پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خبرگزاری مهر در مجموعه گزارشی از تصمیمهای متخذه در «شورای تحول و
ارتقای علوم انسانی» (زیر نظر شورایعالی انقلاب فرهنگی) و کارگروههایش، از
حذف یا احتمال حذف چند رشته در مقطع کارشناسی خبر داده است.
به گزارش انتخاب درباره
کارشناسی فلسفه آمده است: «در هفتههای گذشته احمد احمدی دبیر کارگروه
فلسفه شورای تحول و ارتقای علوم انسانی پیشنهادی را مبنی بر حذف رشته فلسفه
از مقطع کارشناسی مطرح کرد و گفت: دانشجوی مقطع کارشناسی رشته فلسفه بعد
از اتمام چهار سال تحصیل نه میتواند معلم معارف شود و نه میتواند شغل
مناسبی پیدا کند، به همین خاطر پیشنهاد کردیم اگر رشتهای کارایی لازم را
ندارد، تغییر کند و در فلسفه این کار انجام خواهد شد.» از این بخش خبر،
بهگونهای تلویحی و از بخشهای دیگر خبر بهگونهای آشکار میتوان دریافت
که مقاطع کارشناسیارشد و دکترای بیشتر رشتهها از جمله فلسفه، حفظ خواهند
شد. ضمن ابراز تردید در درستی اتخاذ تصمیم به حذف کارشناسی دیگر رشتهها،
در اینجا تنها به ذکر نکتههایی در پیوند با تصمیم مرتبط با کارشناسی فلسفه
میپردازم. این درست است که برای فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی فلسفه
چندان شغل مناسبی وجود ندارد؛ ولی آیا این علت خوبی برای حذف کارشناسی این
رشته است؟ من ضمن ابراز تاسف از چنین نگرشی، استدلال در لزوم حفظ مقطع
کارشناسی فلسفه را در سه بُعد مطرح میکنم:
1- نیاز به کارشناسی فلسفه بهعنوان اساس مقاطع بالاتر: حفظ مقاطع
کارشناسیارشد و دکترا پذیرفته شده است. در مقام مدرس، مولف و مترجم فلسفه
لازم است به تاکید بگویم که برای رسیدن به دکترای فلسفه، داشتن کارشناسی
فلسفه و برای رسیدن به کارشناسیارشد فلسفه داشتن کارشناسی فلسفه ضروری
است. من به شدت مخالف ورود دانشجو به مقطع تحصیلات تکمیلی در رشته فلسفه،
بدون داشتن کارشناسی مرتبط یعنی فلسفه، هستم. البته میپذیرم همواره در
جامعه افرادی استثنایی وجود دارند که میتوانند از رشتههای دیگر بهجز
فلسفه (بهویژه رشتههای فنی- مهندسی و علوم پایه) به مقاطع بالاتر فلسفه
راه یابند و البته برنامهریزان باید شرایط ورود این افراد به مقاطع
تحصیلات تکمیلی فلسفه را فراهم کنند. بر این اساس مصرانه عرض میکنم اگر به
مقاطع کارشناسیارشد و دکترای فلسفه نیاز داریم (که واقعا نیاز داریم)،
نیازمند فارغالتحصیلان فلسفه در مقطع کارشناسی نیز هستیم. هرگز نمیتوان
همه دانشجویان کارشناسیارشد و دکترای فلسفه را از میان فارغالتحصیلان
غیرفلسفه در مقاطع پایینتر تامین کرد. نباید استثنا را به قاعده تبدیل
کرد. اگر کارشناسی فلسفه حذف شود یا وقفهای چندساله در آن پدید آید آسیب
ویرانگری به مقاطع بالاتر وارد خواهد شد.
2- نیاز به کارشناسی فلسفه برای مشاغل مرتبطی که تنها به کارشناس نیاز
دارند: میتوان به مشاغلی اشاره کرد که تنها به کارشناس فلسفه نیاز دارند.
مهمترین این مشاغل آموزگاری فلسفه در مقاطع پیشدبستان، دبستان و دبیرستان
است.
