این روزها « سکوت» واژه پراهمیتی برای یک جریان سیاسی در کشور شده
است. کلمهای که از آن به عنوان یک ابزار برای چیدن مهرههای اداره بازی در
زمین سیاست ایران استفاده میکنند. احمدی نژادیها که نتوانسته بودند بعد
از رئیس دولتهای نهم و دهم یک چهره شناخته شده در حد او را به جامعه معرفی
کنند، دوباره به دنبال احیای چهره او در جامعه هستند. این احیا قرار است
از طریق واژهای به نام « سکوت» انجام شود.
به گزارش انتخاب بسیاری از مردم ایران
وقتی نام احمدی نژاد را میشنوند به یاد « بگم، بگم» و یا لیستی که در
همیشه در کاپشن او بود میافتند اصلا بسیاری از مردم رئیس جمهور پیشین
ایران را از این طریق شناختند. آنها از مردی حرف میزدند که قرار بود اسامی
مفسدان و خائنان به ملت را معرفی کند.
او در این راه از مردم
میخواست با وی همراه باشند تا شمشیری که برای این افراد کشیده بود تنها
نماند. احمدی نژاد که با سفرهای استانی خود به تمام ایران سفر میکرد بدون
هیچ وقفهای در تمام سفرها از افشای اسامی مفسدان میگفت، اسامی که در جیب
او بود و اگر کسی پیدا میشد در آن لحظه دستش را در جیب او میکرد
میتوانست آن اسامی را برای مردم بخواند.
مردم ایران در تمام طول
دوران ریاست جمهوری او، منتظر انتشار این اسامی بودند و برخی اعتقاد داشتند
که او اگر امروز اسامی را منتشر نکند دیگر فردا آنها را منتشر خواهد کرد.
اما این اتظار به جایی نرسید و احمدی نژاد نه اسمی آورد نه مفسدی را معرفی
کرد. او تنها در دو مقطعی زمانی، دست به افشا گری زد که بسیاری این دو
افشاگری را برای منافع سیاسی او میدانستند نه منافع مردم.
در جریان
مناظره انتخابات ریاست جمهوری 88، رئیس جمهوری پیشین ایران در مقابل نخست
وزیر روزهای دور، از مفسدان فرزندان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری سخن گفت و
عکسی به میرحسین موسوی نشان داد و گفت:« آیا من میتوانم راجع به پرونده
آموزشی یک خانم صحبت کنم. بگم؟ بگم؟ من اینجا پروندهای دارم برای یک
خانم. شما میشناسید در تبلیغات انتخاباتی کنار شما مینشیند، برخلاف همه
قوانین کشور همزمان که کارمند بوده دو تا رشته فوق لیسانس خوانده در
دانشگاه آزاد دکترا گرفته بدون کنکور و بعد در رشته غیر مرتبط دانشیار شده
استادیار شده بدون اینکه شرایطش را داشته باشد رییس دانشگاه شده اینها
بیقانونی است.»
احمدی نژاد بعد از این مناظره، یک بار دیگر در
اینبار در سال آخر دولتش بازهم دست به افشاگری زد و اینار با انتشار یک
فیلم از جلسه برادر روسای قوه مقننه و قضائیه و سعید مرتضوی، که با پاسخ
صریح علی لاریجانی روبرو شد که این بده و بستان تند میان دو رئیس قوه در
رسانهها به « یکشنبه سیاه» معروف شد.
احمدی نژاد در جریان دفاع از
شیخ الاسلام وزیر کار دولت دهم در مقابل استیضاح کنند گان خطاب به
نمایندگان مجلس گفت:« یک مورد آخر را عرض میکنم، بالاخره آقای شیخالاسلام
را همه شما میشناسید، من هم فکر نمیکنم در موضوع ایشان نیاز باشد که
بیشتر صحبت کنم. مسأله آقای مرتضوی هم یک فردی مثل همه افراد جامعه
برگردیم. هزاران نفر در این کشور مدیر هستند. ایشان هم یک نفر. چرا اینقدر
حساسیت هست؟ من اینجا میخواستم یک نواری را بگذارم شما ببینید. بعضی از
دوستان (آقای ابوترابی و دیگران) آمدند، بالاخره مدام به ما میگویند:
«بگو! بگو!» میخواهیم بگوییم، میگویند: «نگـو! نگـو!» بالاخره ما باید
چکار کنیم؟! بعد از این سخنان رئیس جمهور، فیلمی از دیدار فاضل لاریجانی و
سعید مرتضوی در صحن علنی مجلس پخش شد.»
