پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رسول جعفریان: انتشار یک نامه جعلی در نجف علیه یکی از فضلای مخالف امام، اعتراضی را در پی داشت که به ایشان منعکس شد و حضرتشان نامه ای مفصل در پاسخ به اعتراض نوشتند. این نامه که برای اولین بار منتشر می شود در شناخت بیت امام در نجف و روحیات و منش ایشان در مقابل افراط برخی در توهین به مراجع جالب است.
در سال 1349 ش اتفاق شگفتی در نجف افتاد. اختلافات میان انقلابیون و برخی از روحانیون سنتی در نجف مشکلاتی را پدید آورد و یکباره، سندی منتشر شد که دولت ایران مبلغی پول به حساب یکی از علمای نجف با نام آیت الله سید محمد روحانی ریخته و این پول به حساب بانک رافدین آن هم به ریال بوده است.
این مسأله شر و شوری بپا کرد و واکنشهایی به همراه داشت، به خصوص که به مسائل دیگری هم کشیده شد که بخشی از آنها به اجمال در کتاب نهضت روحانیت ج 3، ص 921 - 922 آمده است. حال بماند که چه کسانی در این ماجرا دست داشتند و چه اتفاقی افتاد. این را باید کسانی که خود درگیر مسائل آن وقت نجف بودهاند به تفصیل بگویند.
یک نکته در این میان مهم بود و آن این که این سند جعلی انتشار یافت و هدف آن ریختن آبروی یکی از علمای نجف بود که البته مخالفتهایی هم با امام داشت و وابسته به بیوت دیگر بود، اختلافاتی که در قم و حتی سراسر ایران هم انعکاس داشت.
علاوه بر ماجرای چک جعلی، نوشته دیگر یهم در نشریه جبهه ملی خارج از کشور در باره امکان ترور امام توسط عراق منتشر شده بود. این مطالب در ماهنامه 16 آذر و ایران آزاد منتشر شده بود و آمده بود که سید محمد روحانی هم در آن ماجرا دست دارد.
در این میان، برادر آقای روحانی در ایران، یکی از مراجع مبارز و مجاهدی بود که تا به امروز نیز در قید حیات هستند. ایشان آیت الله سید محمد صادق روحانی بودند که اعلامیههای تند ایشان همان زمان علیه رژیم منتشر می شد و تبعید و دستگیری هایی هم توسط رژیم داشتند. بنابرین بین ایشان و امام مکاتباتی هم بود.
اخیرا این مکاتبات با عنوان نامه های تاریخی منتشر شده که نه فقط شامل مکاتبات با امام، بلکه نامه های بسیاری از علما و مراجع وقت به ایشان است.
در میان این نامه ها، نامه ای چهار صفحه ای از امام هست [نامه های تاریخی، 258 ـ 265] که بسیار با اهمیت بوده و دقیقا مربوط به همین ماجراست. از این نامه دانسته می شود که آقای سید محمد صادق روحانی همان ایام، نامه ای به امام نوشته و از ایشان به خاطر این برخورد از سوی اطرافیان وی که اشاره به روحانیون انقلابی وقت نجف است، اعتراض شده است.
نامه ای هم برادر دیگر آقای روحانی با نام مهدی از پاریس به امام نوشته بوده و در واکنش به مسائل نجف تهدید به افشاگری کرده بوده است که در ضمن نامه امام به آن هم اشاره شده است.
پاسخ چهار صفحه ای امام در باره این مسأله جالب و روشنگر برخی از نکات در باره بیت ایشان و نیز دیدگاه های حضرتشان است. این نامه تاکنون انتشار نیافته بوده و بنابرین در کتاب نهضت امام خمینی و منابع دیگر هم نیامده است.
001
در نامه آقای روحانی آمده بوده است که علی القاعده این کار توسط اطرافیان شما انجام شده و شما «نه تنها جاعلین را تنبیه نفرمودید بلکه آنها را کما فی السابق از اطرافیان و اصحاب محسوب میشوند».
امام در پاسخ نوشته است: «سرکار دور تشریف دارید و اطلاع ندارید از این جهت آنچه شنیدهاید یا نوشته شده است باور فرمودید. اینجانب اطرافی و اصحاب ندارم، حتی کاتب برای نوشته جات و اصحاب استفتا ندارم. خودم با قدرت کم و ضعف چشم و لرزش دست که اخیرا پیدا شده است متکفل امور هستم. دو نفر در منزل اینجانب دایما تقریبا هستند که به نوبت رابط بین اینجانب و بیرونی هستند که اگر کسی از طلاب احتیاجی داشت برسانند. جنابعالی یکی از آنها را میشناسید به نام آقای حاج شیخ عبدالعلی اصفهانی که از صلحا، و احدی در باره او احتمال این معانی را نمی دهد حتی آقای اخوی [شما]. دیگری شخصی افغانی که آن هم داخل در این نحو امور نه هست و نه می تواند باشد. بیرونی بسیار کوچکی که دارم فقط شبها قریب سه ربع ساعت و گاه نیم ساعت در آنجا شخصا هستم و اشخاص متفرقه که اکثرا در این ایام افغانی و پاکستانی هستند آنجا می آیند و بعضی از عربها و ایرانیها نیز می آیند که آنهایی را می شناسم ابدا در این امور کثیفه دخالت ندارند و از صلحا هستند و بعضی از آنها را هم نمی شناسم، هیچ یک سمت صحابت با اینجانب ندارند و بعضی که اکثرا می آیند ابدا در این امور دخالت ندارند و در هر صورت خلاف عرض شده است و من نمی دانم چه اشخاصی به این امور باطله دست زده اند تا تنبیه کنم یا ترک مراوده. حضرت آقای اخوی هم با آن که نزدیک هستند از منزل من هیچ اطلاع نزدیک ندارند و ممکن است به ایشان خلاف عرض شده باشد و ایشان هم باور فرمودند و گفته اند این ورقه با اطلاع فلانی درست شده است بدون آن که تحقیق صحیح بفرمایند و یا همان طور که مرا استفسار فرمودید بفرمایند، و الی الله المشتکی و ان ربک لبالمرصاد».
