پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بیشتر کسانی که در عرصه فوتبال فعالیت میکنند، دوران مدیریت مهندس صفایی فراهانی را در سمت ریاست فدراسیون فوتبال، درخشانترین دوره این فدراسیون میدانند؛ دورانی که فدراسیون فوتبال به معنای واقعی کلمه مستقل شد و به درآمدزایی پرداخت و از سویی دیگر در مجامع بینالمللی و اثرگذار فوتبال جهان به کرسیهای متعددی دست یافت.
میگویند اول قرار بوده او به عنوان وزیر در دولت اصلاحات فعالیت کند اما بعد به خاطر اهمیت ورزش فوتبال به این فدراسیون ورزشی رفته است. سالها بعد و در ابتدای دولت احمدینژاد وقتی دخالتهای دولت در ورزش، فوتبال ایران را تعلیق کرد، باز هم او بود که به میدان آمد و با نوشتن یک اساسنامه که دخالت دولت را در ورزش محدود مینمود، فوتبال ایران را نجات داد. شاید شنیدن صحبتهای این مدیر ورزشی این روزها از همیشه شنیدنیتر باشد. در روزهایی که مجلس شورای اسلامی به سومین وزیر پیشنهادی دولت یازدهم برای وزارت ورزش و جوانان رای اعتماد نداد و به نوعی در بی اعتمادی به گزینه وزارت ورزش یک رکورد تاریخی از خود بر جای گذاشت. متن گفت و گوی محسن صفایی فراهانی با آرمان در ادامه میآید:
آقای مهندس، سومین وزیر معرفی شده برای وزارت ورزش و جوانان نتوانست از سد رای اعتماد مجلس عبور کند. به نظر شما این مساله نشاندهنده حساسیت مجلس روی وزارت ورزش و جوانان است؟
به نظر من اینطور نیست. اگر مجلس نسبت به ورزش و جوانان اهمیت قائل بود، در برنامه پنجم توسعه نقش پررنگتری به جوانان تعلق مییافت اما شما مشاهده میکنید که بر خلاف انتظار اینگونه نیست و ورزش و جوانان فراموش شده بودجه هستند. در نظر بگیرید که کشور ایران با حدود 15 میلیون دانشآموز، 4 میلیون دانشجو و 4 میلیون نفر کارگر در سن جوانی که حدود یک سوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند، کشور جوانی به حساب میآید و باید به جوانان توجه خاصی بشود اما اگر این ادعاها درست بود و در مجلس شورای اسلامی جوانان اهمیت بالایی داشتند قبلا در مورد آنها در برنامه توسعه مصوبات مهم و اثرگذاری تصویب شده بود ودر حال حاضر وقتی افراد به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی میشدند، نمایندگان پیگیری آن برنامهها و جزئیات رسیدن به آن اهداف را از او توقع داشتند. در حال حاضر مسائلی که در جلسه رای اعتماد وزیران معرفی شده مطرح شده کمتر ربطی به برنامهها و سابقه ورزشی افراد معرفی شده دارد و مشخصا این عدم رای اعتماد دلایل متعدد دیگری دارد.
دلیل اصلی که سبب شده تا امروز سکاندار وزارت ورزش و جوانان مشخص نشده باشد، چیست؟
با توجه به مسائلی که مطرح شد مطمئنا حساسیت بر ورزش و جوانان نیست و با توجه به افرادی که معرفی شده بودند، دلیل عدم رای اعتماد حساسیت روی افراد معرفی شده هم نیست. به نظر میرسد قسمتی از مجلس ظاهرا در حال مخالفت صریح با دولت است و به مرور این نوع مخالفت نمود بیشتری پیدا میکند. این نوع رفتار مجلس در مساله هستهای هم دیده میشود، در اصلاح قانون بودجه و تصویب اصلاحیههای دولت هم دیده میشود و بالاخره در عدم رای اعتماد به وزیر معرفی شده هم دیده شد.
فردی که به عنوان وزیر ورزش به مجلس معرفی شده بود، توانایی کافی برای اداره این وزارتخانه را داشت؟
آقای نصرا... سجادی مزایای متعددی برای پذیرش این مسئولیت داشتند و از جهات گوناگون فرد مناسبی برای تصدی این مسئولیت به شمار میآمدند. ایشان از یک طرف تحصیلکرده بودند و از طرفی دیگر سابقه ورزشی بسیار خوبی هم داشتند. ضمن اینکه ایشان سابقه سیاسی آنچنانی هم نداشتند که به خاطر فعالیتهای اصلاحطلبانه یا برخی فعالیتهای شاخص سیاسی نمایندگان مجلس بتوانند به ایشان (مثل اتفاقی که برای بعضی از وزیران پیشنهادی دیگر رخ داد) انگ بزنند. لذا به نظر میرسد عدم رای اعتماد به ایشان بیشتر اختلافات مجلس با دولت و به خاطر بعضی مسائلی بوده که ربطی به وزارت ورزش و شخص آقای سجادی نداشته است.
