پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : درک اکثریت جامعه سیاسی افغانستان این است که آمریکا به راحتی از افغانستان خارج نخواهد شد و اگر مقاومت در برابر توافقنامه امنیتی بیشتر شود، آمریکایی ها هزینه امنیتی این کشور را مضاعف خواهند کرد.
آمریکا تلاش دارد موافقتامه امنیتی با افغانستان را تا سال 2014 به تصویب پارلمان ملی و امضای ریاست جمهوری افغانستان برساند در این راستا موفق به اخذ رای مثبت مجلس ریش سفیدان لویی جرگه شده است، اما هنوز مجلس ملی آن را تصویب نکرده و حامد کرزای، رئیس جمهور، نیز اعلام کرده حتی اگر متن این موافقتنامه از سوی لویهجرگه و مجلس نمایندگان تائید و تصویب شود، او امضای آن را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول خواهد کرد.
اما در عین حال وی امضای خود را مشروط بر این نموده که نیروهای آمریکایی هیچ گاه وارد خانه های مردم افغانستان نشوند، زندانیان افغان زندانی در گوانتانامو آزاد شوند و در عین حال واشنگتن گفتوگوهای صلح با طالبان را از سر گیرد.
کرزای هر چند که در پشت پرده این مطالبات،اهداف انتخاباتی و سرنوشت سیاسی خویش را مد نظر دارد، با این حال آمریکایی ها از هر روشی برای قانع کردن دولت افغانستان بهره می برند. برای نمونه سوزان رایس، مشاور امنیت ملی باراک اوباما، هشدار داد که اگر این توافقنامه تا پایان سال کنونی میلادی امضا نشود،آنها مجبور خواهند شد برای خارج کردن همه نیروهایشان از افغانستان برنامه ریزی کنند.
با این اوصاف در این مقاله ضمن اشاره به ماهیت موافقتنامه فعلی و پیشینه توافقات دوجانبه بین کابل و واشنگتن، به دیدگاه بازیگران داخلی و خارجی حوزه افغانستان و سپس به تحلیل چشم انداز ثبات و بی ثباتی در این کشور می پردازد.
محتوای کلی توافقنامه امنیتی
1- حضور درازمدت یا دائمى نظامیان آمریکائى در افغانستان؛ اگر این توافقنامه تایید شود، بین 500 تا 10 هزار نیروی آمریکایی برای کمک به مبارزه با شبه نظامیان القاعده و طالبان و آموزش ارتش ملی افغان در افغانستان میمانند.
2- تأسیس پایگاههاى نظامى در هر نقطه از افغانستان که آمریکا بخواهد؛ایجاد 9 پایگاه نظامی در افغانستان که از این تعداد دو پایگاه در منطقه مرزی ایران دایر خواهد شد.
3- آزادى عمل نظامیان آمریکایی براى انجام هر گونه عملیات نظامى.
4- مجاز بودن نظامیان آمریکائى در استفاده از هر نوع سلاح دفاعى و تهاجمى در افغانستان.
پیشینه توافقهای دوجانبه
برای اولین بار موضوع انعقاد پیمان همکاری های طولانی مدت میان دو کشور افغانستان و آمریکا در ماه می سال 2005 و در جریان سفر آقای کرزی به واشگتن جنبه علنی یافت و در قالب اعلامیه مشترک به امضای رؤسای جمهور وقت دو کشور رسید.
اعلامیه مذکور در ماه می سال 2008 نیز مجددا به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید و عملا اراده طرفین برای دستیابی به این موضوع را نشان داد. انعقاد این پیمان به صورت جدی از زمان روی کارآمدن اوباما در سال 2009 مطرح و مذاکرات طرفین از اوایل سال 2010 پیرامون موضوع آغاز گردید.
در سال 2011، رئیس جمهور افغانستان با تشکیل لوئی جرگه مشورتی و با حضور جمع کثیری از مقامات بخش های مختلف حاکمیت و بزرگان قومی و اخذ موافقت آنان با انعقاد این پیمان عملا امکان مخالفت داخلی با آن را به حداقل رساند و در عین حال مطالبات ممکن احتمالی را در قالب تقاضاهای جرگه محدود کرد.
