پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه بهار نوشت:
قم بیشتر مواقع، مخالف عملکرد سیدمحمد خاتمی و اصلاحطلبان حامی او بود. در دوران اصلاحات، بارهاوبارها طلاب جوان قم در اعتراض به عملکرد روزنامههای اصلاحطلب کفنپوش شدند و روحانیون این شهر مذهبی در اعتراض به اظهارات چهرههای سرشناس اصلاحطلب سخن گفتند.
سال 84 فرصتی بود برای آنان تا به تمام دلنگرانیهایشان پایان دهند و روزگار را به آسودگی سپری کنند. از اینرو، با وجود آنکه در دور اول، اکثریت قم طرفدار علی لاریجانی بود، در دوگانه
هاشمی- احمدینژاد یا سکوت کردند یا به رهبری مصباح یزدی از احمدینژاد حمایت کردند. گفتمانی که احمدینژاد در بهار 84 آن را بیان میکرد در واقع همان چیزی بود که قم میخواست. گفتمانی مبتنی بر ارزشهای مورد تایید روحانیون سنتی، بازگشت به ارزشهای انقلاب و اسلام، جلوگیری از تجمل و اشرافیگری، جلوگیری از بیبندوباری، مخالفت با مظاهر و فرهنگ غرب و استکبارستیزی و خلاصه همه آنچه به زعم آنان، اصلاحطلبان نبودند و احمدینژاد بود میتوانست امید ازدسترفته روحانیت قم را بازگرداند. احمدینژاد رییسجمهوری شد و در نخستین سفرش به نیویورک سخنان خود را با یاد امام زمان شروع و اظهاراتی بیان کرد که تا هنگام آمدنش به تهران همه را راضی نگه داشت، اما احمدینژاد پس از ورود به تهران و دیدار با آیتالله جواد آملی اعتماد بهدستآمده را خدشهدار کرد. رییسجمهوری وقت ایران، در دیدار خود با این مرجع تقلید از هاله نوری گفت که هنگام سخنرانی دور او را گرفته بوده و همین سبب شد تا آیتالله واکنش نشان دهد و سخنانی در مذمت دروغگویی بیان کند. فیلم دیدار احمدینژاد با آیتالله جوادی آملی در شبکههای مجازی پخش شد و تکذیبها هم نتوانست مانع از انتشار آن شود.
چندی پس از آن در دولت احمدینژاد در اقدامی بیسابقه اجازه حضور زنان در استادیومهای ورزشی مخصوص دیدن بازی فوتبال صادر شد. این دستور با واکنش تند مراجع تقلید و علمای برجسته حوزه، روحانیون و بخشهای سنتی جامعه مواجه شد. گویا ناگهان شوک بزرگی به طرفداران سنتی احمدینژاد وارد شد و این اقدامی بود که دولت اصلاحات که از نظر قم ساختارشکن بود مرتکبش نشده بود و حالا دولت ارزشی ناگهان میگوید زنها نیز در استادیوم مسابقه فوتبال را ببینند. مخالفان و منتقدان احمدینژاد این اقدام را پوپولیستی و برای جلب رضایت تودهها خواندند، اما طرفداران دیروز احمدینژاد هم ساکت ننشستند و بیمحابا این اقدام او را نقد کردند. آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله میرزا جواد تبریزی صراحتا اعلام کردند که حضور بانوان در ورزشگاهها به هیچوجه جایز نیست. آیتالله صافیگلپایگانی با مخالفت با این دستور، از این قضیه ابراز ناخرسندی کرد که تذکراتش درباره عفاف و حجاب زنان شنیده نشده است. آیتالله مکارم شیرازی در این زمینه گفت: «ایشان باید دقت داشته باشند، مسائل کشور را یکشبه با یک تصمیم نمیتوان حل کرد. در هر مسئلهای باید به مشاوران آگاه به آن زمینه مراجعه کرد. آقای رییسجمهوری نباید تنها به مشاوران خودشان در این زمینه قناعت کنند.» جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز با صدور اطلاعیهای از نظر مراجع در اینباره حمایت و از صدور چنین دستوری ابراز تاسف کرد و آیتالله مصباح یزدی حامی پابرجای احمدینژاد هم به این تصمیم اعتراض کرد.
