شهرام شکیبا در خبرآنلاین نوشت:
برهه
حساس و کنونی و جالبی است. 8 نفر جمع شدهاند به رئیسجمهور وقت و
سیاستهایش بد و بیراه میگویند. همه امیدواریشان این است که همان مردمی
که 4 و 8 سال پیش به سیاستها، شعارها و برنامههای همین رئیسجمهور رأی
دادهاند، حالا به خاطر ایرادهایی که به او میگیرند، به آنها رأی بدهند.
فیلمنامهای که تقدیم میشود، بر همین مبنا نوشته شده است. این فیلمنامه
برای فیلم تبلیغاتی کاندیدای خاصی نوشته نشده است اما به درد همه میخورد.
هرگونه برداشت از این فیلمنامه بدون رضایت کتبی این جانب و مدارک موجه
حقوقی ممنوع است ولی پیگرد قانونی ندارد.
***
در
ابتدا صدای سالار عقیلی، خواننده مورد علاقه رئیسجمهور (البته بعداز
علیرضا افتخاری) را میشنویم ولی تصویری از خود او نمیبینیم. نوع آرایش مو
و میزان براقی کت و شلوار وی و نگینهای دور یقه کتهایش طوری است که
اساساً آدم را به خریدن CDهای صوتیاش دعوت میکند، نه CDهای تصویری. لذا
میشنویم که سالارجان میخواند:
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوهکن در آسمان
همچو مهر جاودان
همزمان تصاویری میبینیم مبنی بر آنچه میشنویم؛ یعنی نقشه ایران بر نقشه جهان، خورشید و جلوهکردن خورشید در آسمان.
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوهکن در آسمان
همچو مهر جاودان
همزمان
با شنیدن بند بالا از سرود یک چیزهای بیربطی از طبیعت نشان میدهیم چون
اساساً نشاندادن «شور» و بالاخص عمل شنیع «سرمستی» صورت خوشی ندارد. حالا
برای اولینبار کاندیدای مورد نظر را میبینیم که برای عدهای جماعت هاج و
واج که دارند نگاهش میکنند، سخنرانی میکند و میگوید: «انسان از اعماق
درون خودش مورد سوزش قرار میگیرد وقتی این وضع را مینگرد.»
بلافاصله این بخش از سرود بر روی تصاویر بسته از صورت کاندیدا که گویی دارد به جایی مینگرد، پخش میشود:
بشنو سوز سخنم
که همآواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
تصویر
صورت و چشمهای کاندیدا را اسلوموشن میبینیم به دو دلیل: یکی اینکه عمق
نگاه وی درک شود و یکی هم اینکه باید تا آخر این بند همین تصاویر را ببینیم
چون نمیشود که تصویر «همه جان و تن» کاندیدای ریاست جمهوری را از رسانه
ملی نشان داد. در ضمن معلوم نیست که چه میزان در بالا و پایین شدن رأی
تأثیر دارد.
بلافاصله بعد از «وطنم» آخر سخنرانی کاندیدای مورد نظر را در بین هواداران میبینیم.
کاندیدای مورد نظر:
«من برای اینکه وطنم را نجات بنمایم، وارد شدهام. میدانم که به من تهمت و
افترا میزنند اما چه کنم که وطنم ویران شده است. وطنم داغان شده است.
وطنم خراب شده است.»
در این فاصله تصاویری از «ویرانشدگی»، «داغانشدگی» و «خرابشدگی» میبینیم.
حالا کاندیدای مورد نظر را در خیابان میبینیم که زنی گریان جلویش را میگیرد.
زن:
«آقای کاندیدای مورد نظر تو رو خدا به دادمون برسین. من شوهرم معتاده،
بیکاره. سه تا از بچههام گم شدن. چهارتاشون بیکارن. دو تاشون طلاق گرفتن.
سه تاشون زندانن. دو تای دیگهشون بیمارستانن. بقیهشون هم معتاد شدن.
همهمون هم دکترا داریم. منم رخت میشورم.»
کاندیدای مورد نظر با عطوفت خاصی پاسخ میدهد:
«نگران نباشین. ایشالا به فضل خدا، رأی که بیارم، همون روز اول تا ظهر
بچههای شما رو میذارم سر کار، بعد اعتیاد رو ریشهکن میکنم، بعد برای
همه خونه میخرم، بعد مشکل هستهای رو حل میکنم، بعدش بلافاصله آمریکا رو
شکست میدم، بعد سوار ماشینم میشم میرم کاخ ریاستجمهوری. شما خیالتون
راحت.»
یکی از جمعیتی که دور کاندیدا و زن مضطرب جمع شدهاند، سرک میکشد و داد میزند: «قول میدین؟»
کاندیدای مورد نظر: «بعله، بعله. خیالتون راحت.»
تصاویر شادی مردم و اشک شوق زن مضطرب.
تصویر سردر دانشگاه تهران.
