«سیدعلیرضا مرندی» یکی از اصلیترین متولیان سیاست و قانون کنترل جمعیت در دهه هفتاد است. وی در دوره وزارت خود در وزارت بهداشت از تمام دستگاهها خواست با تغییر سیاستهای گذشته، شیوههای کنترل جمعیت را در پیش گیرند و از آن به بعد فضای عمومی کشور و نظام بهداشتی به سمت تحقق شعار «فرزند کمتر = زندگی بهتر» گرایش پیدا کرد.
«خبرگزاری دانشجو» با این مقدمه نوشت: 20 سال پیش، طبق صلاحدید مسئولین وقت، سیاستهای کنترلی برای جمعیت ایران اتخاذ، قانون کنترل جمعیت در سال 1372 تصویب و به مدت 20 سال در کشور اجرا شد.
در این سیاستهای کنترلی، تعدیل موالید تا سقف 4 فرزند به عنوان حد متناسب میانگین کودکان هر خانواده ایرانی، اقداماتی چون توسعه انسانی، گسترش مشارکتها بهویژه مشارکتهای اقتصادی زنان، کاهش مرگ و میر اطفال، کودکان و مادران، بالا بردن سطح آگاهیهای اجتماعی و رسانههای عمومی و همگانی به عنوان عوامل پشتیبانی و تسهیلکننده پیشبرد این هدف بود که طی 20 سال به خوبی اجرا شد.
مرندی در این گفتوگو به تشریح اتفاقات و وقایع آن زمان پرداخت و علت اتخاذ سیاستهای کنترلی را در سال 72 تشریح کرد:
* 20 سال پیش بر پایه چه آمار و چه سندی به این نتیجه رسیدید که باید سیاستهای کنترل جمعیت اعمال شود؟
آن زمان رشد جمعیت 9/3 درصد بود. این میزان طبق محاسبه جمعیتشناسان به این معنا بود که جمهوری اسلامی هر هفده هجده سال جمعیتش دو برابر میشود. در آن زمان از عهده ارائه خدمات با این رشد جمعیت برنمیآمدیم. مدارس یکشیفته ما دوشیفته و سهشیفته و بیشتر شد، فرزند ما که برای ادامه تحصیل به مدرسه میرفت امکان داشت به تحصیلاتش لطمه وارد شود، معلم باید چند شیفت آموزش میداد به جای اینکه یک دوره را پوشش دهد و در نتیجه معلم فرسوده میشد و دانشآموز زمان کمتری برای درس میگذاشت، آموزش عالی ما در آن زمان گسترشی پیدا نمیکرد، تغذیه افراد کوپنی بود، مسئله اشتغال افراد وجود داشت، وقتی جوانان ما نمیتوانستند شغل داشته باشند طبیعتا وقتی جمعیت دو برابر میشد این امکان سختتر میشد، در حالی که ممکلت در حال جنگ هم بود. وزیر برنامه و بودجه دولت وقت در آن زمان اذعان داشت از عهده هزینههای جمعیت بر نخواهد آمد. در آن زمان ایتالیا 720 سال فرصت داشت تا جمعیت خود را دو برابر کند. وقتی ما در آن زمان نمیتوانستیم نیاز مردم را تامین کنیم چطور میتوانستیم در 17 سال بعد برای کشوری با دو برابر جمعیت برنامهریزی داشته باشیم و نیازهای مردم را تامین کنیم؟ لذا ممکن بود مسائل و مشکلات امنیتی هم پیدا کنیم. اگر به جای جمعیت 78 میلیون کنونی 140 میلیون جمعیت داشتیم، مسائل و مشکلات اقتصادی و اشتغال که الان با آن درگیریم چه میشد؟ آبی که الان میگوییم نداریم در آن صورت چه میشد؟
در آن زمان نگرانی در مورد این مسائل برایم احساس مسئولیت ایجاد میکرد، این نگرانی را در دولت مطرح کردم. من در آن زمان محافظهکار نبودم و هنوز هم نیستم. اگر چیزی از نظر من درست باشد باید عنوان کنم. لازم ندیدم مصاحبه کنم و هیچگاه هم این کار را انجام ندادم اما با یک یک مسئولان صحبت کردم، با یک یک سران سه قوه بحث کردم، با آقای منتظری صحبت کردم و به عبارتی با هر کسی که میتوانست در این کار نقش داشته باشد صحبت کردم. در نهایت خدمت حضرت امام (ره) از نگرانیهای خود نوشتم و حضرت امام (ره) پاسخ دادند که مطلب مهمی است و باید در رسانهها و دانشگاهها مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد. این امر با مجوز حضرت امام (ره) بود.
