arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۳۸۰۲
تاریخ انتشار: ۳۴ : ۰۵ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۲

نفت و دیپلماسی در کابینه روحانی

جاوید قربان‌اوغلی . کارشناس ارشد سیاست خارجی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در تاریخ سیاسی معاصر ایران، نفت و سیاست خارجی، همواره دو مقوله به هم پیوسته بوده‌اند که در یک کنش متقابل تاثیر انکار‌ناپذیری را در امنیت ملی کشور گذاشته و در رابطه‌ای متقابل و ساختاری نسبت به یکدیگر نقشی موثر در امنیت کشور ایفا کرده‌اند. نقش نفت در تحولات سیاسی و اقتصادی سده اخیر کشورمان واضح‌تر از آن است که نیاز به شرحی مبسوط داشته باشد ولی نکته مهم پیوند این مقوله با مولفه سیاست‌خارجی است. تاریخ هشت‌سال گذشته نشان داد که در فقدان سیاست خارجی کارآمد و مبتنی بر عقلانیت چگونه روزنه‌های معیشت مردم و توسعه کشور آسیب می‌بیند. امروز و پس از گذشت هشت‌سال حاکمیت دولت اصولگرا، برخلاف سند بالادستی چشم‌انداز 20ساله، رتبه ایران در اوپک تنزل پیدا کرده و میزان سرمایه‌گذاری خارجی در شاهرگ اقتصاد و توسعه کشور به کمترین میزان رسیده است. نیروی انسانی و مدیریتی کارآمدی که در زمان دولت‌های گذشته تربیت‌یافته و به سرمایه‌ای بزرگ برای صنعت نفت کشور تبدیل شده بود در دولت نهم با ادعای مبارزه با مافیای نفتی تارومار شد، پروژه‌های چندده‌میلیاردی شرکت‌های خارجی در بخش‌های بالا و پایین‌دستی تعطیل شد که نتیجه آن تعطیلی صنایع عظیم نفت و گاز با بیش از یک قرن سابقه در کشور بود. منطقه گازی عسلویه تقریبا به تعطیلی کشانده شد و کشور کوچکی مانند قطر با جمعیتی کمتر از دو‌میلیون نفر برداشتی بیش از 10برابر از ذخایر گازی مشترک دو کشور را در پارس جنوبی دارد. آیا تهدیدی بزرگ‌تر از این موارد را برای امنیت کشور می‌توان تصور کرد. 
در میان 18 ژنرال پیشنهادی روحانی به مجلس برای اخذ رای اعتماد، دو وزیر به دلایل مختلف از اهمیت بیشتری برخوردارند و در دولت آینده نقشی کلیدی برای برون‌رفت کشور از آن، که در آن گرفتار است ایفا خواهند کرد. بر کسی پوشیده نیست که امروز ایران با دو مشکل جدی روبه‌رو است. اولین مشکل، آن است که کشور در عرصه روابط خارجی با آن روبه‌روست و مساله دوم در صنایع نفت به‌عنوان شاهرگ معیشت مردم و توسعه کشور است. این دو مساله به هم تنیده‌اند و خروج از مشکلی که صنعت نفت و به‌تبع آن اقتصاد کشور با آن روبه‌روست، بدون حل مشکل اول اگر محال نباشد بسیار سخت و دور از دسترس می‌نماید.  هشت‌سال قبل احمدی‌نژاد با شعار «آوردن نفت سر سفره مردم» کار خود را در پاستور آغاز کرد. شعاری که حاصل آن پس از دو دوره حاکمیت «دولت عدالت و مهرورزی» آسیب جدی به صنعت نفت، تورم افسارگسیخته و افزایش غیرقابل باور فقر بین مردم بود. اینکه چرا به اینجا رسیدیم و درآمدهای نجومی ناشی از فروش نفت خام و فرآورده‌های آن در هشت‌سال دولت احمدی‌نژاد که به‌گفته منابع معتبر بالغ بر کل درآمدهای نفتی کشور در یکصد سال گذشته بود، کجا رفت و چگونه هزینه شد برعهده این مختصر نیست و اهل فن درباره آن بسیار گفته‌اند. موضوع این یادداشت بحران در عرصه اقتصادی کشور که همه عقلای قوم بر آن معترفند و ارتباط اجتناب‌ناپذیر آن با وضعیت خاص کشور در روابط خارجی و عرصه بین‌المللی است.
در برخورد واقع‌بینانه با این دو مساله باید اذعان کرد که بخشی از مشکلات در صنعت نفت به‌عنوان شاهرگ اقتصاد کشور از تحریم‌های ظالمانه سازمان ملل و کشورهای اروپایی و آمریکا ناشی می‌شود اما بخش دیگری از این مشکلات ریشه در ناکارآمدی مدیریت کلان کشور در هشت‌سال گذشته دارد.
