با گذشت 3 سال از آغاز جنگ داخلی در سوریه و برگزاری
انتخابات اخیر در این کشور، اکنون بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافتن یک راه
حل سیاسی برای پایان دادن به این بحران و حل و فصل مساله سوریه احساس می
شود.
به گزارش انتخاب، دیگر کمتر ناظری بر این نکته تاکید دارد که بشار اسد رئیس
جمهور سوریه جایی در آینده این کشور ندارد و باید برود. انتخابات اخیر در
سوریه یک پیروزی بزرگ برای بشار اسد و ایران و حزب الله لبنان بود.
این
انتخابات موقعیت اسد را در قدرت تثبیت کرد و این در حالی است که ماه گذشته
نیز شهر حمص که یکی از مهم ترین مراکز تجمع نیروهای مسلح مخالف حکومت
سوریه بود از شورشیان پاکسازی شد و شورشیان مسلح این شهر را ترک کرده و
کنترل آن به دست نیروهای دولتی سوریه افتاد.
اکنون پیش کشیدن طرح
ایران برای باز گرداندن صلح و ثبات در سوریه مهم ترین دستور کار سیاست
خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه است. با استعفای اخضر ابراهیمی
نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در مورد سوریه، مساله تلاش برای
برگزاری کنفرانس ژنو تا حدود زیادی منتفی شد و حالا با انتخابات اخیر در
سوریه ، این ایران است که می تواند طرح خود را برای آینده سوریه روی میز
بگذارد.
اخضر ابراهیمی ماه گذشته در جلسه شورای امنیت ملل متحد
درباره بحران سوریه اعلام کرد که ایران طرحی برای حل و فصل بحران سوریه
ارایه کرده است که نکات مهم این طرح عبارتند از :
1- اجرای آتش بس
2-
تشکیل یک کابینه وحدت ملی با حضور نیروهای مخالف (داخلی و نه شورشیان
مسلح) : در این چارچوب رییس کابینه که همان نخست وزیر است می تواند از بین
سنی ها انتخاب شود.
3- بازنگری در قانون اساسی و کاستن از اختیارات رییس جمهوری
4-
بشار اسد پس از پایان دوره سوم ریاست جمهوری می تواند به عنوان یک شخصیت
سیاسی به فعالیت ادامه دهد و حزب تشکیل داده و به فعالیت عادی سیاسی ادامه
دهد.
5- رییس پارلمان می تواند از اقلیت های قومی چون کردها و یا دروزی ها انتخاب شود.
در
واقع طرح ایران برای سوریه تا حدود زیادی به طرح حل و فصل بحران جنگ داخلی
لبنان در دهه 1990 شبیه است. این طرح حاوی تقسیم قدرت بر اساس اقلیت های
قومی و مذهبی (دموکراسی توافقی) است تا تضمین گر حضور تمامی اقوام و اقلیت
ها در قدرت باشد.
با توجه به دست بالای نیروهای دولتی سوریه در
صحنه جنگ داخلی این کشور، استعفای اخضر ابراهیمی، نتایج انتخابات اخیر
ریاست جمهوری در سوریه، بلاتکلیفی موجود در لبنان بر سر انتخاب رییس جمهور
جدید و نیز با توجه به ابراز تمایل اخیر سعودی ها برای مذاکره با ایران بر
سر موضوعات منطقه ای مورد اختلاف که به شکل دعوت رسمی از محمد جواد ظریف
وزیر خارجه ایران بروز داده شد، می توان نسبت به حل سیاسی بحران سوریه،
شبیه مدلی که در دهه 1990 و بر مبنای پیمان طائف صورت گرفت، این بار به
رهبری ایران امید فراوانی داشت.
هر چند موضع سعودی ها در حل بحران
سوریه مهم است و مادامی که عربستان بر تغییر حکومت سوریه با استفاده از
ابزار نظامی و حمایت از شورشیان مسلح اصرار داشته باشد، نمی توان امید
چندانی به حل و فصل مساله سوریه داشت، اما اگر سعودی ها در قالب طرح ایران
برای سوریه مجاب شوند که منافع آنها در سوریه با تقسیم قدرتی نسبتا عادلانه
تامین است، می توان امید داشت که در نهایت مقامات ریاض دست از لجاجت
بردارند و استراتژی پیموده و بی حاصل 3 سال گذشته خود در قبال سوریه را که
به جز جنگ و کشتار و ویرانی حاصل و دستاوردی به همراه نداشته، کنار
بگذارند.
در صورت حل سیاسی بحران سوریه می توان این امید و انتظار
را داشت که دیگر موضوعات منطقه ای از جمله بن بست انتخاب رییس جمهور جدید
در لبنان نیز با توافق ایران و عربستان حل و فصل شود.
باید منتظر
ماند و دید آیا منظور مقامات ریاض از دعوت از ظریف به این کشور گفت و گو بر
سر چند و چون حل و فصل بحران های منطقه ای به ویژه بحران سوریه و اطلاع
یافتن از طرح ایران برای حل سیاسی بحران سوریه بوده است، یا اینکه مقامات
ریاض اهداف دیگری از دعوت ظریف دارند، اما نکته ای که غالب ناظران تحولات
منطقه ای بر آن اجماع نظر دارند و اخیرا نیز در مقاله ای در روزنامه
نیویورک تایمز انعکاس یافت این است که جمهوری اسلامی تا کنون و با شرایط
فعلی دست بالا را در تحولات خاورمیانه از جمله و به ویژه در بحران سوریه را
داشته است و انتخابات اخیر سوریه و موقعیت حکومت بشار اسد ، می تواند موید
این ادعا باشد.
منبع: عصر ایران