* از مراجع تقلید هم گویا اجازه گرفتید. اسامی آنها را به خاطر دارید؟
افراد مخالف بسیار نادر بودند. وقتی طرح گفته شد، افراد بسیاری بر اهمیت کار صحه گذاشتند. امکان دارد الان افرادی اظهار مخالفت کنند اما در آن زمان مخالف اجرای طرح کنترل جمعیت نبودند. آیتالله موسوی اردبیلی که در نماز جمعه بیان میکردند باید نسل را زیاد کرد، وقتی دلایل اجرای سیاستهای کنترلی را شنیدند قانع شدند نباید در خطبهها بر افزایش نسل تاکید کنند. همه نگران بودند تنظیم خانواده کار خلاف شرع است و نمیخواستند ورود پیدا کنند. آقای منتظری و بسیاری قبول کردند که در سخنرانیها و خطبههای خود مسئله افزایش نسل را مطرح نکنند. نگرانی همه از بعد شرعی بود. وقتی حضرت امام (ره) ابراز داشتند این مطلب قابل بحث است، نگرانیها از لحاظ غیر شرعی بودن بر طرف شد و لذا قبل از قانونی شدن آن، والدین امر تنظیم خانواده را شروع کردند. الان که منحنیهای رشد جمعیت را بررسی میکنید میبینید که خیلی پیشتر از اینکه قانون در مجلس تصویب شود، رشد جمعیت شروع به کاهش کرد چرا که مردم تنها نگران نظر حضرت امام (ره) در مورد حرمت تنظیم خانواده بودند.
عدهای از مردم از لحاظ مذهبی نگران بودند که کار خلاف شرع نباشد و عده دیگر از جهت جنگ و کاهش تعداد جوانان، در نتیجه شهادت و جنگ نگران بودند و میخواستند این کمبود جبران شود. وقتی مردم دیدند حضرت امام (ره) نگران این مسائل نیستند بنابراین نگرانی مردم هم از این جهات برطرف شد.
بنابراین کنترل جمعیت خیلی قبلتر از تصویب قانون، توسط خود مردم عملیاتی شد. قانون ما همانند قوانین چین تنبیهی نبود. چین میگوید یک بچه بیشتر جریمه نقدی و غیره دارد. قانون ما اینگونه بود که از بچه چهارم به بعد بیمه فرزند بر عهده خود والدین است.
* عدهای معتقدند این تصمیمات تحت تاثیر علوم غرب و یا حتی تعهدات بینالمللی انجام شده. در اینباره چه اظهارنظری دارید؟
این ادعا باید بر اساس منطق و یک مسئله عقلی مطرح بشود. تعهدات بینالمللی یعنی چه؟
* برای مثال خواست کسانی که خارج از خاک کشور تمایل داشتند جمعیت ایران و کشورهای خاص دیگر کاهش پیدا کند. حالا چه خواسته و از روی آگاهی این را پذیرفته باشید، چه تحت تاثیر قرار گرفته باشید.
مثلا کجا؟
* به طور مثال سازمان ملل.
سازمان ملل باید به طریقی این امر را به ما ابلاغ میکرد. نمایندگان سازمان ملل در زمینه بهداشت در آن زمان اصلا در ایران حضور نداشتند. در اوایل انقلاب حتی با دفتر سازمان جهانی بهداشت نیز قطع رابطه بودیم. سالهای بعد ارتباط مجدد با سازمان جهانی بهداشت را من برقرار کردم.
