پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حدود پنج سال پیش بود که میلاد، بعد از یازده سال بالاخره به عنوان چهارمین برج بلند مخابراتی دنیا، (در آن زمان) در تهران بهرهبرداری شد، اما داستان به سرانجام رسیدن میلاد به همین سادگی نبود.
پروژه ساخت سازهای چندمنظوره، با هدف رفع نیازهای ارتباطی تهران، از اوایل دههی هفتاد شروع شد. در طول این مدت، شهرداران و مدیر عاملان زیادی رفتند و آمدند تا در نهایت محمدباقر قالیباف "ماموریت غیرممکن" را به سیدرضا میرصادقی، سپرد. کسی که برخی از همکسوتانش او را finisher یا پایاندهنده خطاب میکنند.
میرصادقی که در آن زمان، 38 سال داشت، مدیریت پروژه میلاد را در دی ماه 84 با 31 درصد پیشرفت بر عهده گرفت و چند وقت بعد دومین روزشمار تهران بعد از تونل رسالت را نصب کرد تا به همه نشان دهد عزمش را جزم کرده تا انتظارات را به پایان برساند. حالا، بعد گذشت پنج سال از افتتاح برج میلاد، میرصادقی در گفتوگو با ایسنا از ناگفتههای مسیر پرپیچ و خم بزرگ کردن میلاد میگوید؛ از تردیدی که در ابتدای کار، قاطعانه در جان همه رخنه کرده بود تا فشار روزهای آخر افتتاح پروژه، از به تاخیر انداختن عمل جراحی زانو و حرف قالیباف که «نعشت را هم باید بیاوری سر پروژه» تا سکته قلبی که نزدیک بود جانش را بگیرد، از پیشبردن کار با وجود تحریمها و البته بدون حضور افرادی مثل بابک زنجانی و بیخوابی شب قبل از راه افتادن آسانسور 7 متر بر ثانیه...
گفتوگوی تفصیلی ایسنا با مجری پروژه برج میلاد و ابنیه پیرامونی در زمان افتتاح که این روزها، مدیریت پروژه توسعه حرم امام علی(ع) در نجف را بر عهده دارد، در ادامه میآید.
31 درصد پیشرفت در 9 سال!
وی درباره وضعیت پروژه برج میلاد، به هنگام تحویل آن، گفت: این پروژه در اواخر سال 75 شروع شد و قبل از آن در سال 73-72، تپههای کوه نصر برای احداث میلاد انتخاب شده بود. بعد از اینکه شرکت مادر تخصصی یادمان سازه در شهرداری تشکیل شد، انتخاب پیمانکار به شکل EPC (طرح و اجرا) بود و طراحی باید توسط کارفرما تایید میشد. میلاد کار تازه و جدیدی در تهران و ایران بود و عملیات اجرای فونداسیون و شفت بدون اینکه به شکل کامل به انتهای پروژه نگاه شود، شروع شده بود.
میرصادقی سردرگمی در اجرای میلاد را عامل اصلی تاخیر در آن دانست و این گونه توضیح داد: بعد از گذشت نزدیک به 9 سال، پیشرفت پروژه حدود 31 و 32 درصد بود و نه تنها وارد فاز 2 نشده، بلکه در بعضی جاها در فاز یک گیر کرده بودند و نمیدانستند چه کار باید بکنند. اشتباهات اجرایی در روند پروژه وجود داشت و پیشبینی یک سری عملیات تکمیلی نشده بود. مثلا در مورد نصب آسانسور و دیواره شیشهای جلوی آسانسور، اصلا جانمایی و اتصالش به شفت پیشبینی نشده بود.
میرصادقی ادامه داد: در آن ارتفاعی که شفت اجرا شده بود مجبور شدیم نزدیک به 600 تا سوراخ با قطر بالا اجرا کنیم و اتصالش را دوباره تعریف کنیم.
وی که معتقد است "تغییرنگرشها" و "از حساسیت افتادن پروژه" عامل دیگر رکود پروژه میلاد بوده است، در ادامه چگونگی ورودش به پروژه را این گونه شرح داد: در سال 84، با ورود قالیباف به مجموعه شهرداری، یکی از مسائلی که مورد توجه قرار گرفت تعیین تکلیف پروژههای روی زمین مانده بود و در همین راستا تعداد زیادی پروژه مثل پروژه تونل رسالت به دلیل مشکلات حقوقی و ملکی سنواتی شده بودند. با شهردار شدن قالیباف و قرار گرفتن احمد دنیامالی که من را از قبل میشناخت وارد پروژههای شهرداری شدم.
وی در ادامه خاطرهای جالب از روز اول تحویل گرفتن پروژه تعریف کرده و میگوید: زمانی که میز کارم را تحویل گرفتم، اولین چیزی که در کشو دیدم، عکس جسد دختری بود که خودکشی کرده و از میلاد خودش را انداخته بود. دیدن این عکس باعث شد حسابی توی ذوقم بخورد.
