پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : هیات عمومی دیوانعالی کشور حکم قصاص مردی را که متهم است دوستش را به آتش کشیده و به قتل رسانده است نقض و انجام مراسم قسامه را به دادگاه توصیه کرد.
به گزارش خبرنگار ما، پرونده این متهم که جواد نام دارد سال 82 تشکیل شد. در آن زمان ماموران پلیس با تماس تلفنی شهروندی در جریان سوختگی شدید مردی جوان قرار گرفتند و احمد را پیدا و به بیمارستان منتقل کردند.
احمد حین انتقال به بیمارستان به ماموران گفت: «جواد و اکبر روی من بنزین ریختند و من را سوزاندند آنها خیلی با من بد رفتار کردند.» احمد همین حرفها را به پدر و مادرش نیز گفت و سه روز بعد در بیمارستان جان باخت. پلیس در ادامه تحقیقات خود اکبر را بازداشت کرد.
این مرد گفت: من احمد را نکشتم و این حرفی که احمد گفته اشتباه است. این مرد گفت: من به اتفاق سه نفر دیگر از دوستانم به نامهای سعید، سروش و مهران به پشت کارخانهای در رباطکریم رفته بودیم.
احمد هم با ما بود. قرار بود با هم مواد مصرف کنیم. وقتی به پشت دیوار کارخانه رسیدیم بچهها پیاده شدند و من رفتم که دوری بزنم و برگردم. وقتی برگشتم دیدم سعید و سروش، احمد را در چاهی انداخته و سوزاندهاند. میخواستم به احمد کمک کنم اما از آن دو نفر ترسیدم و بلافاصله از آنجا رفتم.
شب که شد به محل برگشتم تا از حال احمد با خبر شوم اما او نبود. میخواستم به سعید و سروش بگویم که احمد از چاله بیرون آمده، فرار کرده و شما را لو داده است ولی سعید را پیدا نکردم و تصمیم گرفتم برگردم فردای آن روز هم بازداشت شدم.
ماموران در ادامه مردی که سوختن احمد را به پلیس گزارش داده بود پیدا کردند. این مرد گفت: مغازه من با کارخانه فاصله زیادی دارد. کمی دورتر از مغازه مردی را دیدم که بهشدت سوخته بود و اصلا نمیتوانست حرکت کند. او عریان بود و بهسختی میخواست خودش را به من برساند.
جلو رفتم و پرسیدم چه شده گفت روی من بنزین ریختند و مرا سوزاندند بعد هم ماشینم و مدارکش را بردند. او اسم کسی را نیاورد فقط گفت سه مرد بودند که یکی از آنها لهجه داشت. وقتی پلیس در مورد گفتههای این مرد با خانواده مقتول صحبت کرد متوجه شد احمد اصلا خودرویی نداشته است.
یافتههای پلیس نشان داد مقتول مردی معتاد به هرویین بود که چندین فقره سابقه نیز داشت. همچنین فاش شد او با اکبر اختلاف داشت. سوابق اکبر نشان میداد که او هشتمرتبه دستگیر شده است و به موادمخدر نیز اعتیاد دارد.
بنابراین سه فرد دیگری که اکبر گفت روز حادثه همراه آنها بود، شناسایی و بازداشت شدند آنها منکر قتل شدند و گفتند با مقتول هیچ آشناییای نداشتند و اصلا نمیدانند چه اتفاقی افتاده است. پرونده با توجه به مدارک بهدستآمده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران مسوول رسیدگی به آن شد. اکبر در جلسه دادگاه اتهام قتل را رد کرد و گفت روز حادثه حتی در اطراف کارخانه هم نبود و آنچه در اعترافات اولیه گفته دروغ بود.
متهم مدعی شد فرد دیگری که همنام او است از دوستان مقتول بود و آنها با هم درگیری داشتند و شاید او قاتل باشد. باوجود انکارهای این فرد هیات قضات وارد شور شدند و رای بر قصاص صادر کردند. رای صادره از سوی دیوانعالی کشور نقض و دیوانعالی خواستار تحقیقات بیشتر شد.
اینبار نیز شعبه 71 پرونده را بررسی و رای بر قصاص صادر کرد. وقتی پرونده دوباره به دیوانعالی کشور رفت، دیوانعالی رای صادره را نقض کرد و دلایل را برای محکومیت متهم کافی ندانست. این در حالی بود که شعبه 71 دادگاه کیفری علاوه بر استناد بر اعترافات اولیه متهم اعلام کرد اکبر از افراد سابقهدار است که اهالی محل از دست او ناراحت بودند بنابراین بعید نیست او مرتکب قتل شده باشد.
همچنین متهم برای جلب رضایت اولیایدم اقدام کرده و حاضر شده دیه هم بپردازد. اگر او واقعا قتلی مرتکب نشده بود چنین کاری نمیکرد و درصدد جلب رضایت ولیدم برنمیآمد. بنابراین با توجه به علم قاضی متهم به قصاص محکوم میشود.
در همین حال متهم در لایحه اعتراضی خود نوشت به خاطر اینکه از سال 82 بیگناه در زندان است تصمیم گرفت رضایت اولیایدم را جلب کند چون بیشتر از این تحمل زندان را ندارد. او همچنین گفت مقتول دشمنان زیادی داشت چراکه به مواد اعتیاد داشت و از افراد زیادی سرقت کرده بود و حتی خانواده خودش بارها علیه او پرونده تشکیل داده بودند. سرانجام هیات عمومی دیوانعالی کشور متشکل از 50قاضی تشکیل جلسه داد و بعد از ساعتها بحث و بررسی، مدارک را برای محکومیت اکبر کافی ندانست.
قضات هیات عمومی به این نتیجه رسیدند که اگرچه مدارک علیه متهم کافی نیست اما چون دلایلی نیز وجود دارد که احتمال قتل توسط این متهم را مطرح میکند بنابراین نمیتوان او را بهطور کامل تبرئه کرد و باید مراسم قسامه برگزار شود. با توجه به این رای، پرونده برای برگزاری مراسم قسامه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب اکبر بعد از 10سال دوباره پای میز محاکمه میرود و در صورتی که اولیایدم نتوانند 50 نفر مرد که فامیل نسبی با آنها دارند و حاضرند قسم بخورند احمد به دست اکبر کشته شده است به دادگاه معرفی کنند اکبر باید 50 بار قسم بخورد که مرتکب قتل نشده و به این ترتیب آزاد شود.