بحث آموزش فلسفه در این سه مقطع، اهمیت روزافزونی مییابد. نهادهای
ذیربط ازجمله شورایعالی انقلاب فرهنگی، باید با احساس مسوولیت ملی برای
ورود جدی فلسفه به این سه مقطع، چارهسازی و برنامهریزی کنند. در این صورت
همواره به شمار زیادی فارغالتحصیل فلسفه در مقطع کارشناسی نیاز خواهد
بود. علاوه بر این میتوان از فارغالتحصیلان کارشناسی فلسفه در مشاوره
برای مراکز گوناگون بهره گرفت. از یکسو دولت و نهادهای دولتی و عمومی موظف
به تعریف و ایجاد مشاغل جدید و جایابی برای آنهایند، از سویدیگر نباید
همه مشاغل را به آنچه خود
تعیین میکنند منحصر سازند.
شهروندان از یکسو حق طلب شغل از دولت را دارند و از سویدیگر حق طلب امکان
تحصیل در رشته دلخواه را؛ بیآنکه لزوما دغدغه شغل مرتبط با رشته تحصیلی
را داشته باشند. فلسفه از رشتههایی است که در همه جوامع از چنان جایگاهی
برخوردار است که از یکسو به شدت میتواند مورد نیاز جامعه باشد و از سوی
دیگر میتواند به شدت ارضاکننده شوق شخصی، بدون دغدغه شغل باشد. دولت موظف
به لحاظکردن این دو ویژگی رشته فلسفه است. حتی میخواهم جلوتر رفته بگویم
دولتها به گونهای موظف به دادن نوعی یارانه برای تحصیل در فلسفهاند.
فلسفه از عناصر مهم فرهنگی جامعه است چه فارغالتحصیلان آن به آسانی به شغل
مناسب دست یابند چه برای دستیابی به شغل مناسب با دشواریهایی روبهرو
شوند.
3- لزوم ایجاد شغل برای کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند به مقاطع
بالاتر بروند: طبیعی است که در رشتههایی که جامعه به فارغالتحصیلان آنها
در مقاطع کارشناسیارشد و دکترا نیاز دارد همواره تعدادی فارغالتحصیل مقطع
کارشناسی وجود خواهند داشت که نمیتوانند یا نمیخواهند به مقطع بالاتری
بروند. در این صورت، مطابق آنچه در بند 2 گفته شد، دولت و نهادهای ذیربط
موظفاند شغل مناسب را برای طالبان شغل فراهم کند. متاسفانه اعضای محترم
کارگروه فلسفه شورای تحول و ارتقای علومانسانی، گویی خود را به جای دولت
نیز گذاشتهاند و با اطلاع از این واقعیت دردناک که فارغالتحصیلان
کارشناسی فلسفه قادر به یافتن شغل نیستند به این نتیجه رسیدهاند که به جای
حل مساله، صورتمساله را پاک کنند. مشکل بیکاری از مشکلات دردناک کشور ما
برای بسیاری از فارغالتحصیلان بسیاری از رشتههاست. آیا برای حل مشکل
بیکاری باید کارشناسی این رشتهها را تعطیل کنیم؟ هرگز! این امری بدیهی است
که باید برای کارآفرینی و ایجاد فضای مناسب شغلی برای بسیاری از فارغالتحصیلان
بسیاری از رشتهها از جمله همه رشتههایی که خبرگزاری مهر نام برده است
بهطور اعم و رشته فلسفه به طور اخص، کوشش کرد. وظیفه شورایعالی انقلاب
فرهنگی این نیست که به آسانی، به صرف وجود شرایط بحرانی در بحث شغلیابی در
جامعه، رشتهها را حذف و تعطیل کند، به ویژه که به لزوم وجود مقاطع بالاتر
آن رشتهها باور دارد. شورای انقلاب فرهنگی باید از یکسو دست به تغییر
ساختار و محتوای معرفتی رشتهها و انطباقدادن آنها با مقتضیات گوناگون زند
و از سوی دیگر به همکاری با نهادهای مسوول برای تعریف و ایجاد مشاغل جدید
بپردازد.
منبع: شرق