بعد از پخش این فیلم، علی
لاریجانی نیز در قامت دفاع برآمد و خطاب به رئیس جمهور گفت:« خوب شد شما که
دائم بگم بگم در کشور به راه انداختید امروز این فیلم را پخش کردید تا
مردم شخصیت شما را بهتر بشناسند. آقای رییس جمهور یک حدیث قدسی است که
پیامبر گرامی اسلام نقل کرده که اگر کسی به مسلمانی اتهامی بزند که او را
خوار کند باید خودش را با جنگ خداوند آماده کند. نمیدانم به این باور دارید
یا نه این حدیث قدسی است.»
این دو بارزترین نمونههای افشاگری
احمدی نژاد طی هشت ساله گذشته بود که اتفاقا با واکنش منفی مردم نیز روبرو
شد. وحتی بعد از اینها رئیس جمهور سابق ایران به آقای « بگم، بگم» معروف
شد. احمدی نژاد طی این هشت سال بارها گفت: بگم؟ اما نگفت تا مشخص شود یا او
اسامی در حیب خود ندارد و یا اینکه جرات گفتن این اسامی را ندارد.
حالا
بعد از گذشت دوران ریاست جمهوری، احمدی نژاد از سکوت سخن به میان میآورد،
سکوتی که معتقد است به خاطر حفظ شرایط کشور آن را اتحاذ کرده است. دوستان
احمدی نژاد نیز این روزها در رسانهها از این سکوت سخن به میان میآورند و
از روزی خبر میدهند که او سکوتش را بشکند.
مشاوران و معاونهای
احمدی نژاد در دولتهای نهم و دهم، در گفتوگو و سخنرانیهای خود به
مخالفان هشدار میدهند که اگر احمدی نژاد سکوتش را بشکند، سنگ روی سنگ بند
نمیشود!
آنها میخواهند با استفاده از این استراتژی نام احمدی نژاد
را در صحنه سیاست ایران نگه دارند، تا مردم چشم به روزی داشته باشند که
احمدی نژاد سکوتش را بشکند. این کار باعث شده است، احمدی نژاد هرچه میگوید
مورد توجه قرار بگیرد، چون ممکن است در آن رئیس جمهور پیشین ایران
نگفتهای از ناگفتهها را بگوید.
نکتهای که در این میان قابل تامل
است، نخ نما شندن این استراتژی از سوی احمدی نژادیهاست. آنها بیش از این
نیز اینگونه سخن گفته بودند. انتخابات ریاست جمهوری 92 را به یاد بیاورید.
بسیاری میگفتند اگر مشایی رد صلاحیت شود، احمدی نژاد همه چیز را میگوید!
اما او نگفت. بسیاری میگفتند اگر به خطوط قرمز احمدی نژاد، یعنی مشایی،
بقایی و... حمله شود، او بسیاری از نگفتهها را خواهد گفت، اما شهردار
تهران، حرفی نزد.
بررسی دوران حضور احمدی نژاد در عرصه سیاسی ایران
نشان میدهد که او همچون سطل پرسروصدایی است که با قلمهای آهنی به آن ضربه
زده میشود تا صدای آن همه جا را بردارد، اما وقتی داخل سطل را میبینی،
تهی است و در آن هیچ چیز قرار ندارد.
آنها میخواهند با ضلع مخالف
افشاگری، یعنی سکوت در صحنه سیاسی ایران باقی بمانند. سکوت واژهای است که
امروز در سپهر سیاست ایران معنای تازهای پیدا کرده است.
منبع: نامه