چینیهایی که میلاد را باور نداشتند
به گفته میرصادقی، یکی از مسائلی که وی را به پیوستن به پروژه برج میلاد ترغیب کرد، سفرش به چین در تابستان 84 بود و در این باره میگوید: تابستان 84، سفری به شانگهای که سومین برج مخابراتی دنیا در آن جاست، داشتم. در نشستی که با گروههای اجرایی آنجا گذاشته بودند، تصویری از برجهای مخابراتی دنیا نشان داده شد اما عکس میلاد در بین آنها نبود. وقتی علت را پرسیدم گفتند این پروژه قرار نیست کامل شود، چون پنج سال است که میخواهد ساخته شود اما تمام نشده، هیچ اطلاعاتی هم از آن نیست و سایتش هم تعطیل است.
من از اینکه آنها چقدر اطلاعات دارند و من ندارم، تعجب کردم و در آخر هم آنها به من گفتند که اگر به سازندگان دسترسی دارید به آنها بگویید اگر مشکلی دارند، ما حاضریم کمکشان کنیم.
در ایران هیچکس به خاطر تطویل پروژه برکنار نمیشود
میرصادقی درباره وقت شناسی در اجرای پروژهها، با بیان اینکه هرچقدر پروژهای طولانیتر شود مردم و بهرهبرداران اصلی بیشتر ضرر میکنند، گفت: آیا مدیری را سراغ دارید که به خاطر طولانی شدن زمان پروژه عوض شده باشد؟ ولی اگر کسی 10 میلیون تومان حیف و میل کرده باشد، پیراهن عثمانش میکنند، کسی فکر نمیکند که تاخیر در پروژه و تبدیل یک پروژه 100 میلیاردی در سال بعدی به 120 میلیارد حیف و میل بیشتری دارد.
از تردیدهای شوراییها تا ریسک نصب اولین روزشمار
میرصادقی در ادامه، با اشاره به اینکه در ایران، زمانبندی پروژههایی که بعد انقلاب به انجام رسیده است، به طور میانگین 2.2 برابر زمان اولیه طول میکشیده است، گفت: در شهرداری برای میلاد دنبال بودجه بودم اما در شورای شهر و حتی خود شهرداری، باور نمیکردند که اگر پول تزریق شود پروژه میلاد میتواند به اتمام برسد و من برای اینکه اثبات کنم که تفکر جدید میتواند مدیریت زمان را داشته باشد، حاضر بودم این ریسک را بپذیرم و به همین دلیل روزشماری را که کنتورش دست خودم نبود، در کارگاه میلاد نصب کردم، تاریخ اتمام پروژه را هم اعلام کردم.
8 میلیارد را 111 میلیارد کردیم
میرصادقی با بیان اینکه سالهای سال بودجه ناچیزی به برج میلاد داده میشد، گفت: زمانی که من در دی ماه 84 پروژه میلاد را تحویل گرفتم، کل بودجهای که برای مجموعه یادمان سازه (متشکل از مرکز همایشها، راههای دسترسی و ....) در نظر گرفته شده بود، یک میلیارد تومان بود که 400 میلیون تومان آن بابت حقوق پرداخت شده بود و مقداری هم میلگرد خریده بودند. بودجه آن سال پروژه هشت میلیارد تومان بود اما اعتباری برای انجام پروژه وجود نداشت و تنها یک میلیارد تومان به پروژه داده شده بود و سال قبل هم تنها چهار میلیارد جذب شده بود.
میرصادقی در ایسنا
وی دلیل این موضوع را بیاعتمادی نسبت به اجرایی شدن پروژه دانست و گفت: بلافاصله بعد ورودم به پروژه یک ماه و نیم زمان خواستم تا روی پروژه فکر کنم و با گروههای قبلی جلسه بگذارم. سپس روزشمار برج میلاد را در 16 اسفند 84 روشن کرده و از شورای شهر بودجه 120 میلیاردی برای سال 85 خواستم. در آن زمان باوری نبود که ما بتوانیم چنین بودجهای را جذب کنیم. در همان سال بعد از رایزنیهای مختلف در مرحله اول، 20 میلیارد به من دادند که من گفتم با این وضع روزشمار را خاموش کنید و با این اعتبار این پروژه حدود 18-17 سال طول میکشد. اما با کمک قالیباف در سال 85، 80 میلیارد تومان مصوب شورا شد و دست من را باز گذاشتند که تا 30 میلیارد دیگر از محل غیرنقدی و اعتبارات در اختیار شهرداری استفاده کنم.
وی با بیان اینکه در سال 85، 111 میلیارد جذب کردیم و تنها شرکتی بودیم که توانستیم 152 درصد اعتباری که اول درخواست کرده بودیم را جذب کنیم، به بحث تحریمها اشاره کرد و گفت: سال اول با تحریمهای مختلف مثل قرارداد با گروه آلمانی که برای خرید و نصب شیشهها قرارداد داشت، مواجه شدیم.
