پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نرخ رشد اقتصادی منفی 6ر5 درصد، یکی از سهمگین ترین ضرباتی بود که گریز و
حتی تقابل با عقلانیت، عاید کشور کرد و طنز تلخی که برجا گذاشت، تلاش و
مشقت دولت برای رسیدن به رشد اقتصادی صفر است!»
به گزارش انتخاب، بازسازی اقتصاد آسیب دیده و بلکه
منهدم شده نیاز به یک جهاد دارد. میزان بدهی های وزارتخانه های اقتصادی از
جمله نیرو و نفت به پیمانکاران چنان زیاد است که تقریباً همه بودجه عمرانی
کشور در سال جاری را می بلعد و چیز چندانی برای سرمایه گذاری نمی ماند تا
رشد اقتصادی را بتوان باز آفرید. نرخ تورم به بالاترین حد در سالیان اخیر
رسیده و از مرز 30درصد گذشته است. نرخ بیکاری چنان است که به گفته سخنگوی
دولت از 63 میلیون نفر جمعیت در سن کار، فقط 21 میلیون نفر شاغل هستند و
نرخ بیکاری زنان بالای 60درصد است. بدیهی است که در چنین شرایطی نمی توان
به رشد اقتصادی مولد دست یافت. نخستین تلاش دولت، پس از حل موضوع هسته ای،
باید بازسازی منابع درآمدی و اصلاح رویه های پیشین باشد. تردیدی نیست که
گروه های برخوردار از فضای بی سامان پیشین، به عنوان بزرگترین نیروی گریز
از مرکز، در برابر هر نوع اصلاح و تغییر بایستند و موضع گیری کنند؛ کما
اینکه نشانه های چنین رخدادهایی از ماه ها پیش رخ نموده است و هم اکنون نیز
در حوزه های مختلف مشاهده می شود.
آقای دکتر لاریجانی، رئیس مجلس
شورای اسلامی، در سخنرانی اخیر خود به نکته حساس و دقیقی اشاره کرد. رئیس
مجلس گفت: اگر همه می دانند مهمترین مشکل کشور مشکلات اقتصادی است، اگر همه
می خواهند از رکود تورمی رهایی پیدا کنیم، اگر همه می خواهند چرخه تولید
با سرمایه گذاری های داخلی و خارجی راه بیفتد، اگر همه می خواهند که مبارزه
با فساد مالی نتیجه بدهد، اگر همه می خواهند معضل بیکاری در کشور حل شود،
اگر همه می خواهند رشد اقتصادی بازسازی گردد و اگر همه می خواهند مدیریت
براساس تعقل جایگزین شعارزدگی گردد؛ اولین اصل پیش نیاز آن، ایجاد آرامش در
فضای سیاسی و اجتماعی کشور است. با تنش و تقابل های سیاسی بسترسازی برای
اصلاح اقتصادی انجام نمی پذیرد. گام به گام اصلاح و بازسازی کشور نیازمند
همراهی و همدلی دولت و مردم است.
9ماه از استقرار دولت یازدهم گذشته
است. با نگاهی به مراکز گوناگون که تریبون های مخاطب قرار دادن مردم را در
اختیار دارند، می توان پاسخ این پرسش را گرفت که در این مدت بستر آرامش و
نقد سازنده را برای دولت دکتر روحانی فراهم آورده اند، یا سخن و قلم در این
مدت برای داغ نگه داشتن «تنور تنش»، ایجاد اضطراب برای جامعه و منکوب کردن
دولت جدید به کار رفته و می رود؟! از تریبون نماز جمعه که دو خطبه آن نیاز
به قصد قربت دارد و به قول اغلب فقها، در مقیاس دو رکعت از «نماز» است،
گرفته تا تریبون مجلس که نباید جایگاه سخنرانی و یا بیان تمایلات شخصی و
جزمیت های تشکیلاتی و گروهی باشد و مهمترین و اصلی ترین جایگاه با تعریف
حراست از «منافع ملی» و «امنیت ملی» است. در این 9 ماه سخنرانی ها را
بازنگری کنید تا دریابید که تلاش در جهت بسترسازی آرامش برای بازسازی
مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بوده است یا خوراک دادن به تشدید تنش ها؛
تا آنجا که رسانه های بیگانه در ترسیم حال امروز ایران از آن دشمنانه بهره
گیری کنند!؟
به صدا و سیما نگاهی کنیم. در این 9 ماه چنان مخاطبان
خود را به عادتی سوق داده است که مردم «خبر جذاب» را آن بدانند که «خبر
بد» باشد! بخصوص و علی الخصوص ترسیم موسع از نابسامانی ها می دهد و دولت
جدید را ناکارآمد و فاقد مدیریت قوی به نمایش می گذارد! مطبوعات و روزنامه
ها که به جای مردم، یقه یکدیگر را گرفته اند و به جای ترسیم بستر کار و
فعالیت در وسعت کشور، رد و بدل کردن گفته ها از این به آن و از آن به این
را خبرسازی می کنند و به جای شرح وقایع و عملکردهای مثبت دولت و مجلس و قوه
قضائیه، مسابقه گفتن و پاسخ دادن راست به چپ یا اصول گرا به اصلاح طلب را
آنهم در گیومه پرخاشگری های سیاسی ـ تبلیغاتی، محور و شاخص قرار داده اند!
