پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیس شورای اسلامی شهر تهران در آستانه سالگرد شهادت دکتر چمران گفت: او به آرزوی خود که شهادت بود رسید، همه چیز خود را داد و فدا کرد و هیچ چیز از خود باقی نگذاشت جز یک تفنگ و یک لباس خونین و یک اتاق و چند هزار جلد کتاب.
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست روز جوان به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی اکبر(ع) با سخنرانی مهندس چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران روز سهشنبه ۲۸ خردادماه در حسینیه الزهرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.
چمران در این نشست به مناسبت ۳۱ خردادماه سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران خاطرات و دستنوشتههایی از او خواند. وی گفت: من برادر کوچکتر شهید چمران هستم. ما در چاله میدان و میدان سید اسماعیل متولد شدیم. مدرسه ما هم در عودلاجان بود که هنوز هم منطقه مخروبهای در تهران است. شهید چمران دوره ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه دارالفنون گذراند و وارد دبیرستان البرز شد. بعد به دانشگاه فنی تهران رفت. بواسطه شاگرد اولی بورس تحصیلی از آمریکا گرفت و در فیزیک پلاسما مشغول به تحصیل شد. اولین ایرانی است که نه تنها در این رشته تحصیل میکند بلکه تز خودش را در این رابطه مینویسد. شاید در شمار ۱۰ نفر انگشتشمار روی کره زمین باشد که این تحصیلات را دارد.
وی افزود: با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفت زیرا توان مالی پدرم نمیتوانست او را تا حتی مشهد بفرستد. در آمریکا در یکی از مؤسسات ناسا مشغول به کار شد، ولی بعد از حادثه ۱۵ خرداد تصمیم گرفت به ایران بیاید اما چون در محیط ایران آن زمان نمیشد مبارزه مسلحانه کرد به الجزایر و بعد به مصر میرود و آموزشهای عالی نظامی میبیند. یک گروه مخفی در این زمان علیه شاه در مصر پایهریزی میکند. اما پس از درگذشت عبدالناصر و روی کار آمدن سادات از مصر به دعوت امام موسی صدر به لبنان میرود و در منطقهای به نام برج شمال مدیر یک مدرسه صنعتی به نام مدرسه صنعتی جبلالعامل میشود. در ظاهر مدیریت مدرسه را به عهده دارد ولی فعالیتهای فرهنگی خود را پی میگیرد.
چمران تصریح کرد: او به عشق و علاقه مبارزه با صهیونیسم به لبنان میآید و به مرز اسرائیل میرود و آرزویش آزادسازی قدس و فلسطینیان است که در این راه بجنگد و به شهادت برسد. وقتی شیعیان جنوب لبنان را میبیند روشش عوض میشود و به فکر ارتقای سطح زندگی شیعیان لبنان میافتد. آن روز همه طایفه لبنانی به جز شیعیان در مجلس حضور داشتند و شرایط سختی بر شیعیان حاکم بود. یک آدمی که ۱۴ سال در آمریکا بوده و ۲ سال در مصر بوده همه فکر میکردند که فارسی خودش را هم از یاد برده است، ولی وارد لبنان میشود و در سال ۴۹ این دستنوشته را مینویسد: ای شیعیان حسین، من برای شما بشارتی عظیم به ارمغان آوردهام. بشارتی که جو تاریخ را در برابر اراده آهنین ما تسخیر میکند. بشارتی که خورشیدوار توفان ظلمت را محو و نابود میکند و طاغوتها را محو و سرنگون میکند. بشارتی که ما را از خاک تیره صعود میدهد و به اعلی علیین میرساند. بشارت خیر، بشارت پیروزی، بشارت وصل به معشوق، و این بشارت، شهادت است. دوستانم من پیشاپیش پرچم شهادت را به دوش میکشم و هر کس که به راه حسین معتقد است میتواند راه من را دنبال کند. من تصمیمم را گرفتهام با شدت علیه تانک و توپ دشمن (اسرائیل) میجنگم. من تصمیم خود را گرفتهام با ایثار خون خود راه نجات شیعیان را بر صفحه تاریخ ترسیم میکنیم. من در بیداری کوهها و در کنار کوچهها و در ته درهها، در دامن صحراها در هر کجا که امکان بیابم با گلوله به اسرائیل پاسخ خواهم داد و آنقدر خواهم جنگید تا به شهادت برسم. من راه خود را یافتهام و مطمئنم پیروزی و نجات شما نیز در پیروی از راه حسین است و بس.
دقت کنید این مطالب را شهید چمران در سال ۴۹ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مینویسد؛ و البته شیعیان در قبل از انقلاب ایران هم در جنگ با اسرائیل به پیروزی رسیدند. برای اولین بار در تاریخ تانکهای اسرائیل در بنت جبیل و تل شبعون با هدایت شهید چمران و ۴۵ نفر از یارانش به آتش کشیده شدند. هنوز بقایای تانکهای اسرائیلی در این منطقه باقی است و عکسهایی از آن زمان موجود است.
رئیس شورای اسلامی شهر تهران یادآور شد: دانههای مقاومت اسلامی و درخت تناور اسلامی در لبنان در آن زمان کاشته شد و مقاومت اسلامی از آن زمان آغاز شد. سید حسن نصرالله در سن ۱۸ سالگی از شهید چمران حکم فرماندهی ناحیهای را در روستایش میگیرد. نصرالله میگوید من خیلی جوانم اما شهید میگوید من به جوانان شجاع و نترس احتیاج دارم.
وی افزود: در اواخر بهمن ۵۷ که وارد ایران میشود این دستنوشته را در فرودگاه برای مادرم مینویسد: مادر روزی که از ایران میرفتم ۲۲ سال پیش در گوشم گفتی من با شیره جانم تو را بزرگ کردم هیچ چیز از تو نمیخواهم فقط میخواهم که خدا را فراموش نکنی. من که بعد از ۲۲ سال بر میگردم به تو میگویم حتی برای یک لحظه حتی در آمریکا خدا را فراموش نکردم.
چمران اظهار داشت: او به آرزوی خود رسید همه چیز خود را داد و فدا کرد و هیچ چیز از خود باقی نگذاشت جز یک تفنگ و یک لباس خونین و یک اتاق و چند هزار جلد کتاب. البته مبلغ ۳۵ هزار تومان در بانک ملی مجلس پسانداز داشت که ما هنوز هم به آن دست نزدهایم و آن حساب را برای عبرت باقی گذاشتهایم.
وی در پایان عنوان کرد: انشاءالله مسیر شهدا را دنبال کنیم، مسیر شهدا، مسیر امام و مسیر سرور شهیدان امام حسین(ع) است و همه شایستگی طی این مسیر بزرگ را ندارند.