تردیدی که قاطعانه در وجود همه بود
وی افزود: در سال 84 به یک مساله مهم و اساسی کاملا واقف شدم که تبدیل به یک اصل در پروژه شده بود و آن تردیدی بود که در وجود همه بود، همه در مورد ادامه کار تردید داشتند و هیچ طرحی و قراردادی بسته نمیشد. در آن زمان متوجه شدم این پروژه نیاز به جسارت دارد و با ریسکپذیری باید آن را مدیریت میکردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه در زمان تحویل پروژه سه سال بود که شفت اجرا شده بود، اما کسی آن را تحویل نمیگرفت و همه در صحت آن شک داشتند، گفت: در ابتدا تستهای تحویلگیری را با همکاری یک دانشگاه انجام دادیم و از یک شرکت خارجی که تجربه برج مخابراتی و طراحی برج CN کانادا را داشتند برای کنترل طراحی و اجرا کمک گرفتیم اما این مقوله یک سال طول کشید چون تجربهاش وجود نداشت و باید احتیاط زیادی میکردیم.
وی با بیان اینکه شیشههای سازه راس در ایران و با استاندارد اروپا ساخته شده است،گفت: سرمایهگذاران را ترغیب کردیم که ماشینآلات را بیاورند در ایران و شیشهها را بسازند. اما شیشههای شفت از بلژیک به امارات میآمد و در آنجا عملیات حرارتی میدید و در هر کانتینر 20 تا شیشه حمل و به ایران میآوردند و من و همکارانم مدام میرفتیم و اینها را بازرسی میکردیم.
میرصادقی با بیان اینکه نباید برای میلاد طبق استاندارد برج سازی از مصالح ریسکپذیر استفاده میکردیم، به ماجرای آتشسوزی در برج مسکو و به تعطیلی کشیده شدن این برج برای چند سال اشاره کرد و گفت: ما نمیخواستیم این اتفاقات برای میلاد بیفتد. به همین دلیل ضمن پذیرفتن ریسک مدیریت آن، باید در چارچوبی حرکت میکردیم که انتخابهایمان انتخابهای استانداردی باشد.
مصائب نصب یک دکل
نصب با توکل مهندسی
میرصادقی همچنین با بیان اینکه هرچه با اجرای پروژه، جلوتر میرفتیم به مشکلات جدیدتری برمیخوردیم، گفت: اولین مساله که با آن برخورد کردیم، نصب دکل آنتن بود که تمام برجهای مخابراتی دنیا، این کار را با هلیکوپتر انجام میدهند.
وی به کمک گرفتن از گروهی سوئدی که روش بالابری سنگین را در پالایشگاه ظهران عربستان انجام داده بودند، گفت: آنها به ما گفتند که تجربه قبلیشان در ارتفاع زیر 100 متر و قطعات 45 تنی بوده است، حال آنکه در این پروژه،ارتفاع بالای 300 متر و قطعات بالای 100 تن وزن داشتند. نحوه بالا بردن دکل، یک روش ابداعی بود خودمان بود که در دو مرحله انجام میشد و در بعضی قسمتها بوکسلها کشیده میشدند و در قسمتهای دیگر پمپها حرکت میکردند.
وی با تاکید خاص شغلیاش میگوید که اگر امروز بخواهم همین کار را انجام دهم قطعا با طمانینه و تامل بیشتری عمل میکنم، گفت: کارشناسان سوئدی بعد شروع کار 5-4 هفته بیشتر نماندند و به ما میگفتند این کار حماقت است و جواب نمیدهد.
وی با اشاره به "روحیه ایرانیها که بازمانده از زمان جنگ است" و اصطلاح "توکل مهندسی"، گفت: ما با افرادی که دو ماه آموزش دیده بودند توانستیم این کار را انجام دهیم. نصب دکل آنتن 9 ماه طول کشید و دو ماه از برنامه اصلی عقب افتاد اما واقعا تجربه بسیار گرانبهایی بود.
وی چگونگی بالا بردن قطعات را اینگونه توضیح داد: برای این کار یک سکو بستیم و تعداد زیادی پمپ و جک کار گذاشتیم که توسط بوکسل وارد شفت میشدند و قطعات ساخته شده روی یک استیج با حالتی نگهدارنده بسته میشدند و بعد بوکسلها به آن وصل میشدند. مواد حرکت بطئی را روی نگهدارنده شروع میکردند و بعد از اینکه بالا میآمدند، گیر میکردند و بعد نوبت حرکت پمپها بود. یک نرمافزار هم داشتیم که به واسطه آن تمام پمپها با هم و همزمان حرکت میکردند.
وی با بیان اینکه حدود 117 روز طول کشید تا استیج بسته شود و بالا بردن قطعات هم پنج ماه طول کشید، گفت: روزی حدود 20 سانتیمتر بالابری داشتیم و دکل آنتن 120 متر باید بالا میرفت.60 متر دکل در یک مرحله بالا رفت اما در مراحل بعدی که دیواره شفت مثل آنتن رادیو تنگ میشد ،قسمتهای دیگر داخل هم میرفتند و این مرحله کار سختتر میشد ، زیرا فضا تنگتر بود.
میرصادقی کل قطعات به کار رفته در بالا بردن دکل آنتن را 360 هزار قطعه اعلام کرد که وزن کل آنها 400 تن و سنگینترین قطعه 100 تن بود و افزود: این کار، کار پر ریسکی بود که برای اولین بار در جهان صورت گرفت. البته فیلم این روش توسط دانشجویانی که در پروژه بودند، در 2 تا 3 نقطهی جهان نشان داده شد.
