پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتماد: سوال مهمي كه اين روزها در اذهان است اين است كه آيا اصلاحطلبان
ميتوانند براي انتخابات مجلس بعدي به اجماعي كه در انتخابات رياستجمهوري
اخير رسيدند برسند يا نه؟
بايد يك نكته را در نظر گرفت و آن هم اين است كه جريان اصلاحطلبي در شرايط
يكساني با جريان اصولگرايي رقابت نميكند. در شرايط فعلي حداكثر تلاش
اصولگرايان بر اين خواهد بود كه به ليست واحدي براي انتخابات مجلس دهم
برسند و ديگر دغدغهيي ندارند چراكه آنها داراي فضاي تبليغاتي مناسب،
تريبونهاي مختلف، صدا و سيما و ساير امكانات وسيع هستند اما اصلاحطلبان
نه تنها اين امكانات را ندارند بلكه مشكلات زيادي هم براي حضور در عرصه
سياسي كشور دارند.
اين مشكلات چيست؟
اكثر رد صلاحيتهاي شوراي نگهبان از درون جبهه اصلاحات است و به همين علت
اصلاحطلبان نميتوانند فردي را كه الزاما بيشترين اقبال عمومي را دارد
كانديداي خودشان كنند چراكه براي عبور از فيلتر شوراي نگهبان دچار مشكل
ميشوند. به همين علت اصلاحطلبان به جاي آنكه با چهرههاي رده اول و محبوب
خود كه راي بالايي هم از مردم ميگيرند به صحنه انتخابات بيايند مجبور
ميشوند كه افرادي را كانديدا كنند كه بتواند از فيلتر شوراي نگهبان بگذرد.
فردي كه شايد آن ميزان اقبال عمومي را هم نتواند ديگر كسب كند.
با وجود اين مشكلات شما فكر ميكنيد كه اصلاحطلبان براي رسيدن به اجماع چه برنامهريزي بايد داشته باشند؟
اصلاحطلبان ميتوانند با عمل كردن به همان الگوي انتخابات رياستجمهوري
اخير و نزديك شدن به رفتارهاي حداكثري در يك چارچوب ائتلافي براي اين
انتخابات برنامهريزي مشتركي انجام بدهند تا به پيروزي برسند. بدون شك
موتور محركه انتخابات مجلس بعدي اصلاحطلبان خواهند بود.
يعني خطري از سوي اصولگرايان متوجه اصلاحطلبان نخواهد بود؟
به هر حال انتخابات مجلس بعدي براي اصولگرايان به علت اهرمهايي كه دارند
بسيار پر اهميت است و اصولگرايان از هر فرصتي براي جلو بردن افكار عمومي
استفاده ميكنند تا پايگاهشان در مجلس شوراي اسلامي را حفظ كنند. اما
اصلاحطلبان بايد به فكر يك تشكيلات حداكثري باشند كه دولت را كمك كند،
مشكلاتي كه در سالهاي گذشته به وجود آمده است را رفع كند و از سوي ديگر
موانعي را كه مجلس فعلي جلوي پاي دولت ميگذارد ، رفع كند. بر همين اساس
اصلاحطلبان بايد با تكيه بر عقلانيت، پرهيز از منافع فردي و تاكيد بر
اجماع در اين انتخابات حضور پيدا كنند. اين اجماع هم بايد حول محور
چهرههايي باشد كه در افكار عمومي پذيرفته شده باشند مثل آقاي خاتمي. در
اين صورت اصلاحطلبان ميتوانند در انتخابات بعدي مجلس به پيروزي برسند و
هم اينكه انسجامشان را حفظ كنند. البته بازهم بايد تاكيد كرد كه سياست
اصلاحطلبان بايد حمايت از دولت و مراقبت از دستاوردهاي آنان باشد.
