاک حال فعلی افراد است» بدان معنی که آن سابقه پر و
پیمان محلی از اعراب نداشته و چون بهزعم آنان اکنون هاشمی مواضع خاصی دارد
پس مخالفت با وی هم در تعارض با آن سابقه نیست و میشود بیمحابا بر وی
تاخته و همه گزارههای اخلاقی را درنوردید. در پاسخ وقتی عنوان میشود که
هماکنون وی منصوب مقاممعظم رهبری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است و یکی از
ارکان نظام و چگونه این هجمهها توجیه عقلانی داشته و با ولایتمداری
همخوان است، با تفاسیر شاذ و عجیب و غریب در پی فرافکنی رفته و عنوان
میکنند که این ظاهر ماجراست و باطن چیز دیگر. از همه جالبتر آنکه همان
منتقدینی که برای هجمه و حمله به هاشمی بر گزاره ملاک حال فعلی افراد است
تاکید میکنند برای حمله به وی در تناقضی آشکار به مغایرت مواضع فعلی وی با
ایام ریاستجمهوری اشاره کرده و هاشمی را متهم به تناقض میکنند!
سردرگمیای که بیش از هر چیزی بر خشم آنان از اثرگذاری آیتا... و مقبولیت و
محبوبیت وی حکایت دارد و آنان را به ضد و نقیضگوییهای عیان رهنمون کرده
است.
هاشمی ضربهگیر حملات
انتقادها را که مرور میکنید لب و ریشه آن را در ناخشنودی از شکست در
انتخابات و برآمدن گفتمانی میبینید که هاشمی در شکل گیری آن نقش اساسی
داشته و اکنون نیز منتقدین برای حمله به دولت پایههای فکری و استوانههای
مردمی آن را نشانه رفتهاند و چه جالب که همزمان با برگزاری نشست تازه
خبرگان رهبری به یکباره این هجمه دوباره آغازیدن میگیرد.
محمدحسین
صفارهرندی از منتقدین نام و نشاندار هاشمی طی سالهای اخیر در جمع
دانشجویان بسیجی درحالیکه انتقاداتی را متوجه دولت کرده و از مواجهه آن با
منتقدین گلایه میکند طبق روال مالوف گریزی هم به دوران سازندگی زده و از
نظرگاه انتقادی همیشگیاش میگوید: در دولت هاشمی به اسم سازندگی، عدالت
قربانی شد و در پایان دوره ایشان فاصله طبقاتی بیشتر شد. وی در ادامه اضافه
میکند: دراین دوره، هم بحث اقتصادی و هم بحث فرهنگی دچار مشکلات عدیدهای
شد. او همانگونه که از مقدمه و موخره کلام پیداست، میخواهد به دولت تازه
بتازد و چون ادله و مستندی در این رابطه ندارد و چنته اش خالی است در یک
کلی گویی محض ایرادات کلیشهای را متوجه دولت سازندگی میکند و این دولت را
هم متاثر از همان اشتباهات و ادامهدهنده آن عنوان میکند تا هم استوانه
گفتمان اعتدال را مورد هجمه قرار دهد و هم دولت را دچار مشکلات عدیده
بخواند. نکته آنکه همین طیف بارها به تورم 49درصدی در دولت سازندگی اشاره
کرده و برای اثبات ادعاهای خود به آن استناد میکنند بیآنکه با ذرهای
انصاف بگویند این تورم تنها طی چند ماه جامه عمل پوشید و دولت وقت به سرعت
آن را مهار کرده و بهرغم آنکه نیاز به سازندگی کشور افزایش تورمی را هم
گریزناپذیر میکرد دولت ضمن بازسازی زیرساختها و رشد اقتصادی
مثال زدنی در موعدی که دولت را تحویل داد توانست تورمی پایینتر از زمانی
که دولت را تحویل گرفته بود، ثبت کند. البته تخریب و نه انتقاد سازنده
ایجاب میکند که چنین حقیقتهای بدیهی و عیانی دیده نشود و ایرادات
کلیشهای همواره به منصهظهور برسد.
رسانه تندرو و نقدهای بلاموضوع
همزمان با اظهارات صفارهرندی، خبرگزاری فارس نیز در گزارشی بلندبالا به
سخنان هاشمی در دانشگاه آزاد تاخته و گفتار فعلی وی را در تناقض با
عملکردهای پیشیناش عنوان میکند. آیتا... هاشمی چند روز پیش گفته بود:
«افکار منحطی وجود دارند که نمیتوانند بفهمند آزادی در دانشگاهها یعنی
چه. مگر میشود در فضای بسته و خفه و ترعیب و ارعاب دانشمندان ناب تربیت
کرد.» این رسانه مدعی شده که هاشمی در مواجهه با منتقدین دانشگاهی خود در
اواخر دهه60 و اوایل دهه70 تند برخورد کرده و اکنون چگونه از آزادی در فضای
دانشگاهی دفاع میکند. فارغ از جهتدار بودن چینش خبر و ارجاعهای آن که
جای سخن بسیار دارد، این سوال مطرح است که آیا قیاس میان شرایط فعلی و آن
برهه، درحالیکه متغیرها و مولفههای جامعه فعلی دچار دگرگونیهای فراوان
با آن برهه شده عقلانی و محل اعتناست؟ مگر نه این است که سیاستمدار باید
مرد زمانه خود باشد و با اعتنا به خواست و میل عمومی و در راستای بهبود
وضعیت مردم گام بردارد. مگر نه این است که همان نیروهای چپ دانشگاهی که
فارس معتقد است هاشمی با آنان برخورد تندی داشته اکنون از حامیان پرو پا
قرص وی هستند؟
آیا آنان که به مخالفت باید مقدمتر باشند دچار اعوجاج
شدهاند؟ مگر نه این است که همین نیروها در اواخر دهه70 بر هاشمی تاختند و
اکنون با صراحت میگویند که تند رفته و اشتباه کردهاند؟ رمز و راز تفوق
اعتدال در دهه90 درست در همینجا خفته و این نکتهای است که تندروها
نمیخواهند آن را ببینند. آیتا... هاشمی دچار اعوجاع و التقاط فکری و
رویکردی نیست، در آن برهه خیر عمومی و نیاز توسعه کشور را بر مدار پویایی
اقتصاد میدید و تندرویهای سیاسی را مضر بر منافع عمومی و اکنون و در دهه
چهارم انقلاب توسعه سیاسی و حقوق شهروندی را متناسب با مقتضیات زمانه و
گزارهای مرجح میداند. هاشمی مرد زمانه خود است و قبض و بسطهای
سیاستورزیاش مبتنی بر خواست و میل عمومی و همین نکته است که رمز ماندگاری
و پذیرش وی در افکار عمومی را بهرغم تفاوت رویکردها رقم زده و او را محل
رجوع مردم کرده است.
منبع: آرمان