بیخوابی شب قبل از تست سرعت آسانسور
وی ادامه داد: در پروژههای دیگر وقتی به مشکلی برمیخورم میگویم اسم این را نگذارید "مشکل" زیرا در برابر مشکلات میلاد اصلا مشکل نیست.
میرصادقی از روز تست بالا رفتن آسانسور با سرعت "هفت متر بر ثانیه" به عنوان یکی از دلنشینترین روزهای کار در پروژه یاد کرد و گفت: شب قبل از این اتفاق، تا صبح نخوابیدم. جالب آن که خود گروه سازنده آسانسور که سوئیسی بودند و 100 سال در این زمینه تجربه داشتند به من گفتند که کمی صبر کن؛ ما این کار را تا به حال دو بار انجام دادهایم و گروه قبلی که این کار را کردهاند، امروز همه مردهاند! آنها از من میخواستند که رویشان فشار نیاورم و من همیشه گله میکردم که اینها کار نمیکنند!
وی در ادامه ماجرای اولین مرتبه سوار شدن به آسانسور و تست آن را اینگونه تعریف کرد: وقتی سوار آسانسور شدم متوجه شدم با سرعت 4.5 متر حرکت میکند؛ چون میترسیدند سرعت را بیشتر کنند. به آنها گفتم فایده ندارد و بعد از ظهر باید دوباره تست کنیم و بالاخره چند ساعت بعد دوباره امتحان کردیم و آن روز، روز خاطرهانگیزی برای ما شد.
تا نزدیک افتتاح برای میلاد راه دسترسی تعریف نشده بود
میرصادقی در بخش دیگری از گفتوگو، با بیان اینکه در ابتدا مسیرهای دسترسی و ورودیها و خروجیهای تعیین تکلیف نشده بود که چطور به برج برسیم و زیرگذر و پله برقی و ... را در دو سال پایانی پروژه نهایی کردیم، گفت: راه دسترسی در نظر گرفته شده از کنار همت بود که یک گره ترافیکی ایجاد میکرد. راه دسترسی را تغییر دادیم و به شکل لوپ درآوردیم که از راه بزرگراه حکیم و از طریق تونل، دسترسی به برج میسر شود.
وی همچنین تاکید کرد: از مدتها قبل احداث ایستگاه مترو کنار بیمارستان میلاد مطرح شده و میتواند دسترسی به برج را تسهیل کند که البته هنوز اجرایی نشده است.
میلاد، یک رکورد بود
میرصادقی همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش با بیان اینکه در مهر 87، پروژه را با پیشرفت98 درصدی، بعد حدود 31 ماه کار افتتاح کردیم، گفت: تحویل قطعی 5-6 ماه بعد اتفاق افتاد. این پروژه یک کار گروهی بسیار سخت در ایران و یک رکورد بود. چرا که حدود 67 درصد پروژه در 31 ماه و در کشوری تحریمزده با انواع و اقسام نگرشهای مدیریتی به صورت فشرده و همه جانبه انجام شد و قطعا اگر از همان ابتدا با همین نگرش شروع میشد در پنج سال اول به پایان میرسید.
وی به علاوه در رابطه با نحوه به کارگیری خارجیها در پروژهی میلاد گفت: کار مهندسی برج توسط مهندسان ایرانی صورت گرفت، اما جاهایی که باید ریسک را به حداقل میرساندیم از خارجیها استفاده میکردیم. در هنگام نصب شیشههای سازه راس، اولین مبحث مورد نظر بحث تست تونل باد در ارتفاع حدود 320 متری بود، بعد از رایزنیها دانشگاه مونیخ را برای این کار انتخاب کردیم که در یک پروسه دو ماهه به جواب رسیدیم.
ایمیل بازدید ژاپنیها، هجویات بود
از میرصادقی درباره ایمیلی که از بازدید مهندسان ژاپنی از برج میلاد و اظهارات جالب آنها که در فضای مجازی دست به دست میشد، پرسیدیم. در این ایمیل آمده بود که ژاپنیها بعد بازدید به مهندس ایرانی گفتهاند، لزومی نداشته تهران چنین برجی داشته باشد و آنتن مخابراتی می توانست روی کوههای اطراف نصب شود. میرصادقی اما با بیان اینکه طی این پنج سال تا به حال یک گزارش هم علیه برج ندیدهام، گفت: ایرادات گرفته شده مثل داستان بازدید ژاپنیها، هجویات بود.
وی با بیان اینکه این داستانها پایهی علمی و فنی ندارد، گفت: تا روزی که من حاضر بودم، چنین بازدیدی وجود نداشت. ضمن اینکه در آن بحثها توجه نشده است که گذاشتن دکل روی تپهها، باعث میشود فقط بخشی از تهران پوشش داده شود و جانمایی برج میلاد نیز به همین خاطر بوده است. پوشش مخابرات و تلویزیون میلاد حدود 98 درصد کل تهران و حومه آن است و با توجه به گستردگی شهر در غرب و پوشش بیشتر کرج،تپههای گیشا برای این پروژه انتخاب شد.