دفتر شرق مدیترانه سازمان جهانی بهداشت که ما تابع آن بودیم و با آن کار میکردیم، رئیس آن تا سه سال قبل برای 30 سال فردی از عربستان سعودی بود که مخالف سرسخت سیاستهای تنظیم خانواده بود و همواره من را زیر سوال میبرد که برای چه سیاستهای تنظیم خانواده را اجرا میکنید. تنها اختلافی که با این آدم داشتم در زمینه سیاستهای کنترل جمعیت بود و در زمینههای دیگر بهداشتی اتفاق نظر داشتیم. کدام وزیر میآید ببیند سازمان ملل در مورد مسئلهای چه میگوید و بخواهد آن را اجرا کند؟ وقتی من به عنوان معاون وزیر در روستاها و مناطق محروم از عهده ارائه خدمات برنمیآمدم و میدیدم روز به روز جمعیت ما افزایش مییابد در حالی که امکانات و خدمات ما اندک و محدود بود، به این فکر افتادم که چه کنیم. این طرح و پیشنهاد از فردی بود که خود مشاهداتی داشت و دلسوزی داشت. بنده قبل از اینکه وارد مسئولیتهای انقلاب اسلامی بشوم اصلا نمیدانستم سازمان بهداشت جهانی کجاست. من استاد دانشگاهی در آمریکا بودم، وقتی به ایران آمدم و وارد جامعه شدم و مشکلات را دیدم در صدد حل مشکل برآمدم. یکی از راه حلهایی که برای حل مشکلات بهداشتی به ذهنم رسید تاسیس شبکه بهداشت و درمانی بود تا به مردم ارائه خدمت بدهیم.
با افزایش جمعیت دیدم نه میتوان به مردم نان و غذا داد و نه میتوان در آموزش، بهداشت و ... ارائه خدمت کرد. در نهایت به فکر راه چاره افتادم. اگر طرح سیاستهای کنترلی بد بود، بعد از 30 سال داریم به این امر اذعان میکنیم؟ اگر طرح بدی بود چرا دولت تصویب کرد؟ اگر بد بود چرا مورد تصویب مجلس قرار گرفت؟ اگر بد بود چرا شورای نگهبان این طرح را تصویب کرد؟
* هرگونه تاثیر عوامل بین المللی را در ارائه این طرح تکذیب میکنید؟
بله، کاملا. برای من دردناک است که به من اتهام بزنند که گویی تابعیت از ولایت امر ندارم در حالی که تمام تلاشم را کردهام که از ولی امر خود تبعیت داشته باشم و همواره حرف و سخن ولی امر را بر هر مطلب دیگری ترجیح میدهم.
* یکی از عواملی که باعث شده این شائبه قوی شود این است که شما پس از بازگشت از آمریکا این طرح را ارائه دادید.
مگر فقط من در آمریکا حضور داشتم؟ بعد هم این مسئله مربوط به چندین سال بعد از بازگشت من از آمریکاست.
در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی، در بیت رهبری دو مورد پیش آمد که به من گفتند که مقام معظم رهبری درباره مسئله تنظیم خانواده اظهار نارضایتی کردهاند؛ یک بار با آقای هاشمی رفسنجانی سر جانماز نشسته بودند و هنوز اذان ظهر را نگفته بودند که من خدمت ایشان رفتم و بار دیگر هم ایشان تنها بودند.
به مقام معظم رهبری عرض کردم سنی از من گذشته است و نمیخواهم کار خلاف شرعی انجام دهم یا کاری کنم که شما موافق آن نیستید. اگر شما ذرهای نسبت به این مطلب اشکال میبینید من کار را تعطیل کنم. هر دو بزرگوار اظهار داشتند که کار خود را ادامه دهم.