در
بستر آرامش، کار و عملکرد نقد و جامعه با نگاه به آینده ای بهتر، دلگرم می
شود. در بستر آرامش، تسویه حساب های شخصی و سیاسی جایگاهی پیدا نمی کند.
در بستر آرامش شعارزدگی و دروغگویی کم رنگ می گردد. در بستر آرامش، امید و
تدبیر رشد می کند. در بستر آرامش، به جای مچ گیری و حذف، اصلاح و تائید
سربرمی آورد. در بستر آرامش، مجلس و دولت دو سویه متضاد جلوه داده نمی شود.
در بستر آرامش، ارزش کار جایگزین شعارزدگی می شود. در بستر آرامش، سالم
سازی کشور آرام، آرام به نتیجه می رسد. اما در بستر تنش، دروغگویی چنان
رایج می شود که باور عمومی می گردد. در بستر تنش، حسن ظن جای خود را به
سوءظن می دهد. در بستر تنش به جای استقرار، بحران در بحران جلوه گری می
کند. در بستر تنش، بودن من و حذف رقیب به هر وسیله ای ملاک و معیار می
گردد. در بستر تنش، بی اعتمادی بر هر اعتمادی غلبه پیدا می کند.
اگر
دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، مهمترین نیاز امروز کشور را فاصله
گرفتن از تنش آفرینی و بسترسازی برای آرامش می داند، بیماری مهلکی را نشان
می دهد که نجات کشور از گذشته بی سامان و تصحیح اشتباه و خسارت های آن را
تنها با ایجاد بستر آرامش و همکاری های ملی و دینی همگان جستجو می کند. هر
کشوری که برای اصلاح اقتصادی کار کرده و موفق شده است، کار و فعالیت های
خود را در بستر آرامش به ثمر رسانیده است. از بستر آرامش است که اخبار خوب
فراگیر می گردد و در بستر تنش، تنها خبر بد، خبر است ولاغیر!
امروز
دولت و اجرای برنامه های آن به خصوص در بخش های اقتصادی، نیازمند بستر
آرامش در کشور است تا امید به آینده ای بهتر زنده گردد. برای خدا و مردم،
دست از تنش آفرینی برداریم. فاصله نقد سازنده بین آرامش و تنش، فاصله
دروغگویی و راستگویی است. نمونه ای از این دو جهت گیری را، همین امروز
درباره مذاکرات هسته ای از گفته ها و نوشته ها و رسانه ها می توانید ببینید
و خود قضاوت کنید!
توضیح و تصحیح
دیروز نویسنده
ستون محک، به نقل از شبکه خبر سیما آورده بود که اسماعیل دوستی عضو شورای
شهر تهران گفته است که یک نهاد تپه های کوه دارآباد در شمال تهران را به
ارگانی فروخته است.
آقای دوستی عضو شورای شهر، ضمن تماس با روزنامه
اطلاعات، خبر سیما در این باره را تکذیب و اعلام کرد اساساً گفتگویی با
تلویزیون نداشته است.
منبع: روزنامه اطلاعات