افسوس از ... به فراموشی سپرده شدن کارکرد اصلی برج
تجهیزاتی که در حال خاک خوردن در انبار است
میرصادقی با بیان اینکه تنها چیزی که برای آن حسرت میخورم، این است که برج مخابراتی- تلویزیونی میلاد هنوز کاربرد تخصصی خود را ندارد، گفت: مشکل اصلی مشکل قراردادی است. صداوسیما ابعاد دکل آنجا را اندازه میگرفت و میگفت به درد نمیخورد و اختلاف بین شهرداری و صدا و سیما، در چند میلیمتر بود. صدا و سیماییها صورت جلسه کردند که ما محصولات UHFای که آنها تایید میکنند را از یک شرکت خارجی بخریم و نصب کنیم که در روزهای آخر، تمام تجهیزات را خریدم و تا جایی که می دانم هنوز هم در انبار است. این تجهیزات در آن زمان به قیمت یک 1.5 میلیارد تومان با مشکلات بسیار تحریم خریداری شد.
میرصادقی در ایسنا
وی با بیان اینکه قرار است شبکه UHF و VHF از این طریق پوشش استان را بدهد، گفت: بحث و اختلاف اصلی که باعث شده کارکرد اصلی برج تا امروز معطل بماند بر سر مالکیت است. صداوسیما میگوید طبقهای که قرار است تجهیزات در آن نصب شود باید تمام مالکیتش برای صداوسیما باشد و ما آسانسور اختصاصی میخواهیم و این خواسته به خاطر این است که آنها میخواهند در آینده با ماموران شهرداری به مشکل برنخورند. موضوع مخابرات هم تقریبا مشابه همین موضوع است. سیستمهای بیسیم و شبکههای داخلی در این رابطه روی دکل مورد استفاده قرار گرفته اما مصرف مخابراتی و تلویزیونی برج میلاد بسیار بیش از این است و باعث کاهش بسیاری از هزینهها خواهد شد.
230 پایاننامه با موضوع میلاد
میرصادقی همچنین درباره حضور دانشجویان در پروژه میلاد، با بیان اینکه در حدود 230 پایاننامه روی پروژه میلاد کار شدهاست، گفت: دانشجوهای ایرانی که در کشورهایی مثل فرانسه و کانادا تحصیل میکردند پایان نامههایشان را با موضوع برج میلاد انجام میدادند. ما از همین پایاننامهها در بحثهای فنی و گزارشها استفاده میکردیم و تعدادی از همین دانشجویان هم در حوزههای مختلف پروژه جذب شدند.
گروهی با قابلیتهای بالا که امروز از هم پاشیدهاند
آخرین مدیرعامل مجموعه یادمان سازه، با ابراز تاسف از اینکه تجربه مهندسی میلاد که برای خودش یک دانشگاه بود، مورد استفاده قرار نگرفته و تمام تیم پخش و پلا شدهاند، گفت: از گروه جوانی که آن موقع دانشجوی دکتری بودند، تعدادی مهاجرت کردند و برخی دیگر هم در مسیرهای دیگری افتادند. کاناداییها کسی را که در سال 1976 در تیم طراحی برج CN کانادا به مدت 2-3 سال کار کرده است، تا به امروز به عنوان مشاور نگه داشتهاند و هنوز هم با برج CN همکاری میکند. آنها یک گروه 8-27 نفره هستند که هر چند ماه دور هم جمع میشوند و موارد را کنترل میکنند. اگر هم کاری نباشد، برای هم خاطره تعریف میکنند اما مهم این است که این افراد نگه داشته شدهاند.
وی با انتقاد از اینکه گروه سازنده میلاد همه پخش شدهاند، گفت: همه این گروه از من گلهمند هستند که هر چند مدیر اجرایی خوبی بودی اما مدیر نگهداری تیم نبودهای، من نیز چندین بار اقدام کردم و در سال آخر، طبق درخواست من، قالیباف برای پنج نفر حکم نظارت دائمی و مادامالعمر زد اما فضا، فضایی نیست که دعوت شویم و بقیه با دلخوری و بیانگیزگی جدا شدهاند.
وی ادامه داد: من خودم 2-3 بار نامه نوشتهام که برخی کارهای صورت گرفته اشتباه است اما توجهی نشد؛ هرچند تیمی که الان بهرهبرداری برج را بر عهده گرفته، خوب عمل میکند و میلاد را خوب شناسانده است.
دلفیناریوم مناسب شان میلاد نیست
میرصادقی در بخش دیگری از صحبتهای خود، به کارکردهای فرهنگی کنونی برج میلاد اشاره کرد و گفت: برجهای مخابراتی دنیا به جز برج شانگهای، اکثرا بیروح هستند و بعد یک مدت مطرود میشوند. در تهران جایگاه جذب توریسم کم است و جای جدید نداریم، اما برج میلاد باید چنین شرایطی را ایجاد میکرد تا جذب مخاطب کند.