امام در ادامه به تلگراف تندی که اخوی دیگر آقای روحانی از پاریس به امام فرستاده و تهدید کرده که در باره شما افشاگری می کنم، و آن را بر اساس تلگراف برادرش [سید محمد] نوشته می افزایند: «اینجانب این تلگراف را به احدی نشان ندادم، حتی به مصطفی. ولی چون لاتین بود شخصی که آن را ترجمه کرده است مطلع است و سفارش کردم که اظهار نکنند بلکه شخصی که آن را ترجمه کرده بود اظهار کرد آن را منتشر کنم با کمال تاکید منع کردم. اینجانب با ا خوی مکاتبه ندارم لکن شما اگر مکاتبه دارید مرقوم بفرمایید [که] جنابعالی در این امر زحمت نکشید زحمت شما را شاه در قزوین و پاکروان در تهران پشت رادیو به تفصیل و شواهد و بعضی از سنخ خودمان علی المحکی در قم با نشر کتابچه و هتاکی فوق العاده کشیدهاند و بعید است شما بیش از آنها مدارک پیدا کنید و دست نشر داشته باشید و اگر امر به منکر حرام نبود عرض نمی کردم شما تمام مدارک را تهیه فرمایید و با شهامت امضا فرمایید که در مجامع ایران و جاهای دیگر خیلی موثر شود. ایشان خوب است کسی را بترسانند که دلبستگی به این مسند را مقصد اعلایی خود محسوب میدارد.
امام در ادامه بخش دیگری از نامه آیت الله سید محمد صادق روحانی را آورده اند که نوشته اند: «در قم کسان منتسب به شما نامه ادعایی را منتشر نمودهاند».
امام سپس چنین جواب دادهاند: خوب است مرقوم دارید که اینها چه اشخاصی هستند. البته اشخاص بسیاری به مقاصد مختلفه به اینجانب خود را منسوب می کنند حتی اشخاص منحرف از قبیل حزبی ها لکن این امر باعث نمی شود که این طور امور مربوط به من باشد. در امریکا اشخاص منحرفی که معلوم نیست به دین تعلق داشته باشند نسبت به ساحت مقدس مرحوم آیت الله حکیم جسارت کرده و از من تمجید نمودهاند و من به قدری ناراحت شدم که نمی توانم تحریر کنم. اما باید گفته شود که این کار من بوده است یا من مطلع بودهام؟ والله من وراءهم محیط.
سپس امام ادامه دادند: «من به جنابعالی علاقه دارم و مدتی که محصور بودید هر روز دعا کردم به شما و الان هم کارهای شما که اشتغال به تصنیف علوم شرعیه ودفاع از حق است مورد تقدیر است. چطور ممکن است یک نفر انسان اگرچه معتقد به معاد نباشد، از کسی که در مقصد با او همراه است و به هیچ وجه مخالفت از او ندیده است اهانت کند یا راضی به اهانت شود»؟
این بخش نامه اشاره به بخش دیگری از نامه آقای روحانی دارد که در آن اشاره شده است که برخی از اطرافیان امام، مانع از آن می شوند که نامی از ایشان [یعنی آیت الله سید محمد صادق روحانی که مبارز بود] در رادیو مخالفان دولت ایران در بغداد به میان آید. امام نوشتهاند: [در نامه شما] مرقوم شده است چندی قبل از رادیو بغداد کسی آمده بود، می گفت:ما هر وقت بخواهیم از شما در رادیو چیزی بگوییم اطرافیان فلان منع می نمایند».
امام در پاسخ می نویسند: «باید عرض کنم که آن شخص یا مفسد بوده و به دروغ گفته است یا در اشتباه بوده است. من اطرافی ندارم. یا پخش فرمایشات شما از رادیو بغداد چه ضرری به من دارد؟ خوب است که مرقوم داشته اید شما از آنها بیزارید، لکن باید عرض کن که اطرافی من به رادیو بغداد کاری ندارد و اگر کسی با شما کار داشته باشد، اطرافی من نیست اگر چه از من صحبت کند».
امام با اشاره به درخواست آقای روحانی که اطرافیانتان را تصفیه کنید نوشتهاند«از آنچه ذکر شد جواب آن که در اصحاب نجف و قم تجدید نظر نمایید معلوم می شود. من از قم اطلاعی ندارم سرکار اگر از اشخاصی که در منزل من هستند مرتکب این نحو اعمال هستند مرقوم دارید با اسم تا آنها را تصفیه کنم. اما فشارهایی که به شما می آورند نه ضرر دنیایی دارد و نه اخروی. انسان اگر به تکلیف عمل کند، هر چه شود به نفع اوست.... توقع دارم هر وقت مطلبی از اینجا شنیدید تا مراجعه به من نکنید باور نفرمایید.