کاندیدای
مورد نظر در جمع دانشجویان. جو مثل همه جمعهای انتخاباتی دانشجویی؛ یعنی
تصاویر دانشجویانی که هی عرق میکنند و داد میزنند و رگ گردنشان میزند
بیرون. جمعیت که موج برمیدارد. دخترهایی که وقتی پشت تریبون حرف میزنند،
هولند. نفسنفس میزنند. لپهایشان گل میاندازد و صدایشان جیغجیغی
میشود. جمعیت داخل سالن بعد از هر جملهای که هرکسی میگوید، دست میزنند
ولی دائم مجری جلسه را هو میکنند. آنها یکی یکی پشت تریبون میآیند با داد
و جیغ مطالبات دانشجویان و نسل جوان را مطرح میکنند. جمعیت دست میزنند.
کاندیدای مورد نظر با همه نظرات موافق است. لذا جمعیت هی دست میزنند و هی
«درود» میفرستند و برای دیگران آرزوی «مرگ» میکنند. یک جماعتی هم هستند
که گوشههای سالن به شکل پراکنده ایستادهاند. آنها نه دست میزنند، نه
«درود» و «مرگ» میفرستند؛ فقط با اخم به همه نگاه میکنند.
بعد کاندیدای مورد نظر سخنان مهم خود را ایراد میکند. (برای رعایت اختصار کف و سوت و «درود» و «مرگ»های دانشجویان حذف میشود.)
کاندیدای مورد نظر:
«بنده از هر جهت با هرچیز که هرکدام شما، هر زمان، هرکجا و به هر نحو
بیان کنید، موافقم. همه چیز باید همهجا در هر میزان آزاد باشد. ایران باید
آباد باشد. پس زندهباد آزادی توأم با آبادی. چرا جوانان باید مشکل ازدواج
داشته باشند؟ ما باید کاری کنیم که همه شما با شدت هرچه تمامتر ازدواج
کنید...»
حالا
تصاویری از کارخانهها و کشاورزی میبینیم با موسیقی مناسب. تصویر یک
پیرمرد روستایی که بیل میزند. کاندیدای مورد نظر به سراغش میرود.
کاندیدای مورد نظر: «سلام پدرجان. اوضاع که ایشالا بهتر میشه. فقط بگو از چه کودی استفاده میکنی؟»
پیرمرد کشاورز:
«ای آقای کاندیدا قربون قدمت که بالاخره به مناطق محروم سر زدی. با سلام
به شما. با سلام به مردم. با سلام به همه ایران. با سلام خدمت زحمتکشان. با
سلام خدمت همه شما که قدم رنجه کردید. با سلام به سرتاسر کشور، با سلام به
همه دلسوزان، بزرگان، با سلام به اعضای شورای ده، با سلام به بخشدار، با
سلام به استاندار، با سلام به همه مسئولان. پشگل! اونم که گیر نمییاد.»
کاندیدای مورد نظر: «درست میشه. شما رأی بده، درست میشه.»
پیرمرد کشاورز: «ای قربونت برم. شما قول میدی ما رأی دادیم، یه کاری کنی مشکل پشگل حل بشه؟ دیگه کمبود پشگل نباشه؟»
کاندیدای مورد نظر: «بله قول میدم.»
تصاویر
اسلوموشن چهره خندان و آفتابسوخته پیرمرد که صدای کاندیدا روی آن با اکو
تکرار میشود: «بله قول میدم. بله قول میدم. بله قول...»
حالا
تصاویر اتومبیل کاندیدای مورد نظر که کاندیدا تا کمر از سانروف آن بیرون
آمده و دست تکان میدهد. پشت سرش کاروان اتومبیلهای هواداران که بوق
میزنند. پشت سر آنان موتورسواران، بعد دوچرخهسوارا، بعد کاراتهکاران که
با لباس کاراته میدوند. بعد مردم عادی که میدوند. بعد از آنها پیرمردها و
معلولان با عصا، آخر سر هم پیرمردی که دو پا ندارد. کفشهایش را توی دستش
کرده و به شکلی عجیب با دستهایش خودش را جلو میبرد. در یک دست همه جماعتی
که دیدیم یک عکس کاندیدای مورد نظر و در دست دیگر هرکدامشان یک پاکت حاوی
نامه تقاضای وام.
حالا تصاویر
آرشیوی از انتخابات، مردم و صندوقهای رأی. تصاویر مردم همه جای ایران را
نشان میدهد. آخرش هم تصویر کاندیدای مورد نظر که بین تصاویر تخت جمشید،
برج میلاد، منارجنبان، تونل توحید و دماوند دیزالو میشود. تصاویر روی این
بخش پایانی همان سرود اول:
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
دقت
شود که تصاویر این بخش طوری انتخاب شود که همه اشخاص خندان باشند اما نه
به صورت جلف. ضمناً صلابت ایران جوان به شدت و به طرزی باشکوه در میان
تصاویر کاندیدا القا شود.