وی با بیان اینکه از نظر سطح زیربنا، سازه راس برج میلاد در دنیا بینظیر است و رستوران گردان آن هم بزرگترین رستوران گردان دنیاست، افزود: به عنوان یک مخاطب بیرونی با پروژههایی نظیر دلفیناریوم در اطراف میلاد مخالفم، زیرا این کارها با شأن میلاد نمیخورد اما موضوعات فرهنگی کتاب و نمایشگاه و ... خوب است و باید باشد.
وی همچنین در رابطه با معماری قسمتهای مختلف برج به سازه تحتانی و سازه پایین برج اشاره کرد و گفت: این سازه با 17 هزار متر زیربنا، یک کارمنحصر به فرد است که در آن کار معماری ایرانی صورت گرفته است. مهندسی سازه بسیار سخت و پیچیده است و سقف و طبقه سوم دو سال طول کشید و در حال حاضر نقش چوب روی تمام سقف دیده میشود و این کار یک کار مدرن و سنتی است. همچنین معماری گنبد آسمان منحصر به فرد است و از نظر من کار آقای یحیایی کار مدرنی بود که با مس انجام گرفت و در رستوران گردان هم استاد گرمچی کار متفاوتی را با مس و مینا انجام داد.
از بچگی شاهنامه دوست داشتم
نقالی و پردهخوانی را به رستوران گردان آوردیم
میرصادقی برای اولینبار در گفتوگوی خود با ایسنا پرده از راز طراحی رستوران گردان برداشت و گفت: از بچگی شاهنامه را دوست داشتم و برنامهی نقالی که در تلویزیون برای بچهها پخش میشد را میدیدم. در نقالی پردهها متحرک است و نقالها حرف میزنند و مشتریها ثابت هستند و در رستوران گردان با تغییری مشتری متحرک است و پردهها ثابت هستند. ضمن اینکه شاهنامهای که از روی آن طراحیهای شاهنامه دیواره رستوران گردان را آماده کردند از روی قدیمیترین شاهنامه دنیا در دانشگاه بمبئی بود که ما تصاویر را از دانشگاه بمبئی اسکن کرده و آوردیم و طرح مس و میناکاری استاد گرمچی در هفت پرده انجام شد. به همین دلیل افرادی که در تصاویر میبینید چهرههای دوران صفویه را دارند چون این شاهنامه، برای دورهی صفویه است.
وی گفت: کارهای دیگری هم میخواستیم برای طراحیهای هنری برج داشته باشیم که بخشی از آن یک آینهکاری متفاوت در طبقه سوم بود اما در آن دوران پول در شهرداری کم بود و بودجه نداشتیم.
میرصادقی همچنین درباره هزینه کارهای انجام شده برای فضاهای هنری و تجسمی برج ، گفت: کار استاد فرشید مثقالی در لابی و کار استاد یحیایی در گنبد آسمان و استاد گرمچی در رستوران گردان، با رقمهایی که انجام شد قابل مقایسه نیست چرا که بر اساس عشق و علاقهی این هنرمندان بوده و اگر این کار را در کشوری دیگر مثل دبی، انجام می دادند این اعداد و ارقام 20 تا 25 برابر قراردادهای این افراد میشد.
وی همچنین یادآوری کرد که طرح نورپردازی میلاد در سال 2007، در ایتالیا مقام دوم را آورد و افزود: البته این نورپردازی امروز تغییر کرد و برخی نورهای اضافه را بایستی خاموش کنند.
میرصادقی در ادامه، از برآورد روزنامه نشنال امارات پس از افتتاح پروژهی میلاد گفت و افزود: این روزنامه در آن زمان نوشت بعید بود که در ایران این پروژه بتواند انجام شود و این مجموعه، یازدهمین landmark دنیاست.
وی در پاسخ به اینکه آیا ارگانهای وابسته به نهادهای نظامی در پروژه میلاد سهیم بودند و کمکی داشتند، تاکید کرد: این مجموعههای از جمله خاتم الانبیاء در هیچ دورهای ورودی به میلاد نداشته اند. کار میلاد متفاوت بود و باید کارفرما هم کمک میکرد و نمیشد فقط کار را به پیمانکار سپرد. قبل از من دو پیمانکار وجود داشت اما موقع تحویل پروژه 58 پیمانکار داشتیم.
میلاد استانداردهای روز دنیا را دارد
مدیرعامل سابق شرکت یادمان سازه در پاسخ به سوالی درباره استانداردهای ایمنی رعایت شده در پروژه میلاد، با بیان اینکه کنترل هشت ریشتر زلزله روی این پروژه تست شده است، گفت: برج میلاد، یک سازه مقاوم و ایمن است.
هزینه نهایی کل پروژه برج میلاد، 320 میلیارد
میرصادقی در رابطه با هزینه نهایی برج میلاد که در زمان افتتاح کامل اعلام نشده بود و حواشی زیادی داشت، گفت: خود برج میلاد حدود 8-147 میلیارد تومان هزینه داشت، اما با در نظر گرفتن موتورخانهها و راههای دسترسی، مرکز همایشها و ... برای کل پروژه 320 میلیارد تومان هزینه شد که بخشی به فاز 2 سرویس میدهند. در فاز دو مجوز ساخت بخشهایی از اطراف برج میلاد در شهرداری ثبت شده است. سه بخش دیگر شامل یک مرکز اداری، یک هتل و یک مجموعه تجاری است که طراحی اولیه آن در زمان من انجام شد و به مناقصه گذاشته شد، اما شورای شهر با طرح پیشنهادی مخالفت کرده است زیرا میگوید طراحی این پروژه در قسمتهای بلند خود ، دید و نمای میلاد را تحتالشعاع قرار میدهد.