* این مربوط به چه سالی است؟
به خاطر ندارم در چه سالی بود ولی همواره معتقد هستم حتی اگر نظر من عکس نظر مقام معظم رهبری باشد نظر ایشان را باید پذیرفت ولی در آن زمان ایشان در مورد توقف، کار نداشتند.
قانونی که توسط دولت، مجلس و شورای نگهبان تصویب شد و حضرت امام (ره) در آن زمان این کار را تایید کردند، حتی مقام معظم رهبری اکنون هم به درست بودن این طرح در آن زمان اذعان دارند و تنها مشکل را در عدم رصد میدانند، حالا نباید موجب اتهامزنی شود.
اگر این طرح بدی بود چرا سالها کسی اعتراض و گفتوگویی نداشته؟ حالا حتی وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند این مطلب در زمان خود کار خوبی بود باز هم معدود افرادی حرف متفاوت میزنند.
* در هر حال از سه سال پیش به کنترل جمعیت انتقاد شد و رهبری نیز در 14 سخنرانی خود تاکید کردند که میبایست سیاستهای کنترلی از بین برود و حتی فتوا دادند که هرگونه هزینه از بیتالمال برای کنترل جمعیت حرام است. اما بررسیها نشان میدهد که اداره باروری سالم وزارت بهداشت همچنان سیاستهای کنترل جمعیت را اعمال میکند.
من در وزارت بهداشت کار نمیکنم اما هر بار در این چند سال که عنوان شده، نهتنها از طریق مسئولان تهران (ستاد مرکزی) بلکه از طریق شهرستانها و مسئولانی که میشناختم، تحقیق میکردم به این نتیجه نرسیدم بلکه به نتیجه عکس این مسئله رسیدم.
* نه آقای دکتر! هنوز در خانههای بهداشت و در تشریح وظایف بهورزان، سیاستهای کنترلی دیده میشود و خیلی از خانههای بهداشت به پخش و تجویز داروهای ضد بارداری و تشویق به کنترل جمعیت مبادرت میورزند. در صورتی که فرمایش مقام معظم رهبری این بود که هرگونه هزینه از بیتالمال برای کنترل جمعیت حرام است.
برای چه کاری؟
* برای سیاستهای کنترلی.
فرمودند اگر برای کنترل جمعیت هزینه شود ولی اگر خانم روستایی که مشکلات قاعدگی دارد و با قرص تنظیم میشود، باید چه کند؟ خانمی میخواهد به مکه مشرف شود و قاعدگی وی وسط سفر میافتد باید چه کند؟ این قرص ماده مخدر و قاچاق نیست، بلکه یک داروست. اشکال این قرصها آن است که استفادههای گوناگون دارد که یکی از آنها برای تنظیم خانواده است.
* حرف شما را قبول دارم، بحث استفاده از این قرص نیست بلکه بحث سر هزینه شدن بیتالمال است.
فرق شما که پولدار و گردنکلفت هستید با کسی که فقیر است برای تهیه دارو چیست؟ کسی که توانایی خرید دارو را ندارد باید بمیرد؟ برخی از این افراد که معترض هستند چرا خود تنها یک بچه دارند؟ مردم متمکن قادر به خرید و تامین داروهای خود هستند ولی مردم محروم روستایی و غیرروستایی را هم باید در نظر داشت.
چرا باید تمام امکانات برای قشری باشد که از نظر مالی در سطح بالایی قرار دارند؟ من پول دارم و میتوانم قرص را تهیه کنم ... مگر نباید عدالت برقرار شود؟ چرا میخواهیم مردم هر چه ما میخواهیم انجام دهند و خود حاضر نیستیم آن را انجام دهیم؟
حرف من این است که اگر سلامت مادر در خطر است باید این امکان را داشته باشد که الان باردار نشود. مادری که از نظر مالی در سطح ضعیفی است و باید بچه خود را شیر دهد، اگر خیلی زود باردار شود در حالی که بدن او توانایی حمل دوباره را ندارد، باید امکان این را داشته باشد که بارداری خود را به تاخیر بیندازد؛ چرا که اگر به او صدمهای وارد شود بچه او هم دچار خسران میشود.