با موافقت مقامات امریکائی در خصوص واگذاری مسئولیت زندان های تحت اختیار امریکا در افغانستان به طرف افغانی و همچنین مشارکت طرف افغانی در فرماندهی عملیات شبانه بر علیه گروه های شورشی که طی ماه های اخیر اتفاق افتاد، پیش شرط های دولت افغانستان برای امضای این معاهده تامین گردید.
در سوم اردیبهشت 1390 متن پیش نویس پیمان مذکور توسط سفیر امریکا در کابل و مشاور امنیت ملی افغانستان امضا و عملا نهائی شدن موضوع قطعی شد. در 12 اردیبهشت 1391، اوباما در سفری غیرمنتظره به افغانستان، قرارداد همکاری استراتژیک را با حامد کرزی به امضا رساند که به امریکایی ها این حق را می دهد تا زمانی که خطر تروریسم در این کشور وجود دارد در افغانستان بمانند.
رفتارشناسی نهادهای افغان در قبال توافقنامه
به احتمال قوی این قرارداد با اصلاحات جزئی در مجلس نمایندگان، پیش از انتخابات تصویب خواهد شد. حامد کرزی نیز در موقعیتی نیست که در مواضع خود مقاومت کند. درک اکثریت جامعه سیاسی و امنیتی افغانستان بر این است که آمریکا به راحتی از افغانستان خارج نخواهد شد و اگر مقاومت بیشتر شود، آمریکایی ها هزینه امنیتی این کشور را مضاعف خواهند کرد.
از سوی دیگر آن ها متوجه این مساله هستند که اگر آمریکا از خاک افغانستان خارج شوند، طالبان به سادگی به قدرت رسیده و کابل را تصرف می کنند که در نهایت پاکستانی ها پیروز اصلی این میدان خواهند بود، اما جنگ تمام نخواهد شد و از مناطق شرق و جنوب پشتون نشین به منطقه شمال و مرکز قومیت های غیرپشتون منتقل خواهد شد. بنابراین جنگ به سادگی پایان نخواهد پذیرفت، بلکه جغرافیای آن تغییر خواهد کرد. در واقع اگر چه نارضایتی هایی در جامعه افغانستان نسبت به تداوم اشغالگری موجود است، ولی اخراج آمریکا از کشورشان را سخت و پرهزینه می بینند.
برداشت بازیگران خارجی
یکی از مهمترین اهدافی که امریکا از طریق موافقتنامه امنیتی با افغانستان دنبال می کند، مهار و محدود کردن دولت های ایران، روسیه، پاکستان و چین می باشد. افغانستان هرچند کشوری محصور در خشکی است، اما این کشور در همسایگی ایران، پاکستان و چین از یک سو و روسیه با واسطه آسیای مرکزی از سوی دیگر است.
حضور پایدار در افغانستان این امکان را به ایالات متحده می دهد که همزمان نه تنها حوزه نفوذ دولت های یادشده را محدود کند، بلکه علیه آنها چالش امنیتی ایجاد کند. لذا این امر یکی از دلایل نگرانی ایران، روسیه، پاکستان و چین از این موافقتنامه است.
برای نمونه می توان گفت آمریکا 17 سازمان اطلاعاتی –امنیتی در افغانستان تاسیس کرده که کارویژه و ماموریت اصلی آنها عملیات جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از کشورها و مناطق پیرامون افغانستان بوده است.
ایالات متحده به طور روزانه هواپیماهای بدون سرنشین خود را بر فراز کشورهای ایران، پاکستان، چین و مناطق پیرامونی روسیه پرواز می دهد. البته ماموریت اصلی سازمان امنیتی –اطلاعاتی هفدهم عملیات جاسوسی به شکل جدیدی از ایران و چین است. علاوه بر این ایالات متحده در حال تاسیس تکنولوژی های مخابراتی نسل سوم و چهارم در افغانستان است که قادر است به راحتی خطوط تلفن که از تکنولوژی های نسل اول و دوم استفاده می کنند را شنود کنند.
همین عامل خود یکی از دلایل نگرانی ایران، روسیه، پاکستان و چین از موافقتنامه امنیتی امریکا و افغانستان است. در کنار موارد مذکور این امکان فراهم می شود که با بهره گیری از مسائل مذهبی و قومی موجود در منطقه، در امور داخلی کشورهای یاد شده دخالت کند.
