اگر مستند اول محسن رضايي با
سانسور چهار دقيقهاي از سيما پخش شد، شب گذشته فيلم دوم رضایی كه قرار
بود در ساعت ۲۳:۳۰ از شبكه اول پخش شود به طور كامل سانسور و از تلویزیون
پخش نشد و مجری برنامه اظهار داشت: به درخواست ستاد دکتر رضایی مستند اول
دوباره پخش خواهد شد!! اين در حاليست كه فیلم مستند دوم رضایی در موعد مقرر
تحویل صدا و سیما شده بود اما سيما حاضر به پخش آن نشده است.
به گزارش انتخاب به نقل از سایت بهار ؛ در
همين رابطه سايت تابناك (متعلق به محسن رضايي) نوشت: صدا و سیما در سال های
اخیر کمتر رویکرد ملی داشته است و با مدیریتی جناحی و با تعصب سیاسی،
بسیاری از مردم ایران را از داشتن رسانه ای ملی به معنای واقعی آن محروم
کردهاند. در نظر سنجی که تابناک در مورد عملکرد صدا و سیما در انتخابات
ریاست جمهوری پیش رو انجام داد،هفتاد و دو درصد مردم عملکرد صدا و سیما را
در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری جانبدارانه و به نفع کاندیداهای خاص
دانستند و فقط بیست و هشت درصد مردم این رسانه را در انتخابات بی طرف
ميدانند.
بر
اساس این گزارش،باید گفت سلب اعتماد عمومی از صدا و سیما که ناشی از
مدیریت غیر ملی و جناحی بر این رسانه است، بی هیچ تردیدی به دلیل حاکمیت
نگاه های جناحی و بخشی نگر بر این رسانه عریض و طویل است. سانسور سخنان
برخی کاندیداها، عدم پوشش تلویزیونی تجمعات آنان، پخش برنامه های مختلف
علیه برخی کاندیداها، عدم رعایت عدالت رسانه ای در بخش های مختلف خبری و...
از جمله عواملی است که باعث شده مردم این رسانه عریض و طویل، اما فاقد
کارآمدی، را رسانه ای بی طرف در انتخابات ندانند و اتفاقا این رسانه را
حامی کاندیدای خاص بدانند.
در مقابل سانسور و بی عدالتی رسانه عریض و
طویل اما ناکارآمد صدا و سیما علیه برخی کاندیداها و از جمله محسن رضایی،
مدیران این رسانه ، امکانات رسانه ای که قرار بوده رسانه مردم باشد را در
اختیار دوستان و رفقای خود قرار داده اند. دوستانی که اکنون کاندیدا هستند و
اگر صدا و سیما بتواند با کمک بی دریغ به آنان، آنها را به ریاست جمهوری
برساند، یقینا فردای انتخابات بی نصیب نخواهد ماند. در دولت پیشین هم کمک
های این رسانه به یک کاندیدای خاص، با پاداش های مناسب، جبران شد.
سئوال
اکنون این است که از دست دادن اعتماد عمومی به چنین پاداش هایی ميارزد که
مدیران این رسانه، اعتماد عمومی را با آن معامله ميکنند؟ آنچه در واقع
عالم اتفاق افتاده و ميافتد که از مدیران رسانه عریض و طویل صدا و سیما،
این معامله، معامله ای درخور است، اما برای آینده انقلاب اسلامی چه ؟ آیا
برای دلسوزان انقلاب اسلامی هم معامله اعتماد عمومی مردم با پاداشی چندین
ماهه و چندین ساله ميارزد؟
آیا سرنوشت اعتماد عمومی که بزرگترین
سرمایه معنوی و پایه مشروعیت و مقبولیت نظام است، را ميتوان در دستان چند
نفر که آن را با منافع شخصی معامله ميکنند، سپرد؟ فرض کنید کاندیدای مورد
حمایت صدا و سیما، پیروز انتخابات شد، آیا انقلاب و اعتماد عموم مردم هم به
پایان ميرسد؟ آیا این رسانه دیگر به اعتماد عمومی نیاز ندارد؟ چرا این
رسانه نمی خواهد از حوادث سال ۸۸ عبرت بگیرد؟