با توجه به اينكه در ميان اصلاحطلبان چهرههاي مختلفي به عنوان محور وجود
دارند فكر نميكنيد كار كمي سختتر شود؟ مثلا آقايان هاشميرفسنجاني، خاتمي
و روحاني درباره اين انتخابات خواهند توانست روي يك ليست به اجماع برسند؟
واقعيت امر اين است كه در مقابل جريان اصولگرايي تنها يك جريان وجود دارد و
آن هم اصلاحطلبان هستند. قاطبه حاميان دولت و آقاي هاشميرفسنجاني جداي
از اصلاحطلبان نيستند. بين آقايان خاتمي، هاشمي و روحاني در پيمودن مسير
آينده اختلافي وجود ندارد و تشكلهاي سياسي هم كه در عرصه انتخابات حضور
دارند با توجه به اين شخصيتها تقسيمبندي نشدهاند. البته شايد
اختلافنظرهايي درباره اداره كشور وجود داشته باشد اما همه آنها در اين اصل
كه بايد به وحدت برسند اختلافنظري ندارند. اصلاحطلبان نيز در انتخابات
رياستجمهوري نشان دادند كه به خاطر منافع كلان كشور حاضر هستند از جريان
معتدل حمايت كنند. البته اين موضوع به اين معني نيست كه دولت وظيفهيي
درباره تاييد صلاحيت اصلاحطلبان ندارد. آقاي روحاني و وزارت كشور بايد
بدانند آنچه موجب رخ دادن 24 خرداد شد حضور موثر و ايثارگرانه جريان
اصلاحطلبي بود. افرادي كه در انتخابات مجلس بعدي شانس پيروزي در مقابل
اصولگرايان را دارند همين اصلاحطلبان شاخص هستند. در نهايت من فكر نميكنم
كار براي رسيدن به اجماع آنچنان سخت باشد چراكه در حال حاضر ميان
اعتداليون و اصلاحطلبان تفاوتي وجود ندارد. به ويژه آنكه اعتدال يك جريان
فكري نيست بلكه يك مشي در مقابل افراطيگري است.
شما به وظيفه دولت درباره تاييد صلاحيت اصلاحطلبان اشاره كرديد.
اين وظيفه چگونه است؟ يعني دولت بايد مناسباتي با وزارت كشور ايجاد كند تا
شرايط حضور اصلاحطلبان در اين انتخابات تسهيل شود؟
همانطور كه همگان ميدانند قدرت احزاب كمك بزرگي در انتخاباتهاست و كمك
موثري به انتخاب نمايندگان شايسته ميكند. در حال حاضر اما ما چنين احزابي
نداريم اما همين كه يك فرد خود را در انتخابات مجلس اصلاحطلب معرفي ميكند
با اقبال بيشتري مواجه ميشود كه اين موضوع مهمي است. اما اگر يك
اصلاحطلب داراي اقبال بالا رد صلاحيت شود مشخص نيست كه فرد ديگري كه به
جاي او معرفي ميشود تا همان اندازه با اقبال مواجه شود يا خير، در نتيجه
بايد از اصلاحطلبان دفاع شود تا بتوانند با حداكثر ظرفيتهاي خود در
انتخابات مجلس دهم حضور پيدا كنند. تجربههاي قبلي تكليف شوراي نگهبان را
مشخص نشان ميدهد و دولت آقاي روحاني بايد بداند كه اگر قرار است به
وعدههايش عمل كند و با مجلسي مثل مجلس فعلي روبهرو باشد با مشكل مواجه
ميشود. در نتيجه براي آنكه دولت بتواند به تعهداتش عمل كند بايد با مجلسي
روبهرو باشد كه به جاي ايجاد مانع همراهش باشد.
با اين تفاسير دولت مشخصا چه كاري ميتواند انجام دهد تا اصلاحطلبان از حداكثر ظرفيت خود استفاده كنند؟
دولت نبايد از نقش خود غافل شود و تاكيدات لازم را فراهم كند تا
اصلاحطلبان بتوانند با حداكثر نيروها و توان خود در انتخابات مجلس دهم
حضور پيدا كرده، به اجماع رسيده و پيروز شوند.