دولت نهم در کنار شعار نفت در سفره مردم، با اتخاذ روشی ماجراجویانه در سیاست خارجی، کشور را با چالشی جدی در عرصه بین‌المللی روبه‌رو کرد. دامن‌زدن به موضوعاتی همچون حذف اسراییل از جغرافیای جهان و نفی هلوکاست، موتور نیرومند لابی صهیونیست‌ها و متحدان غربیش را برای زمینگیر کردن فعالیت‌های دیپلماتیک ما را به حرکت انداخت. نمی‌توان با طرح این استدلال که دشمنی دنیا با ما در مناقشه انرژی هسته‌ای بود و ما لاجرم باید تاوان ایستادگی خود را برای احقاق یا تثبیت حقوق خود می‌پرداختیم، از اقداماتی که حاصلی جز پیچیده‌ترشدن این پرونده و گرفتارشدن اقتصاد کشور در چنبره تحریم‌ها داشت غافل ماند. به تعبیر دیگر بخش اعظم این مشکلات نه به دلیل آن پرونده بلکه ناشی از سوءمدیریت آن و همچنین ناکارآمدی مدیریتی بود.   اگرچه کالبدشکافی گذشته برای هیچ‌یک از این دو بحران راهگشا نیست و باید گذشته را به تاریخ سپرد و با تمام توان برای آینده‌ای روشن تلاش کرد، ولی بر مسوولان کشور و نهاد‌های قضایی و نظارتی کشور است که به ریشه‌یابی عناصر و عواملی بپردازند که در هشت‌سال گذشته با روش‌های ماجراجویانه در سیاست خارجی کشور را در عرصه جهانی با چالشی جدی روبه‌رو کرد و به‌رغم درآمد نجومی 800‌میلیارد دلاری دولت‌های نهم و دهم و تورم افسارگسیخته، مردم را با مشکلاتی جدی در معیشت خود روبه‌رو کرد.
 اینک دکتر حسن روحانی با آسیب‌شناسی از شرایط کشور در این عرصه‌ها و درکی درست برای خروج از این وضعیت، دو نفر از ژنرال‌های پنج‌ستاره خود را برای تصدی دو وزارتخانه خارجه و نفت به مجلس پیشنهاد کرده است. محمدجواد ظریف وزیر پیشنهادی خارجه برای ترمیم و بهبود روابط کشور با جهان و بیژن نامدارزنگنه برای نجات کشتی در گل‌نشسته صنعت نفت کشور. صنعتی که به گفته کارشناسان هشت‌سال در جا زده و برای بازگشت به جایگاه قبلی خود در اوپک و سقف تولید سال 1384 نیازمند ده‌ها‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری است.
وظیفه دکتر ظریف با کوله‌باری از دانش تخصصی و تجربه‌گرانسنگ در عرصه دیپلماسی، عملیاتی‌کردن راهبرد تنش‌زدایی، اعتماد‌سازی و تعامل با جهان با محوریت منافع ملی است تا از این رهگذر ایران را به جایگاه شایسته‌اش در جامعه جهانی بازگرداند، روابط تخریب‌شده با کشورهای تاثیر‌گذار جهان را بازسازی کند و در مهم‌ترین چالش سیاست خارجی پرونده هسته‌ای را از بن‌بستی که در آن گرفتار شده است، خارج کند. دکتر ظریف از تمام ویژگی‌های یک وزیر مطلوب برای یکی از سخت‌ترین دوران روابط خارجی کشور برخوردار است. او می‌تواند با ظرفیت‌های منحصر به فرد خود، دیپلمات‌های ورزیده وزارت امورخارجه و همچنین استفاده از همه ظرفیت‌های موجود در کشور، ماموریت خود را به نحو احسن انجام دهد.  مهندس بیژن نامدار زنگنه ژنرال پنج‌ستاره دیگری است که با کارنامه‌ای مشعشع از خدمت در کسوت وزارت در طول 30 سال گذشته در دولت‌های مختلف مدلی موفق از مدیریت کارآمد در کشور را به نمایش گذاشته است. زنگنه هر مسوولیتی را به عهده گرفت کارنامه‌ای درخشان از خود به جای گذاشت و آن وزارتخانه را به کانونی موفق برای خدمت و تربیت مدیرانی موفق و مسوولیت‌پذیر برای کشور تبدیل کرد. بی‌اغراق باید اذعان کرد وزارت نفت کشور در سال‌هایی که زنگنه سکاندار آن بود به اوج شکوفایی رسید. منطقه گازی عسلویه تنها یک نمونه از کارهای ماندگار این وزیر بی‌ادعا و پرکار است که با همت مهندس نعمت‌زاده که با آن سابقه درخشان حاضر به پذیرش همکاری با زنگنه در سمت معاون وی و رییس صنایع ملی پتروشیمی شده بود منطقه گازی عسلویه را به نگین صنایع نفت و گاز کشور تبدیل کرد و با وجود تحریم‌های آمریکا ‌میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری خارجی و نوعا غربی را برای توسعه این منطقه جذب کرد.
بیژن نامدار زنگنه و محمدجواد ظریف ستاره‌های درخشان کابینه حسن روحانی هستند که با کوله‌باری از تجربه، دانش و ارتباطات بین‌المللی در راس دو وزارتخانه قرار خواهند گرفت که عمیق‌ترین پیوند را با امنیت، توسعه و آینده شکوفای اقتصادی کشورمان دارند. در هشت‌سال گذشته نه‌تنها قدمی در تحقق سند چشم‌انداز 20 ساله برنداشتیم بلکه در تحلیلی واقع‌بینانه دولت مهرورز با اتلاف درآمدهای نجومی ناشی از درآمدهای نفتی و نیروی مدیریتی کشور در عرصه داخلی و تبدیل فرصت‌ها به تهدید به دلیل استفاده ابزاری از سیاست خارجی در عرصه بین‌المللی کشور را به بن‌بست کشاند.
اهمیت این دو عرصه در تامین امنیت و منافع ملی بیش از هر زمان دیگری نیازمند بهره‌گیری از مدیرانی است که بارها امتحان خود را در عقبه‌های نفس‌گیر پس داده‌اند. بیژن نامدار زنگنه و محمدجواد ظریف مردان این عرصه‌اند.
نظرات بینندگان