این روزها در کنار تمام مشکلات کشور، فیلمی تبدیل به تیتر روزنامهها و رسانهها شده است؛ « من روحانی هستم» داستان زندگی رئیسجمهور ایران است که به کارگردانی «معصومه نبوی» و توسط شفق مدیا ساخته شده است.
به گزارش انتخاب به نقل از نامه، نقدهای بسیاری در مورد این فیلم نوشته شده است و حتی صدای رئیس مجلس نیز در اعتراض به این فیلم بلند شد و لاریجانیِ آرام، در مورد این فیلم گفت «همین چند روز پیش دیدم چه سر و صدایی در کشور به وجود آمده است آن هم بر سر یک سیدی، سیدی که با عنوان «من روحانی هستم» پخش شده است. در این سیدی یکسری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است. آقای روحانی، رییسجمهور را متهم کردند که شما در داستان مکفارلین حضور داشتید. این دروغ است. کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه میدانند که آقای روحانی نقشی در مساله مک فارلین نداشته است. چرا خلاف واقع میگویید؟ چرا دروغ میگویید؟»
رییس مجلس بر همین اساس تاکید دارد «افرادی که آن زمان در زمینه این مساله نقش داشتند، مشخص هستند که چه کسانی هستند، مشخص هستند که کدام بخشهای کشور بودند، آقای روحانی نقشی در این مساله نداشت. چرا سیدی دروغ درست کردید؟ برخی از مسائل دیگر این سیدی نیز خلاف واقع است. بنده در جریان این مسائل بودهام. آیا شما میخواهید به تاریخ هم دروغ بگویید؟!»
بسیاری از نقدهایی که در مورد این فیلم مطرح شده است بیشتر اختصاص به مستندات این فیلم و وقایع آن دارد و کمتر کسی به هدف تهیهکنندگان این مستند اشاره کرده است. همه میدانند کسانی که این فیلم را ساختهاند با توجه به سابقه فعالیتشان نیت مدح روحانی را نداشتند. آنان در این فیلم با بیان هوشمندانه و در غالب تصویر به القاء دو هدف اصلی خود به مخاطب بودند.
تهیهکنندگان این فیلم، همانطور که روحانی دولت خود را با سیاست خارجی و مذاکره با 1+5 آغاز کرد، فیلم خود را با اشارهای کوتاه به ماجرای مک فارلین و مذاکره با آمریکا شروع میشود. در این فیلم به نقش حسن روحانی در ماجرای مک فارلین، جنگ، مذاکرات سعدآباد و پرونده هستهای ایران اشاره میشود.
سازندگان این مستند، از همان ابتدا نشان میدهند که روحانی اهل مذاکره است. در این فیلم نقل میشود که روحانی از طرف هاشمی رفسنجانی به مذاکره با مک فارلین میپردازد. بعد از ماجرای مکفارلین تهیهکنندگان به سراغ جنگ میروند و به جلسه عقلا به مدیریت حسن روحانی اشاره میکنند؛ جلسهای که محسن رضایی از آن گلایه داشت و این گلایه را نیز به امام خمینی منتقل کرد و گفت که عدهای در کشور از نمایندگان مجلس هستند و به دنبال صلح با صدام هستند.
در این بخش بدون شنیدن سخنان حسن روحانی در مورد مذاکرات مطرحشده در جلسه عقلا، انتقادهای محسن رضایی از این گروه بهویژه حسن روحانی پخش میشود و به بیننده اینگونه القاء میشود که روحانی به دنبال پایان جنگ و صلح با صدام بوده است.
بعد از پخش این قسمت، روحانی علاقهمند به مذاکره، متهم به سازش میشود و در ادامه با رسیدن به پرونده هستهای و مذاکرات سعدآباد در تهران با وزرای خارجه سه کشور اروپایی، این اتهام به «شیخ دیپلمات» رنگ و بویی جدیتر به خود میگیرد.
پخش سخنان فیشر وزیر خارجه سابق آلمان و القای ناتوانی روحانی در مذاکرات و تحت تاثیر قرار گرفتن تیم مذاکرهکننده ایران، اوج این استراتژی تهیهکنندگان این فیلم بود. آنها میخواستند نشان دهند که روحانی یک سیاستمدار سازشکار در عرصه سیاست خارجی است.
گوینده متن فیلم میگوید: «بعد از پایان دوران روحانی در شورای عالی امنیت ملی، او با دعوت هاشمی رفسنجانی به مجمع تشخیص مصلحت نظام میرود» و بعد از آن در تصویر، فک شدن پلمپهای زدهشده به آزمایشگاهها و نیروگاههای هستهای ایران نشان داده میشود که بیانگر این معناست که رفتن حسن روحانی از شورای امنیت ملی و پرونده هستهای یعنی پایان سازش!