جمهوری اسلامی ایران به چند دلیل با امضای این توافقنامه مخالف است:
نخست، حفظ "بیطرفی" افغانستان در معادلات منطقهای که همواره بخش مهمی از سیاست منطقه ای ایران بوده است. تصویب این موافقتنامه منجر به تثبیت حضور نیروهای آمریکایی بعد از سال 2014 و به تبع آن تهدید منافع و امنیت ملی ایران خواهد شد.
دوم، تصویب موافقتنامه سبب کاهش روابط ایران باافغانستان خواهد شد. تاکنون آمریکا مانع جدی در جهت توسعه سرمایه گذاری ها، فعالیت شرکت ها و بانک های ایرانی در افغانستان شده است.
سوم، حضور دائمی آمریکا در افغانستان حتی به شکل غیرمستقیم سبب تقویت تنشهای داخلی و قومی افغانستان، افزایش اقدامات خشونت گرا و به تبع آن کند شدن روند دولتسازی و در نهایت تداوم بی ثباتی و ناامنی در مرزهای طولانی شرقی ایران می شود.
نبردی بیانتها در افغانستان
با نگاهی به تاریخ تحولات افغانستان درمییابیم که چشمانداز روشنی برای پایان مجادلات ملی، منطقه ای و بین المللی این کشور متصور نیست؛ به دلیل اینکه ژئوپولتیک این کشور در پیوند با مناسبات قدرت در نظام بین الملل قرار گرفته است .
این شاخصه ژئوپولتیکی باعث شده است که این کشور مدام در معرض تجاوز و اشغال قدرت های بین المللی (از جمله انگلستان، شوروی و در شرایط کنونی امریکا) قرار گیرد. شاخصه های مهم ژئوپلیتکی این کشور یعنی واقع شدن در محیط امنیتی روسیه، چین، هند، پاکستان، ایران است و به واقع کمین استراتژیک منطقه مهم خاورمیانه و آسیای مرکزی نیز محسوب می شود. به همین جهت هر قدرت بین المللی برای امکان سنجی و بازی های ژئوپلیتیک نسبت به رقبا، سرزمین افغانستان را در کانون توجه خود قرارمی دهد.
از طرف دیگر، مردم افغانستان هم با سه قدرت جهانی (انگلستان، شوروی و امریکا) در سه مقطع حساس تاریخی جنگیدهاند و به نوعی مبارزه با اشغالگر بخشی از فرهنگ سیاسی و راهبردی آنها راشکل می دهد. این مردم نه تنها به صورت عینی و ذهنی مبارزه های سخت و نفس گیر با قدرت های استعمارگر را یاد گرفته اند، بلکه این موضوع منشا بسیاری از اندیشه ها و اعمال افراط گرایانه نیز شده است.
با نگاهی به ماهیت و تبار جنگجویان و مبارزان صحنه افغانستان، رنگارنگی و تنوع آنها مشاهده می شود. از مبارزان قفقاز شمالی و آسیای مرکزی تا جهان عرب و شبه قاره هند، در رزم گاهای افغانستان حضور دارند . هر چند عدم تکمیل فرایند دولت-ملت سازی در این کشور سبب شده که گروه های قومی و سیاسی ستیزش را بر سازش ها ترجیح دهند.
به طور کلی، اکثر تحلیل گران معتقدند، تأسیس پایگاه های دائم نظامی امریکا در افغانستان مغایر با ترتیبات امنیتی منطقه ای است و علاوه بر آن می تواند درگیری ها در این کشور را طولانی کند. با توجه به ادعاهای طالبان مبنی بر ادامه جنگ با نیروهای خارجی تا زمان خروج همه آنها از افغانستان ، این نگرانی وجود دارد که حضور دائمی بخشی از نظامیان امریکایی در این کشور در چارچوب تاسیس پایگاه های دائم ، می تواند خشونت و ناامنی در افغانستان را برای سال های متمادی تداوم بخشد.
به هر حال، چشم انداز روشنی از صلح و امنیت در افغانستان دیده نمی شود، به دلیل اینکه عوامل و شرایط محیط امنیتی این کشور به تقویت بی ثباتی کمک می کنند. به همین جهت مسایل افغانستان در فرداهای طولانی در کشمکش بازیگران منطقه ای و بین المللی باقی مانده و راهبرد نبرد برای نبرد تداوم خواهد یافت.
رحمت الله فلاح