به گزارش انتخاب، انجام این دیدارهای از پیش تعیین نشده و خارج از دوره زمانی مذاکرات به همراه ارتقای سطح گفتگوهای دو جانبه از سوی طرف امریکایی همه از حساسیت و پیچیدگی های مذاکرات پیش رو و نیز جدی بودن اراده ها برای به نتیجه رساندن این ماراتن شش ماهه حکایت دارد.در این اوضاع و احوال، اما آنچه که طی 4ماه گذشته در ارتباط با مذاکرات هسته ای در تهران گذشته، حکایتی غریب است. آذرماه سال گذشته، روزی که محمدجواد ظریف و یاران دیپلماتش پس از نهایی شدن توافق اولیه در ژنو راهی تهران شدند، به جز اقلیتی معروف، تقریبا همه تریبون های رسمی کشور از حصول این توافق استقبال کردند و تریبون داران همیشه میاندار از اصولگراهای سنتی و محافظه کار گرفته تا رهروان نیمه اعتدالی و دیگران، همگی دست دیپلمات های دولت اعتدال را از دور و نزدیک به گرمی می فشردند. افکار عمومی جامعه هم که سال گذشته در چنین روزهایی با آرای حداکثری خود در انتخابات نشان داد که خواهان ختم این پرونده و مذاکرات فرسایشی و پایان دادن به دعوای 10 ساله است. از این رو طبیعی بود که با آغوش باز به استقبال عاملان توافق اولیه ژنو بروند و ترک برداشتن دیواره سد تحریم ها را به جشن بنشینند.
امیدواری ها اما دیری نپایید. ماجرا آسان نمود اول، ولی به سرعت افتاد مشکل ها. اقلیت کفش انداز فرودگاه مهرآباد به تدریج تریبون ها را یکی پس از دیگری به کار انداختند.
هر چه دور بعدی مذاکره ها حساس تر می شد، بازار یارگیری و دلواپسی در تهران هم داغ ترشد.اقلیت کوچک اما پر سر و صدای سپهر سیاست کشور، روز به روز فشارها را به حوزه سیاست خارجی دولت یازدهم افزایش داد. تیم مذاکره کننده به ازای هر دوره مذاکره فشرده و پیچیده و حیاتی در خانه حریف مجبور بود یک یا چند دور دیگر از مذاکره و چانه زنی و بازخواست و با چاشنی انواع اتهام در خاک خود را نیز از سر بگذراند.
کار به جایی رسید که دیروز و در آغاز حساسترین دور از مذاکرات، به ناگهان جمعی چهل نفره از اهالی دلواپس بهارستان به بهانه توافق ژنو و بهانه های دیگر، دولت حسن روحانی را به «تهدید» و «تضعیف» امنیت ملی ایران متهم کرده و وزیر اطلاعات را برای بازخواست به مجلس احضار کردند.در این میانه و درحالی که دولت و سکانداران دستگاه دیپلماسی در مساله هسته ای همزمان مجبور به جنگیدن در دو جبهه داخلی و خارجی هستند و فشارها و اتهام های تندروها هم روز به روز بیشتر و متنوع تر می شود، سهم خواهان محافظه کار دولت و تریبون داران خوشحال دیروز هم به تناسب ساکت تر و کم پیداتر از قبل می شوند.
اگرچه بر فشار اهالی جبهه پایداری و تندروهای منتقد دولت حرجی نیست و در عالم سیاست و دعوی قدرت، چنین نیش هایی اقتضای چنان کین هایی است، اما گلایه از سکوت اصولگرایان سنتی و محافظه کاری است که از روزهای پس از انتخابات 92 و در موسم سهم خواهی تا کنون مدعی تر از همگان خود را شریک دولت و گاهی همه دولت و حاکمیت دانسته اند. آنها این روزها که باید از مذاکراتِ مشروع و مورد تایید نظام دفاع کنند، پیچ میکروفون ها و تریبون های خود را بسته اند و دیپلمات های کشور را در مواجهه با 1+5 خارجی و دلواپس های داخلی و در حساس ترین پیچ از مسیر شش ماهه توافق، تنها گذاشته اند.
البته نگاهی به مواضع و عملکرد تاریخی دو سه دهه گذشته این جماعت نشان می دهد که اگرچه همواره درموعد وزن کشی های سیاسی وبرگزاری انتخابات های مهم و فراگیری مانند ریاست جمهوری چندان راه به جایی نبرده اند اما به واسطه قدرت انعطاف خود همواره توانسته اند میانداری خود در لایه های مختلف قدرت را حفظ کنند و به راحتی با هر جناح و تفکری که در دولت به قدرت می رسد نیز مشترک المنافع شوند اما به وقت لزوم و نیاز معمولا کمتر قواعد بازی های با منفعت مشترک را رعایت کرده اند.
منبع: ابتکار