نشان دادن روحانی سازشگر در عرصه سیاست خارجی اولین هدف این سازندگان است اما آنها در دومین هدف خود یک روحانی متفاوت نسبت به سیاست خارجی را نشان میدهند. یک سیاستمدار سخت در عرصه داخلی. در بخشی از این فیلم، روحانی به عنوان یکی از منتقدان اصلی میرحسین موسوی که بعدها به 99 نفر معروف میشوند، معرفی میشود. اصلیترین هدف این بخش، تذکر به کسانی است که از روحانی، رفع حصر را میخواهند. آنها میخواهند بگویند حسن روحانی از دهه 60 مخالف میرحسین بوده است و چگونه میتوانید از چنین کسی انتظار کمک به موسوی را داشته باشید؟
بعد از آن، سازندگان به نقش روحانی در خاتمه یافتن غائله 18 تیر، حصر آیتالله منتظری و شورای نظارت بر صداوسیما اشاره میکنند و به این صورت میگویند که روحانی یک سیاستمدار سخت و غیرقابل انعطاف در مسائل داخلی است. هدف این بخش از فیلم، تمام کسانی هستند که از رئیسجمهور انتظار آزادی، تحول در فرهنگ و ... را دارند. این مستند میگوید روحانی در تمام سالهای گذشته در مسئله سیاست داخلی هیچگاه اصلاحطلبانه فکر نمیکرده است.
در «من روحانی هستم» اتاق فکر این فیلم میخواهد روحانی سازشکار در سیاست خارجی و غیر منعطف در سیاست داخلی را نشان دهد تا شخصیت روحانی در پیش تمام جناحها مورد سوال قرار بگیرد که ما به چه کسی رای دادیم؟
در این فیلم اما نکات جالب دیگری نیز وجود دارد. سازندگان این فیلم خواسته یا ناخواسته، به نقش مهم آیتالله هاشمی رفسنجانی در انقلاب اسلامی اشاره میکنند و در تمام مسائل مهمی که در این فیلم به آن پرداخته میشود، هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از افراد موثر انقلاب حضور دارد و این نشان میدهد که نمیشود هاشمی رفسنجانی را از انقلاب حذف کرد.
در جریان این فیلم وقتی به سابقه نمایندگی رئیسجمهور روحانی پرداخته میشود، به اعتراض هاشمی رفسنجانی به سخنان حسن روحانی پرداخته میشود که «ما این مسئله را قبلا بررسی کردهایم و احتیاجی نیست دوباره آن را بیان کنید و شما چرا حرف تکراری میزنید؟» همین بخش از فیلم نشان میدهد که سازندگان این مستند، چندان به دنبال نشان دادن واقعیتها نیستند و با شیطنت، بخشهای تاریخی فیلم را انتخاب کردهاند.
در بخش پایانی اما تمام حرفهایی که در مورد پرونده هستهای حسن روحانی در زمان دولت اصلاحات زده شد، همان حرفهایی بود که در مستند انتخاباتی سعید جلیلی زده شد. دیدن فیلم «من روحانی هستم» و فیلم انتخاباتی سعید جلیلی، نشاندهنده خاستگاه تهیهکنندگان این فیلم هستند که ادعا دارند میخواستند زندگی دکتر روحانی را بدون عینک جناحی نشان دهند. اما چیزی که به عنوان فیلم به نمایش درآمد، بر خلاف این ادعا بود و بیشتر شبنامهای بود که فیلمنامه شده بود.
انتهای پیام
به جز مسئله مک فارلین که مشخص است که دروغ است امام همین بخش فقط با نظر نسل اول انقلاب تعارض دارد و از نظر نسل کنونی که رأی دهندگان اصلی به روحانی هستند نقطه مثبت تلقی میشود.
این فیلم خواسته و یا ناخواسته هم جایگاه بلند هاشمی را به نمایش گذاشت و هم رأی آوری 100% روحانی را در دور بعد تضمین نمود .
قابل ذکر است که ملت با توجه به ثروتهای افسانه ای در تملک شخصیت های هر دو جناح بعد از رحلت امام ، اعتماد چندانی به جناح ها علی الخصوص جناح مدعی اصولگرائی ندارد و حتما خوب به خاطر هست که در انتخابات اخیر همین مردم بودند که با ارسال نظریه به عارف میخواستند به سود روحانی کنار برود .
ختم کلام اینکه ملت روحانی و هاشمی را به علت « فراجناحی » بودن دوست دارند .
اقای روحانی حرمت تا یه حدی خوبه ..
حرمتشون را بشکنید ...
... همه را به کیش خود پندارد