arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۰۷۹۲
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۰ - ۲۳ تير ۱۳۹۲

همایون شجریان، سهراب پورناظری و آیین مشکاتیان روی صحنه رفتند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

شرق: وقتی زخمه‌ها و آرشه‌ها و دست‌ها بر ساز نشست، نوایی آشنا فضای 1570متری تالار وحدت را در خود گم کرد؛ نوایی که با تصویر قدیمی اما آشنای پشت سرش پر از نوستالژی ناب بود. «پرویز مشکاتیان» و «محمدرضا شجریان» در کنار هم، روی پرده بزرگ و این سو همایون شجریان و آیین مشکاتیان در کنار سهراب پورناظری و گروه جوان موسیقی سیاوش روی صحنه آوایی را بازخوانی کردند که همه آن بیش از 900 نفری که در تالار وحدت بودند با آن قرابتی دیرین داشتند: «جان جهان دوش کجا بوده‌ای/ نی غلطم در دل ما بوده‌ای.»

تالار وحدت در بیستمین شب تیرماه، نقطه همراهی پسران و دختران خانواده‌های هنرمندی بود که در رشته‌های خود صاحب نام و جایگاه هستند. فرزندان خاندان‌های موسیقی و سینما که نه به اعتبار نام خانوادگی‌شان که به دلیل ویژگی‌های فردی و نام خودشان شناخته شده و مردم دوستشان دارند. حضوری که امیدواری به ادامه و زایش هنر ناب ایران در نسل بعدی را دارد. کنسرتی که شب گذشته با آخرین اجرا به پایان رسید.

روی صحنه همایون شجریان نقطه ثقل این اجراست. پسر بزرگ استاد محمدرضا شجریان که این روزها رسانه ملی آوای «ربنا»ی او را حذف کرده، اما این نوا، هنوز، از سفره‌های افطار بسیاری از روزه‌داران به گوش می‌رسد. آن طرف دوشادوش همایون، سهراب پورناظری در مقام تنظیم‌کننده قطعات و رهبر این ارکستر قرار گرفته است. کوچک‌ترین عضو خانواده هنرمند و بزرگ پورناظری که ملودی‌ها و آهنگ‌هایشان در ذهن کسانی که دل در گرو موسیقی ایرانی دارند، نشسته است. در کنار این دو، نام آشنای دیگری به چشم می‌خورد: «آیین مشکاتیان» یادگار پرویز مشکاتیان و نوه محمدرضا شجریان. اما این جمع را حضور باران کوثری کامل می‌کرد که با طراحی لباس و صحنه متفاوت خود این اجرا را دیدنی کرده بود. دکور و لباسی که در دو بخش برنامه تغییر می‌کرد. دکور در بخش اول برنامه متاثر از قطعات سنتی، شکلی سنتی داشت. اما در بخش دوم که موسیقی به سمت تلفیقی می‌رفت، شکل مدرن‌تری داشت و با استفاده از ویدیو پروجکشن بزرگی که پشت سر گروه بود تصاویری را در آیینه آب به تصویر می‌کشید. باران کوثری در طراحی لباس بخش دوم با تلفیق تصاویر سیمرغ عطار روی لباس هر نوازنده، هارمونی جالبی را به وجود آورده بود. نقطه قابل توجه این طراحی تصویر بال ققنوس روی لباس همایون شجریان و سیمرغ روی لباس سهراب پورناظری- که در قسمت دوم برنامه تنبور می‌نواخت - بود.

آیینه‌ها  بیقرارند

با حضور گروه، کنسرت با مقدمه «نوا» آغاز شد. بخشی که آهنگسازی آن را سهراب پورناظری انجام داده بود، روی شعری از حافظ با مطلع: ساقیا برخیز و در ده جام را/ خاک بر سر کن غم ایام را. نقطه اوج این قطعه آنجایی بود که با همراهی کمانچه و سنتور از زبان خواجه شیراز خواند: «‌گر چه بدنامــی‌ست نـــزد ِ عـاقلان/ مـا نمی‌خواهیم ننگ و نام را». قطعه بعدی قطعه اصلی این اجرا بود؛  قطعه «آیینه‌ها» با آهنگسازی کیخسرو پورناظری روی شعری از هومن ذکایی. این قطعه، همان قطعه‌ای است که چندی پیش نیز در کنسرت برج میلاد نیز اجرا شده بود. قطعه‌ای با ریزه‌کاری‌های خاص خودش از آیینه‌های بیقراری می‌دانند که چشم انتظار هستند؛ آنجایی که می‌خواند: «غم آسمان دلم تیره کرده/ باز آ و خورشیدها را صدا کن.» بعد از تکنوازی بربط اجرا به قطعه نگار رسید که باز آهنگسازی آن را پورناظری بزرگ این‌بار روی شعری از مهسا زمانیان انجام داده است. داستان روایت عاشقی است که از‌ نگاری می‌گوید که عشقش سرنوشت او است و خاک درش بهشت.