* درباره طرح چهار مادهای «افزایش نرخ باروری» نیز توضیح میدهید؟
درباره نحوه تشکیل این طرح اطلاع خاصی ندارم. بالاخره تمام نمایندگان میخواهند کاری که مقام معظم رهبری خواستند انجام دهند؛ چه این کار اقتصاد مقاومتی باشد، چه اصلاح الگوی مصرف، چه جمعیت و ... . عدهای بر اساس دلسوزی طرحی تهیه کردند که خواستند به صورت دوفوریتی در مجلس مطرح شود، یک فوریت آن رای آورد.
* اخیرا یکی دو بند این ماده ایجاد سوال برای عموم کرده است. در اینباره نظری ندارید؟
در جریان کلیات طرح هستم. من نمیدانم؛ باید از طراح مسئله سوال شود. من با هر چیزی که کمک کند فرمایش مقام معظم رهبری را عملیاتی کند موافق هستم لیکن نمیخواهم ما به گونهای عمل کنیم که فرمایش ایشان زیر سوال برود و یا در رسانههای خارجی مسئله به گونهای مطرح شود که آبروی جمهوری اسلامی را ببرد. به همین علت زیر این طرح را امضاء نکردم.
توضیحاتی که برای شما گفتم را برای طراحان این طرح نیز شرح دادم لیکن افاقه نکرد؛ البته علیرغم مخالفت با بعضی نکات طرح مزبور، شخصا در کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از آن دفاع کردم تا به تصویب رسید و در صحن علنی مجلس هم به کلیات آن رای دادم. حال قرار است مجددا در کمیسیون مطرح شود.
* به عنوان سوال آخر، بزرگترین راهکار برای بیرون آمدن از اوضاع فعلی جمعیت چیست؟
من معتقدم که ما اصل قضیه را رها کردیم. چرا هنوز ازدواجها تا این اندازه مجلل است؟ چند هفته قبل فرزند یکی از نمایندگان مجلس ازدواج کرد، رفتم که برای عدم حضورم عذرخواهی کنم چرا که همزمان جایی دیگر دعوت بودم. دیدم هنگامهای از دعوت و هزینه است، نماینده ای اظهار داشت 100 میلیون تومان هزینه شده است.
چند جوان با این هزینه میتوانستند ازدواج کنند؟ چرا به مسئله ازدواج رسیدگی نمیکنند؟ وقتی وزیر بودم در زمان ازدواج فرزند خود من کسی از همسایهها و محافظان من نفهمیدند در منزل من مجلس عروسی برپاست.
نوه من دو سال قبل ازدواج کرد در حالی که دانشجو بود و عروس خود را به اتاقی آورد که سالها خود در آن زندگی میکرد. دو سال در این اتاق زندگی کردند و به تازگی آپارتمانی تهیه کردهاند؛ بنابراین ازدواج آسان و زندگی آسان عملی است. میلیونها جوان ازدواجنکرده داریم. ازدواج آنان را تسهیل کنیم. هم جمعیت اضافه میشود، هم گناه و مفاسد اجتماعی کاهش مییابد.
چند جوان با این هزینه میتوانستند ازدواج کنند؟ چرا به مسئله ازدواج رسیدگی نمیکنند؟ وقتی وزیر بودم در زمان ازدواج فرزند خود من کسی از همسایهها و محافظان من نفهمیدند در منزل من مجلس عروسی برپاست.
نوه من دو سال قبل ازدواج کرد در حالی که دانشجو بود و عروس خود را به اتاقی آورد که سالها خود در آن زندگی میکرد. دو سال در این اتاق زندگی کردند و به تازگی آپارتمانی تهیه کردهاند؛ بنابراین ازدواج آسان و زندگی آسان عملی است. میلیونها جوان ازدواجنکرده داریم. ازدواج آنان را تسهیل کنیم. هم جمعیت اضافه میشود، هم گناه و مفاسد اجتماعی کاهش مییابد.
یدا... فوق ایدیهم