حساسیتهایم من از بین رفته
از حوصله دیگران، حوصلهام سر میرود
وی درباره گودبرداریهای عمیق صورت گرفته اطراف برج میلاد که مدتهاست به همین شکل باقی مانده است، گفت: دیگر حساسیتهایم از بین رفته است. در این مدت دو نامه نوشتهام و نکاتی را گفتهام ولی این روزها برداشتها تغییر کرده است. خدا را شاکرم که در آن مقطع سنی که به عنوان مجری طرح انتخاب شدم این پروژه را انجام دادم. من تعیین تکلیفها را سریع انجام میدهم و از حوصلهی دیگران، حوصلهام سر میرود.
قالیباف گفت نعشت را هم باید بیاوری سر پروژه
وی در ادامه به مشکلات جسمی که در طول اجرای پروژه برایش ایجاد شده بود اشاره کرد و گفت: زانوی من مشکل پیدا کرده بود و باید عمل میکردم اما چون مجبور بودم بعد عمل سه هفته نیایم، آن را عقب میانداختم. یک سال و نیم آخر در یک کانکس در سایت بودم و به دفترم که تنها 500 متر با محل پروژه فاصله داشت نمیرفتم. کار فشرده بود و روزهای جمعه 12 ساعت و بقیه روزها بیشتر کار میکردیم.
وی ادامه داد: شبی که میلاد افتتاح شد، ساعت پنج صبح به ابوظبی رفتم، یک پزشک هلندی پایم را عمل کرد و زیر عمل خوابم برد. بعد از به هوش آمدن باید به استخر میرفتم و روی تردمیل راه میرفتم اما در اتاق خوابیدم و بعد که بیدار شدم متوجه مشکل به وجود آمده شدم و تا صبح در خیابانهای اطراف هتل میدویدم.
وی ماجرای سکته قلبیاش را هم این گونه تعریف کرد: 26 روز بعد افتتاح پروژه چون دیدم خیلی نفس کم میآوردم به دکتر رفتم و در حال انجام تست ورزش روی تردمیل بودم که ایست قلبی کردم و با شوک مرا به زندگی برگرداندند.
جواب سئوالهایم را نگرفتم و از شهرداری رفتم
میرصادقی درباره اینکه چرا میلاد آخرین همکاری او با شهرداری بوده است، گفت: بعد سکته قلبی، کارم تمام شده بود و خانواده هم خیلی تحت فشار بودند. آن زمان در مورد بسیاری از مسائل برای خودم سوال مطرح شد ولی جواب برخی سوالها را نتوانستم بدهم. 3-4 ماه طول کشید تا استعفایم قبول شد و از فروردین 88 از شهرداری بیرون آمدم. شوری که بعد افتتاح برج میلاد در شهرداری خوابید، باعث شد خانواده از من بپرسند اگر شش ماه بیشتر افتتاح برج طول میکشید، به کسی برمیخورد؟ و آیا لازم بود اینقدر به خودت فشار بیاوری و زیر دین بروی؟ بعد افتتاح بدهی داشتیم و شش ماه طول کشید تا بتوانیم این بدهیها را به صفر نزدیک کنیم.
وی با بیان اینکه بعد از بالا رفتن شفت، سه سال روکود داشتیم، گفت: قدیمیها همه میگفتند تو چهارمین مدیرعاملی و باز هم عوض میشوی ولی من میگفتم تا همهتان را بیرون نکنم، نمیروم و همین اتفاق هم افتاد.
وی با بیان اینکه باید منابع انسانی را مدیریت میکردیم و نیاز به ایجاد انگیزه داشتیم، در رابطه با مرگ یکی از کارگران در زمان اجرای راس سازه این گونه توضیح داد: زمستان 85 یک جوشکار بعد از برگشت از استراحت، چون فکر میکرده کمربند ایمنی را بسته، دو طبقه یعنی حدود هشت متر داخل شفت پرت شد. این حادثه در زمانی رخ داد که مسئولان نظارت بر ایمنی در حال تغییر شیفت بودند و کسی متوجه نشده بود که این کارگر، کمربندش را نبسته است. هر حادثهای که منجر فوت بشود، سرپرست کارگاه و مدیر پروژه هر 2 اخراج میشوند و این قانون من است. جریمههای نقدی هم برای مسئولان مجموعه در نظر میگیرم و در مورد این حادثه هم همین اتفاق رخ داد.
تحریمها، بزرگ شدن میلاد را عقب انداخت
میرصادقی درباره اتمام پروژه بعد از پایان زمان تعین شده روزشمار گفت: نزدیک به 190 روز از روزی که روز شمار را روشن کردیم ، عقب افتادیم اما قبل از اینکه روز شمار صفر شود مرکز همایش ها را در 17 بهمن 86 تحویل دادم و در 17 مهر 87 هم پروژه را تحویل دادم.