به طور کلی سه فردی که برای وزارت ورزش و جوانان از سوی دولت معرفی شدند چه نقاط ضعف وقوتی نسبت به وزیر سابق ورزش و جوانان (که موفق به اخذ رای اعتماد همین نمایندگان در دولت قبل شده بود) داشتند؟
به نظر من افرادی که از سوی آقای روحانی معرفی شدند، اگر از نظر مدیریتی و سابقه و اشراف به موضوع و توانمندی و برنامه، قویتر از وزیر قبلی نبودند، مطمئنا فرد ضعیفتری هم به حساب نمیآمدند. به خصوص نفر آخر (آقای سجادی) که بدون مسائل پیچیده سیاسی به عنوان وزیر ورزش و جوانان معرفی شده بود و سابقه درخشانی هم در ورزش و هم در مدیریت داشت و تمام عمر در بحث ورزش فعالیت کرده بود به خصوص در قسمت ورزشی فردی مورد اعتماد و شناخته شده بود. به نظرم همه اینها نشان میدهد که بهانه مجلس برای ندادن رای اعتماد مساله فرد نبوده است و احتمالا دلایل سیاسی داشته است.
برگردیم به بحث اول که بعضی از نمایندگان مطرح میکنند این عدم اعتماد نشان از حساسیت بالای مجلس نسبت به مسائل جوانان است و میگویند اولین وزیر آموزش و پرورش و علوم معرفی شده هم به همین دلیل در گرفتن رای اعتماد نمایندگان موفق نبودند. نظر شما در این باره چیست؟
همانطور که گفتم اگر بخواهیم این فرض را قبول کنیم باید نقش ورزش در برنامه پنجم توسعه که توسط همین مجلس به تصویب رسیده است، خیلی پررنگتر باشد یا اینکه اگر در مورد جوانان این اهمیت دادن وجود داشت باید وزیر آموزش و پرورش را که بیست درصد جمعیت کشور را تحت پوشش خود دارد، مورد بررسی قرار میدادند چراکه این وزارتخانه به خاطر مدارس متعدد و زیرساختهای منظم، ساماندهی بسیار بالاتری دارد و از آن توقع بیشتری میرود. اما وزیر آموزش و پرورش نسبتا راحتتر موفق به کسب رای اعتماد نمایندگان شد و در هر صورت به نظر میرسد این مسائلی که مطرح میشود بیشتر در حد یک توجیه است.
در برنامه چهارم و پنجم توسعه هیچ کجا ورزش جایگاهی در نظام اقتصادی و رشد جامعه ندارد. باید اول در قانون چهارم و پنجم توسعه کشور جایگاه ورزش را مشخص میکردند، وقتی ورزش چنین جایگاه مشخصی در قوانین 10 سال گذشته و آینده کشور ندارد، پس مساله وزیر ورزش به لحاظ کاربرد سیاسی، برنامهای و تربیت نیروی انسانی مورد توجه تصمیمسازان نیست و صرفاً نگاه سیاسی دارند و حل مسائلشان با دولت است که دارند با آخرین وزیر کابینه بازی میکنند.
یکی دیگر از مسائلی که مطرح میشود این است که بعضی از نمایندگان نگران توسعه ورزش در منطقه خود هستند و به همین دلیل به دنبال وزیری هستند که تعامل بالایی با شهرشان داشته باشد. این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟
این موارد اصلا به وزارت ورزش ربطی ندارد و مربوط به فدراسیونهای مربوطه است. اگر مجلس در برنامه چهارم و پنجم توسعه تصویب کرده است که دولت باید به سمت خصوصی شدن پیش برود باید مساله باشگاه داری یک مساله بخش خصوصی باشد و فدراسیونهای مربوطه در مورد آن تصمیمگیری کنند نه اینکه توقع داشته باشند دوباره دولت بیاید و باشگاهداری کند . مجلس نیز باید نحوه حمایت دولت از فدراسیونها را از وزیر خواستار شود.
اگر قرار باشد دولت در ورزش دخالت کند، یقین بدانید دوباره ورزش ایران در رشتههای گوناگون تعلیق خواهد شد و یک بار این مسیر اشتباه آزموده شده است. اگر یک نماینده مجلس به فوتبال یا کشتی یا هر رشته و ورزش دیگری علاقهمند است و میخواهد در شهر خود این ورزشها را توسعه دهد، باید این برنامه را در قالب باشگاهداری پیگیری کند و از بخش خصوصی برای سرمایهگذاری و حمایت از گسترش آن ورزش استفاده کند و به دنبال جذب سرمایه بخش خصوصی باشد نه اینکه از وزیر ورزش یا از دولت بخواهد که این کار را بکند. از طرف دیگر مجلس باید ببیند تا چه اندازه توانسته با تصویب قوانین شرایط سرمایهگذاری بخش خصوصی را در ورزش فراهم کند و اگر نتوانسته با مصوبات خود این شرایط را برای ورود بخش خصوصی مهیا کند، نباید توقع داشته باشد که دولت نقض غرض کند. اگر مجلس به دنبال کاهش دخالت دولت و خصوصیسازی است و با قوانین خود به این مساله تاکید میکند نباید از دولت توقع افزایش دخالت در ورزش را داشته باشید.
