arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۹۴۰۱
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۱۸ - ۱۲ تير ۱۳۹۲

روایت هاشمی رفسنجانی از خریدن اولین رادیو برای امام (ره) تا نشستنش بر پشت میز کامپیوتر

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگویی که از وی در کتابی با عنوان «صراحت‌نامه» توسط انتشارات سمای شرق با همکاری ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است علاوه بر پاسخ به مسائل سیاسی به سؤوالات متنوعی در حوزه زندگی شخصی خود، مسائل ارتباطی و فرهنگی پاسخ می‌دهد.

 این گفت‌وگو توسط امیرعباس تقی‌پور، امیر لعلی و آرش محبی انجام و در دومین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده بود.

از جمله:

... با توجه به مسؤولیت‌های سنگینی که تاکنون داشته‌اید، خاطره‌ای تعریف کنید که توانستید با مدیریت صحیح ارتباطات خودتان، یک موضوع و مشکل را برای نظام حل کنید و نتیجه‌ای بگیرید که لذت و شیرینی‌اش را هنوز هم فراموش نکرده باشید.

خاطره‌ای در این زمینه نمی‌توانم بگویم که به‌طور روشن مشخص شود که نتیجه یک قضیه این شده ‌است، ولی به چند کار بزرگی اشاره می‌کنم که بر اثر اطلاع جامعه ما و اطلاع‌رسانی انجام شده است. من خودم وقتی می‌‌خواستم کارم را در حوزه‌های اجتماعی در کنار درس خواندن شروع کنم، احساسم این بود که طلبه‌های آن زمان حوزه خیلی با واقعیت‌های جامعه فاصله دارند، چون سیاسی نبودند، روزنامه و مجله نمی‌خواندند و در حوزه رادیو نبود.

 رادیو حرام بود، درست است؟

اوایل که می‌گفتند حرام است و داشتن رادیو لااقل برای یک روحانی عیب بود. وقتی وارد مبارزه شدیم و دیدیم نیازهای سیاسی داریم، امام به من دستور دادند یک رادیو بخرم و نصف پولش را هم دادند.

 چه سالی؟

سال 1342 بود؛ آن زمانی که قرار بود کاپیتولاسیون اتفاق بیافتد. یک‌ دفعه خبری را از جایی گرفتم و مطلع شدم که بناست در مقابل تصویب کاپیتولاسیون 200 میلیون دلار وام به ایران بدهند. این خبر را به امام دادم و گفتم چنین خبری است و در مجلس نیز در حال تصویب است. امام گفت: «ما این چیزها را نمی‌دانیم». همان‌جا 200 تومان به من دادند و گفتند: «برو یک رادیو بخر». مغازه‌ای در خیابان حرم قم به نام «الکترولوکس» بود. من رفتم یک رادیو «ارسر» به قیمت 400 تومان خریدم. 200 تومان را دادم و بقیه‌اش را هم قسطی پرداخت کردم که اقساطش را خودم می‌دادم.

 بعداً پولش را از امام گرفتید یا نه؟

نه، دیگر نگرفتم. قسطی بود. آن رادیو را الان در موزه‌ام در رفسنجان گذاشته‌ام. چون آن رادیو برای من وسیله اطلاع‌رسانی و استفاده از ابزار بود. همان موقع امام مرا مأمور کردند که به تهران بیایم تا خبر این مسأله را به‌طور مستند ببرم. من هم به تهران آمدم و با کمک آقای فلسفی، آقای تولیت و آقای بهبهانی آن مصوبه مجلس و مصوبه مجلس سنا و اسناد پیمان وین را که مبنای این کار بود، گرفتم و خدمت امام بردم که امام سخنرانی نیرومندی علیه کاپیتولاسیون کردند و بعد هم تبعید شدند.

... در جایی دیگر:

شما خودتان از اینترنت استفاده می‌کنید؟

بله، استفاده می‌کنم.

 یعنی شخصاً استفاده می‌کنید و پشت کامپیوتر می‌نشینید؟

بله، شخصاً استفاده می‌کنم.