وی تاخیر صورت گرفته در اتمام پروژه را مشکل قراردادهای خارجی دانست و گفت: شرکت زیمنس آلمان تابلوهای ما را نمیداد و میگفت شما تحریم هستید اما 70 درصد پول را گرفته بود. ما با ترفندهایی این کار را انجام میدادیم و محصولات از هنگکنگ به دبی میآمد و از آنجا به تهران میرسید. مثلا مینوشتم که سه تا تحویل گرفتهام، اما 2 تا تحویل میگرفتم ولی در یادداشتها مینوشتم 3 تا، تا مشکل قراردادهای ژاپنی حل شود. من این موضوع را به کسی نمیگفتم اما بعدها همه میگفتند تو احمقی که این کار را کردی!
ماجرای تونل رسالت و نگاههایی که دوراندیش نبود
میرصادقی پیش از پروژه میلاد، یکی از بارهای دیگر روی زمین مانده تهران را جمع کرده و تونل رسالت را در سال 84 بعد از سالها توقف تحویل گرفته و در 9 ماه به اتمام رسانده است.
وی درباره پروژه رسالت توضیح داد: برآورد شده بود که در محدوده میدان رسالت و پروژه روزانه به دلیل بسته بودن مسیر، 400 میلیون تومان سوبسید بنزین هدر میرود. یعنی فقط در بحث سوخت، ناتمام ماندن این پروژه چنین هزینهای را تحمیل میکرد. مباحث حقوقی باعث شده بود سالها پروژه عقب بیفتد و مشکلی در یک محدوده ملکی ایجاد شده بود. ما میتوانستیم با یک طراحی، سریعا نیروی درگیری بین محور تونل و آنجا را کم کنیم اما اگر اصرار به طرح قبلی میکردیم، پروژه جلو نمیرفت. آن زمان تونل رسالت 70 درصد پیشرفت داشت و 30 درصد آن مانده بود. هشت سال از زمان کلید خوردن پروژه میگذشت در حالی که زمان پروژه سه سال در نظر گرفته شده بود.
میرصادقی در ایسنا
وی افزود: من بعد 18-17 روز کار و فکر گروهی، به این نتیجه رسیدم که این پروژه را میتوان در کمتر از هشت ماه تمام کرد اما با تمسخر دیگران روبرو شدم. این حرف را در آبان 84 زدم و در تیرماه 85، یعنی حدود 9 ماه بعد پروژه تمام شد. در اوایل اسفند 84، روز شمار را برای پروژه رسالت روشن کردیم و این اولین بار بود که برای پروژهای در شهرداری، روز شمار روشن میکردیم.
وی با بیان اینکه در زمان ورود قالیباف، حساسترین پروژه، پروژه تونل رسالت بود در مورد قیمت تمام شده پروژه رسالت گفت: در پروژه رسالت بحث نقدی بود و مبحث غیرنقدی نداشتیم. در زمان آقای کرباسچی یک قرارداد با شرکت پیمانکار منعقد شده و عددی را در نظر گرفته بودند که این عدد بر اساس فهرست مربوط به یکسال قبل ورود ما میشد. همان موقع که این قرارداد منعقد شده بود پیشبینی میشد که این عدد به شش تا هفت برابر برسد و شش میلیارد و 600 میلیون بود که اصلا منطق نداشت و نرخش هم تعدیل میشد.
میرصادقی تاکید کرد که پروژه رسالت دست به دست شده و مسائل حقوقی و مشاورهای مختلف داشت و گفت: بعد از دوران شهرداری غلامحسین کرباسچی، الویری و ملک مدنی و ... هر فردی درباره توافقات تنظیم شده خودشان موضوعات را تفسیر و موضوعات اجرایی را قفل می کردند.
65 میلیارد تومان، هزینه تونل رسالت در زمان افتتاح
وی ادامه داد: تونل رسالت تا زمانی که من حسابها را جمع کردم زیر 65 میلیارد تومان هزینه داشت که رقم معقولی بود. اگر تونل رسالت در همان سال تمام میشد، یعنی همان سالی که کار شروع شده بود تعدیل تا پایان سالش را حساب میکردیم، حدود 23 میلیارد میشد و تطویل زمانی و تعدیلها و نرخهای متفاوت ارز، عامل تفاوت در قراردادها شد. قرارداد تونل رسالت، 4 الحاقیه داشت و الحاقیه چهارم زمان من بسته شد چون قراردادها پر شده بود.
میرصادقی تاکید کرد: برآوردها در آن زمان شروع کار اشتباه بود و نگاهها دوراندیش نبودند.
فعالیت در طرح توسعه حرم امام علی (ع)
وی در ادامه گفتوگوی خود با ایسنا، شایعه حضورش در ساخت برج تهران را رد کرد و گفت: امروز مجری طرح توسعه حرم امام علی (ع) و صحن حضرت زهرا(س) که 214 هزار متر زیربنا دارد مشغول فعالیت هستم.