پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حشمت ا... فلاحت پيشه در قانون نوشت:
اعتقاد من بر اين است كه مهم ترين ضعف در جناح اصولگرايي اين است كه افراد همواره خودشان را سهيم و سهم خواه پيروزي ميدانند، ولي در ضعف ها، شكست ها و نقد ها مسئوليت پذير نيستند و عذرخواهي و قبول شكست در قاموس سياسي آن ها جايي ندارد.
براي مثال افرادي در طول هشت سال بيشترين استفاده ها را از دولت احمدي نژاد كردند ولي زماني كه كار نامه دولت احمدي نژاد ديگر قابل دفاع نبود بدون اينكه مسئوليتي را بپذيرند، مدينه فاضله جديدي را ترسيم كردند بدون اينكه پيشينه آن ها براي رسيدن به اين مدينه فاضله در حد توانشان باشد.
اين اقدام آن ها به طور كامل خلاف جهت جامعه بود و ما ديديم كه جامعه دنبال تغييري بود كه باعث تقويت اميد در ميان مردم وجامعه باشد. در زمان انتخابات نيز غروري در ميان اصولگرايان و به ويژه بخشي از آن ها كه مدعي دستكاري فضاهاي سياسي در ايران هستند و جايگاهي را براي مردم قائل نيستند شكل گرفته بود.
اين افراد گمان داشتند توان تداعي كردن فضاي سياسي را دارند و حتي در مخيله آنها نمیگنجيد كه ممكن است كساني با راي مردم سر كار بيايند. نكته ديگر اين است كه اين افراد انتخابات را حذف كرده بودند و با رويكردي محفلي كه در پي گرفته بودند فكر میكرند در محافل خودشان میتوانند نتيجه انتخابات و تعاملات ايرانيان را مشخص كنند.
نكته جالب اينجا بود كه اين افراد به نظر سنجيها نيز اهميتي نمیدادند. در اين بين آقاي قاليباف تنها كسي بود كه اعلام كرد به نظر سنجيها پايبند است و من به همين دليل معتقد هستم ايشان در آتش تماميت خواهي اصولگرايان سوخت. تماميت خواهي تحت عنوان اينكه يك تعريف تماميت طلبانه از افراد ارائه میدادند و آنها را وادار به موضع گيري میكردند.
براي مثال موضع گيريهايي كه آقاي قاليباف مجبور شد داشته باشد و ما نيز با اين موضع گيريهاي ايشان مخالف بوديم با عملكرد و پيشينه ايشان نمیخواند ولي تحت فشار برخي از اصولگرايان ايشان اين موضعگيريها را صورت داد تا مرزبنديهاي مورد خاص برخي از اصولگرايان را مشخص كند، ولي ديديم كه اين اقدام قاليباف نيز مورد توجه قرار نگرفت و حتي به وي خيانت هم شد.
اين بحثهايي كه در حال حاضر صورت میگيرد و برخيها میگويند ما به آقاي جليلي گفتيم كه به نفع قاليباف كنار بكشدجاي تعجب دارد. اين افراد كساني بودند كه عبارت "هاشمیكوچك" و "هاشمیجديد" را براي قاليباف خلق كردند و اعتقاد داشتند كه قاليباف اصولگرا نيست و اصلاح طلب است و يكي از نقدهايي كه به قاليباف میكردند، اين بود كه قاليباف نيروهايي كه در اختيار گرفته، از گروههاي مختلف سياسي در كشور است.
به عقيده من قاليباف از ابتدا نيز اشتباه كرد كه خود و سابقه اش را در اختيار كساني قرار داد كه هيچ كارنامه درخشاني ندارند. اين فضايي كه در اجتماع حاكم است فضاي جالبي است و تنها كانديدايي كه میتوان نام او را به عنوان نامزد مظلوم انتخابات برد شخص قاليباف است و مظلوميت وي روزبه روز مشخص تر میشود. بسياري از مشكلات وي كه به دليل فشارهاي محفلي به ايشان آمد باعث شد تا بسياري از آراي خاكستري وي از بين برود.
قاليباف يك نيرو و مدير غيرسياسي بود كه گرفتار بازي سياسي تماميت طلبهاي اصولگرا شد. وي در حال حاضر نيز بيشترين تعامل را با روحاني دارد و تمام كارهاي پژوهشي خود را در اختيار دولت تدبير واميد گذاشته است و با اين كار اين دغدغه را از فكر آقاي روحاني كنار زد كه آقاي قاليباف قرار است چهار سال با ايشان رقابت كند.
بر خلاف برخي از افراد كه اعلام میكنند از الان بايد خود را براي رقابت در چهار سال ديگر آماده كنيم ولي قاليباف با در اختيار قرار دادن برنامههاي خود در اختيار آقاي روحاني نشان داد كه هيچ نزديكي با افراد تماميت خواه اصولگرا ندارد و تنها فكرش پيشرفت و مديريت كشور است.