سه ماه از آغاز به کار دولت گذشته است و در این مدت بلاتکلیفی وزارت ورزش مسائل متعددی را ایجاد کرده است. مثلا باشگاه پرسپولیس و استقلال که وابسته به وزارت ورزش هستند مشکلات متعدد مالی دارند. نظر شما در این مورد چیست؟
به هر حال همین مساله نشان میدهد که چقدر مجلس به مساله ورزش و جوانان اهمیت میدهد! در حالی که قرار است در یک سال آینده تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی فوتبال حضور یابد و از طرفی دیگر صدها مسابقه ورزشی دیگر نیز در رشتههای مختلف در پیشرو داریم، این وضعیت به ورزش لطمه میزند و همین نشان میدهد که مجلس به ورزش توجه لازم را نمیدهد بلکه وزارت ورزش و جوانان ظاهرا بهانهای است تا بعضی نمایندگان مجلس اختلافات خود را با دولت علنی کنند.
در این وضعیت توصیه شما به آقای روحانی چیست؟
آقای روحانی که هر کاری توانسته انجام داده و در حال حاضر نفر چهارم را هم به مجلس معرفی کرده است. ایشان چه کار دیگری میتواند انجام بدهد؟
معتقدید مجلس این روزها هماهنگ با دولت عمل نمیکند؟
به نظر میرسد اختلافنظر مجلس با دولت روز به روز مشخصتر میشود. در روزهای گذشته مجلس در بحث اصلاح بودجه هم نشان داد نتوانسته دولت را یاری کند و نظر دولت را در مورد اصلاح آن تامین کند. دولت معتقد بود بودجهای که نوشته شده قابلیت عملیاتی شدن ندارد اما مشاهده کردیم اصلاحیههای اقتصادی دولت روحانی نیز مورد استقبال نمایندگان مجلس قرار نگرفت.
اگر قرار باشد این روند بین دولت و مجلس برقرار باشد، به مرور تبعاتی خواهد داشت، در این شرایط چه توصیهای به دولت روحانی دارید؟
نمیدانم. من به جای دولت نمیتوانم تصمیم بگیرم یا صحبت کنم. به هر حال باید از یک طرف سعی کند تا مشکلات خود را با مجلس حل و فصل کند و از طرفی دیگر باید مشکلاتی را که برای رسیدن به برنامهها و وعدههایی که در زمان انتخابات مطرح شده بود به صورت صریح و شفاف با مردم در میان بگذارد. پیش از همه خود نمایندگان مجلس باید پاسخگو باشند که چرا وقتی برنامه چهارم و پنجم توسعه کشور را مینوشتند، جایگاه ورزش و جوانان را در نظر نگرفتند. اینکه آقایان به صورت کلی بگویند کرامت جوانان باید حفظ شود، برنامه نیست، بلکه برنامه باید کاملاً تعریف شود و خود مجلسیها باید پاسخ بدهند چرا زمان تصویب برنامه پنجم توسعه کشور هیچ برنامه مدونی برای ورزش نداشتند.
برنامهای که برای ورزش و جوانان ارائه میشود باید تمام مسائل با جزئیات در آن تعریف شود که با چه شرایط و حمایتهایی قرار است این برنامه انجام شود.یعنی مشخص شود دولت چه حمایتی از بخش خصوصی و مدارس دارد تا باشگاهها و نظام آموزشی نقش سازندگی و پرورشی خود را ایفا کنند. اگر چنین چیزی تصویب میشد، برنامه بود و از وزیر پیشنهادی ورزش میخواستند برای اجرای آن برنامهها و راهکارهایش را بدهد. این نگاه تصمیمسازان مجلس است که نشان میدهد برای ورزش در این حد هم ارزش قائل نیستند که در همین بیبرنامگی هم از وزیر ورزش برنامهای در چارچوب مشخص بخواهند و اگر به آن عمل نکرد، او را استیضاح میکردند، اما این لجبازیهایی که با دولت میکنند، چوبش را ورزشکاران و جوانان میخورند.
به عنوان آخرین سوال قصد بازگشت به مدیریت ورزشی کشور را ندارید؟
(با خنده) مگر شما وزیر را انتخاب میکنید؟