اما از نقاط اوج این کنسرت اجرای قطعه «آشنای از عشق» بود. قطعه‌ای ساخته سهراب پورناظری براساس ملودی تهمورس پورناظری. این قطعه که در بیشتر اجراهای پورناظری‌ها حضور دارد؛ شور و حالی خاص را در همراهی سازهای مختلف دارد. به‌خصوص آنجایی که سازهای ضربی، موسیقی را به نقطه اوج می‌برند. نکته شاخص این قطعه صداهایی است که نوازندگان نه‌تنها به‌طور معمول از سازها خارج می‌کنند، که صدا‌سازی هرکدام از آنهاست. سهراب پورناظری گاه «آرشه» می‌کشد و گاه «زخمه» به تارهای کمانچه می‌زند. گاه با  «آرشه» به کاسه «ساز» ضربه می‌زند. کاری که مهیار طریحی نوازنده سنتور نیز گاهی به اشاره‌ای از سوی رهبر ارکستر از جان سازش نوایی متفاوت خارج می‌کرد. این بخش با اجرای قطعه «آواز حجاز» و «هفت دریا» با اشعاری از حافظ و سعدی و مولانا آنجا که می‌گوید: «دزدیده در جان می‌روی» به پایان رسید.

آیین تقوا ما نیز داریم

با استراحتی کوتاه بخش دوم کنسرت با تغییر دکور و لباس‌های گروه آغاز شد. تصویر پشت سر که در تاریکی مطلق از شبی بی‌ستاره با سوسوی ستارگانی که در حاشیه تصویر یکی یکی به دنیا می‌آمدند. این بخش با قطعه ساز آواز اصفهان با شعری از مولانا آغاز شد: «بیا کز عشق تو دیوانه گشتم.» این بخش آغازی بود برای قطعه رهایی که از سه بخش تشکیل شده بود: مهتاب با اشعاری از خیام، خداوندان اسرار با اشعار مولوی با آهنگسازی سهراب پورناظری دو بخش از این اجرا بود. اما شاید نقطه اوج این بخش پیش از قطعه نهایی اجرای قطعه جانی و صد آه روی شعری از حافظ با ملودی کیخسرو پورناظری بود. قطعه‌ای که پیش از این با صدای شهرام ناظری شنیده شده بود. اما سهراب پورناظری این اجرا را متناسب صدای همایون شجریان تنظیم دوباره‌ای کرده بود. تنظیمی که به صدای همایون شجریان نشسته بود. به‌خصوص آنجایی که می‌خواند: «ما شیخ واعظ کمتر ‌شناسیم/ یا جام باده یا قصه کوتاه.»

با پایان این قطعه بخشی که به‌عنوان هدیه گروه به مخاطبان بود، آغاز شد. اجرایی نفسگیر از یادآوری خاطره همراهی محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان. قطعه‌ای که تماشاگران منتظر «مرغ سحر» را روی صحنه میخکوب کرد. بازخوانی تصنیف «جان جهان دوش» در حالی‌که در پشت سر گروه تصاویری قدیمی و جدید از همراهی پرویز مشکاتیان که چند سالی است موسیقی ایران را ترک کرده است با محمدرضا شجریان نشان می‌داد. لابه‌لای عکس‌های قدیمی دو همراه قدیمی بخش‌هایی از کنسرت «دود و عود» که این قطعه را نیز در آن اجرا کرده‌اند، نمایش داده می‌شد؛ ایده‌ای به‌یادماندنی که به نظر می‌رسید در همفکری طراح صحنه و کارگردان اجرا با گروه اجرایی به دست آمده است. لابه‌لای این تصنیف آنجایی که می‌خواند: «رشک برم کاش قبا بودمی/ چون که در آغوش قبا بوده‌ام» صدای زمزمه تماشاگران بود که با هق هق و اشک‌های بعضی‌هایشان تکرار می‌شد. کنسرت گروه سیاووش در نیمه‌شب یک شب دم‌کرده تیرماه در حالی به نقطه پایانی خود رسید که گونه‌های بعضی از آنهایی که پای این اجرا نشسته بودند، بارانی بود.
نظرات بینندگان