نخست نهتنها تبعیتی از سوی دولت دیده نشد بلکه سخنانی به نقل از یکی از مشاوران احمدینژاد منتشر شد که تعریضی به مراجع بود، بهطوری که هادی دوستمحمدی، نماینده سمنان، در آن زمان خواست که احمدینژاد مشاور خود را برکنار و از مراجع عذرخواهی کند. از این رو مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی هم در درس خود اعلام کرد: «به حرفهای سخیفی که از بعضی شنیده میشود توجه نکنید، هرجا دیدید اسلام در خطر است، فریاد بزنید و نهراسید.» شجاع پوریان، نماینده اصلاحطلب، با یادآوری دوران اصلاحات و واکنشهای انجامشده نسبت به تصمیمات خاتمی گفت: «اگر چنین اتفاقی در زمان خاتمیمیافتاد، کفنپوشها به راه میافتادند.»
اما درنهایت دولت به این نتیجه رسید که نمیتواند در مقابل خواست علما و روحانیون بیتفاوت باشد و درنهایت در ۱۸اردیبهشت 85 غلامحسین الهام اعلام کرد که در دستور حضور زنان در ورزشگاهها تجدید نظر خواهد شد.
رفتهرفته مشکلات احمدینژاد با روحانیون بیشتروبیشتر میشد، البته او در دوره نخست ریاستجمهوریاش برای آنکه بتواند دور دوم را هم تضمین کند کمتر وارد چالش میشد، اما درمجموع روحیات او به شکلی بود که نمیتوانست آرام بماند. احمدینژاد بارهاوبارها در اظهاراتش از روحانیون خواست که به کار خود بپردازند و اجازه دهند دولت کار خود را انجام دهد. البته این نوع اظهارات از سال 88 به بعد بیشتر شد. پس از انتخابات خرداد 88، احمدینژاد دیگر خیالش راحت بود و از طرفی هم خود را بینیاز از حمایت آنان میدید. درواقع از سال 88 به بعد احمدینژاد خاستگاه خود را تغییر داد و با تکیه به یار همیشگیاش اسفندیار رحیممشایی سیاست دیگری در پیش گرفت.
یکی از اساسیترین مشکلات روحانیت با احمدینژاد اسفندیار رحیممشایی بود. مشایی یک روز از دوستی با مردم اسراییل سخن میگفت و یک روز مکتب ایرانی را مطرح و یک روز هم درباره ظهور امامزمان(عج) آن سخن بحثبرانگیز مطرح میکرد.
درواقع مطرحکردن مکتب ایرانی، بحث ظهور و مخالفت با گشتهای ارشاد و... از سوی احمدینژاد و مشایی بیش از همه خشم روحانیون و مراجع را برانگیخت. حتی مطرحکردن این مباحث سبب شد تا بین محمود احمدینژاد و آیتالله مصباح یزدی بر هم بخورد، تا جاییکه شاگردان مصباح در سال 92 حمایت از مصباح از احمدینژاد را هم منکر شدند. مصباح یزدی، با هشدار شدید و صریح درباره جریان نفوذی انحرافی و تاکید بر اینکه این مسئله بزرگترین خطری است که از صدر اسلام تاکنون تهدیدکننده است، گفت: «اگر تنبلی کنیم تیرگی فتنه کسانی که خود آنها را پرورش دادیم، همه جا را میگیرد. مراجع تقلید مکتب ایرانی را تقابلی با مکتب اسلام میدانستند که میخواهد اسلام را نابود کند و به بحثهای ناسیونالیستی دامن زند. در چهار سال دوم دولت احمدینژاد بحث مکتب ایرانی به یکی از جنجالهای بین احمدینژاد و روحانیت قم تبدیل شد. بحث ظهور هم از بحثهایی بود که خشم روحانیون را برانگیخت. آنان در واقع مطرحکردن این موضوع را خارج از حیطه تخصصی احمدینژاد و مشایی میدانستند و بارها فریاد برآوردند که دولت در این قبیل از امور خصوصا بحث مهدویت دخالت نکند و با اظهارات غیرتخصصی خود به خرافات پیش از این دامن نزند، اما گویا در دولت گوش شنوایی وجود نداشت یا حداقل اگر بود شنوای دغدغه روحانیون نبود.
برای همین قم اینبار تصمیم گرفت تا در انتخابات جور دیگر عمل کند. بسیاری از روحانیون در دیدار روز گذشته حسن روحانی با خود، در سالن وزارت کشور میگفتند که خدا عزت را دوباره به روحانیت بازگرداند. یکی از آنها میگفت در خانه خدا دعا کرده که «شیخ» پیروز انتخابات باشد. به نظر میرسد مشکلات بین دولت نهم و دهم با قم آنقدر زیاد بود و آنقدر روحانیت را آزرد که آنان ترجیح دادند نامزد مورد حمایت خاتمی و هاشمی پیروز شود و برای همین بسیاری از آنها در همایش میگفتند خاتمی نور چشم ماست و این رای، رای هاشمی است.