پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اگر چه باید قبول کرد که مذاکرات هستهای توسط دشمنان جمهوری اسلامی به
ما تحمیل شده است، ولی نباید آن را نادیده گرفت یا بیثمر شمرد. برای این
که به تحلیل مناسب برسیم، باید علل اصلی ایجاد چنین مشکلاتی را بررسی کنیم.
کشور ما ایران، علاوه بر موقعیت جغرافیایی خاص و دسترسی به آبهای خلیج
فارس و تسلط بر تنگه هرمز و سواحل آبی، همیشه نقشی مهم و تأثیرگذار در
منطقه خلیج فارس و خاورمیانه داشته و خواهد داشت و در این زمینه نسبت به
سایر کشورهای منطقه از وضعیت و شرایط مطلوبتری برخوردار است. این ویژگی از
دیرباز و زمانی که فارسها در شرق مدیترانه سکنی گزیدند و سپس اعقاب آنها
امپراتوری فارس را بنا نهادند، همراه ایرانیان بوده و خواهد بود. اگر این
ویژگیها را با تأثیرات بیبدیل انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک نظام نوین
سیاسی با ویژگیهای خاص فکری، عقیدتی و فرهنگی درآمیزیم، درمییابیم که
چرا قدرتهای جهانی بیش از سه دهه به دشمنی آشکار و پنهان خود با لجبازی
فراوان ادامه دادهاند و به نظر میرسد که به سادگی دستبردار نباشند و با توسل به هر وسیلهای، از جمله فعالیتهای
هستهای ایران به جنجالآفرینی بینالمللی میپردازند. در این خصوص اما
مواضع ایالات متحده جای تأمل بیشتری دارد.
بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران بی طرف بر این باورند که مواضع امریکا در
برخورد با پرونده هستهای ایران، عمدتاً سیاسی است. اگر چه امریکا و
همپیمانانش برای نگرانی خود در مسائل هستهای ایران، دلایلی چون تلاش
مخفیانه ایران برای گسترش سلاح هستهای، تمایل ایران به تکمیل نیروگاه
بوشهر، سابقه برخی اقدامهای مخالف منافع غربیها، اقدام ایران برای توسعه
موشکهای میانبرد و دوربرد را بیان میدارند، اما دلایل واقعی در ایجاد و
ادامه موضوع هستهای را باید در مسائل زیر جستوجو کرد:
1- نقش بی بدیل جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و جهانی که عامل نگرانی شدید غرب است.
2- تأثیر فوقالعاده سیاستهای ایران بر امنیت اسرائیل و فشارهای بی امان لابیهای صهیونیستی در دنیا
3- توطئههای مزدوران داخلی که نقش ستون پنجم استکبار را ایفا میکنند و خوراک تبلیغاتی فراهم میآورند.
4- تسلط امریکا و همپیمانانش بر سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل، شورای امنیت، سازمان بینالمللی انرژی اتمی و...
5- حمایت مؤثر ایران از جنبشهای آزادیخواه منطقه و جهان و توفیقات به دست آمده در این رهگذر.
6- بهانهجویی و سرسپردگی برخی از سران کشورهای منطقه همپیمان غرب که
ایران اسلامی را سد راه اهداف و حکومتهای خودکامه خود میبینند.
7- ناتوانی امریکا و غرب در اتخاذ سیاست کارآمد در مواجهه با ایران و حل مسائل فیما بین.
8- نبود درک صحیح از انقلاب اسلامی در کشورهای غربی که موجب پیچیدهتر شدن اوضاع میشود.
9- اثرات حادثه تروریستی 11 سپتامبر 2001 و تأثیرات نگران کننده تروریسم هستهای در امریکا
10- رفتار سیاسی پیچیده و گاهاً عجیب مسئولان رده دوم و سوم در جمهوری
اسلامی ایران که به پیچیده و مبهم شدن اوضاع سیاسی داخلی و بینالمللی دامن
میزند و طمع دشمنان را برمیانگیزد.
11- نبود تدبیر و سیاستهای هماهنگ از سوی تیمهای مختلف
مذاکره کننده و مسئولان پشتیبان در ادوار مختلف که بتوانند طرفهای مقابل
را با درایت یا کیش و مات کنند یا به جهت دلخواه هدایت نمایند. به جرأت
میتوان گفت که اگر هماهنگی و انسجام لازم در زمان مذاکرات هستهای آقای
دکتر علی لاریجانی (ریاست فعلی مجلس) بود، دستیابی به یک راهحل، بسیار
محتمل مینمود.
ذکر این نکته ضروری است که نگارنده به هیچ عنوان قصد ندارد زحمات و اخلاص تیمهای مذاکره کننده را در ادوار مختلف نادیده بگیرد.
12- وجود نداشتن تدبیر لازم به منظور جهتدهی به افکار عمومی در سطح ملی و بینالمللی.
به نظر میرسد که برای اولین بار است که گروه مذاکره کننده ایرانی از یکسو
دارای عزم راسخ و انسجام کامل برای حل مسأله هستهای است و از سوی دیگر از
پشتوانههای لازم در سطوح مختلف برخوردار است. بنابراین برای دستیابی به
نتیجه مطلوب، اولاً لازم بود تا هدف مذاکره معین شود، دوم موضوع مذاکره
کاملاً معلوم باشد و سوم شرایط مذاکرات است که باید تدبیر گردد. به نظر
اینجانب هر سه این امور توسط مسئولان عالیرتبه نظام از جمله مقام معظم
رهبری و ریاست محترم جمهوری و نیز مجلس محترم و سایر دستاندرکاران نظام
بخوبی بیان شدهاند. بنابراین وظیفه همگان است که بر اساس رهنمودهای مقام
معظم رهبری و درک صحیح از شرایط ملی و بینالمللی و در نظر گرفتن منافع ملی
ضمن حمایت لازم از تیم مذاکره کننده، از ایجاد حاشیههای مخرب بپرهیزیم و
اجازه دهیم تا تمام توان تیم مذاکره کننده مصروف تأمین حداکثری منافع
کشورمان در این مذاکرات حساس گردد، انشاءالله.