 بیشتر کدام سایت‌ها را می‌بینید؟

الان بیشتر سایت‌های خبری را می‌‌بینم.

  بی‌بی‌سی را می‌بینید؟

بله، گاهی می‌بینم.

 از بی‌بی‌سی چه تحلیلی دارید؟

بی‌بی‌سی در واقع برای نیل به اهدافی که دارد، حرفه‌ای عمل می‌کند.

 در مورد شبکه بی‌بی‌سی فارسی صحبت می‌کنید؟

هم عربی و هم فارسی. اینها حرفه‌ای عمل می‌کنند. خبرنگاران و گوینده‌های ورزیده‌ای دارند و از لحاظ جامعه‌شناسی و روابط عمومی مطلعند. در خیلی از جاها خبرنگار دارند و با سیاستی که خودشان دارند، خبرها را انتخاب می‌کنند و به خورد مردم می‌دهند، یعنی از لحن و شیوه‌هایی که تجربه شده استفاده می‌کنند. حرف‌ها را فشرده می‌زنند و سعی می‌‌کنند موذیانه اهداف خود را القا کنند.

در زمان انقلاب، آن موقع آنها طرفدار شاه بودند، اما خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد. در همه دنیا هم همین کار را می‌کند. این سیاستی است که مستمع جذب می‌کند و دولت‌ها گوش می‌دهند، برای اینکه بببینند چه دارد می‌گوید و چقدر به نفعشان می‌گوید و چطور می‌توانند جلویش را بگیرند. مردمی هم که مخالفند، گوش می‌دهند. آنها افکار و سیاست‌های خودشان را هم در اخبار می‌آورند و سیاست‌های خودشان را مخلوط اخبار می‌کنند. خیلی حرفه‌ای عمل می‌کنند.

 ما چه باید بکنیم؟

اینکه باید چه کنیم خیلی مهم است. چون اطلاع‌رسانی الان یک علم است. گرایش تبلیغی در علوم انسانی یک بحث بسیار وسیع است و دانشگاه‌ها اینها را بحث می‌کنند و باید متخصصان ببینند راه نفوذ بیشتر در مردم چیست، راه تنفر درست کردن چیست. راه مبارزه با این پدیده که سابقه‌ای طولانی هم در گذشته دارد، امروزه یک علم است که باید آن را داشته باشیم و به جوانان خود تعلیم بدهیم.

 نظر شما به عنوان شخصیتی که هم تجربه‌اش را و هم مدیریتش را داشتید و همین الان هم در رأس بالاترین نهاد مشورتی نظام نشسته‌اید، چیست؟

بالاخره می‌گویم که باید اولاً واقعیت محیط و مخاطب‌ را بشناسیم. ثانیاً حرف‌هایی که مخاطب را فراری بدهد، نگوییم و حرف‌هایی بزنیم که وجدان طرف را قانع کند. البته اگر کسی خودش عقیده‌ای دارد، حرف‌های خودش را هم در آن قالب می‌تواند در بیاورد. ما توقع نداریم بی‌بی‌سی بیاید سیاست کشور خودش را فراموش کند. سیاست آن کشور را در هر برنامه‌ای می‌بینید، حتی سیاست استعماری‌اش را. با شیوه‌ای حرف‌های خود را در مغز مردم جا می‌کند. ما باید با دانش روانشناسی، جامعه‌شناسی و پیش‌بینی آینده آشنا باشیم. الان خیلی چیزها در اطلاع‌رسانی شرط است.

 فرض کنید آقای مهاجرانی به عنوان کسی که سال‌ها معاون شما بوده، وقتی شما ایشان را در بی‌بی‌سی فارسی می‌بینید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟

مایل نیستم هیچ‌ وقت از آن رسانه استفاده کنم. آنها خودشان می‌دانند و من نمی‌دانم چه دلیلی برای خودشان دارند. حرف خودم را هم نمی‌خواهم به آنها تحمیل کنم.
نظرات بینندگان