تام کولینا در یادداشتی در پایگاه خبری ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به اندیشکده کوئینسی نوشت: شش سال پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا از توافق هستهای ایران، تبعات فاجعه بار این تصمیم همچنان ادامه دارد.
به گزارش گروه بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: علاوه بر اینکه ایران از هر زمان دیگری به توانمندی ساخت سلاح هستهای نزدیکتر شده، اکنون ما باید این مسئله را مد نظر بگیریم که چگونه وضعیت امنیتی رو به تنزل در خاورمیانه تهدیدهای مختلف را به شکل قابل توجهی افزایش داده است. ترامپ وعده یک "توافق بهتر" را داده بود، اما در عوض ما با یک اشتباه پرهزینه مواجه شده ایم که احتمالا حل آن دیگر امکان پذیر نیست.
برای درک کامل بزرگی تصمیم ترامپ در خصوص خروج از برجام این موضوع را در نظر بگیرید: زمانی که آمریکا و ایران در حال تبعیت از توافق بودند، برآورد میشد که تولید مواد شکافت پذیر کافی برای تولید یک بمب اتم برای ایران حدود یک سال زمان خواهد برد. کشورهای مذاکره کننده با ایران (ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان) برآورد کرده بودند که این بازه زمانی برای پاسخگویی به نقضهای احتمالی و بازداشتن ایران از تولید یک بمب کافی خواهد بود. حتی اگر ایران به مواد شکافت پذیر هستهای دست مییافت، همچنان یک سال دیگر طول میکشید که تهران یک سلاح هستهای قابل شلیک تولید نماید. تا می ۲۰۱۸ این توافق کار میکرد و (توسط اکثر ناظران) یک موفقیت بزرگ تلقی میشد.
سپس دونالد ترامپ به صورت یکجانبه از توافق خارج شد و آن را یک "توافق وحشتناک یک طرفه که هرگز نباید منعقد میشد" خواند؛ و اکنون ما در وضعیت بسیار بدتری قرار داریم. ایران میگوید قصدی برای تولید سلاح هستهای ندارد و اطلاعات آمریکا نیز نشان میدهد که در حال حاضر تهران تلاشی برای تسلیحاتی نمودن برنامه هستهای خود ندارد، اما اعتقاد بر این است که اکنون اگر تهران تصمیم بگیرد، تنها چند هفته و نه یک سال با تولید مواد شکافت پذیر مورد نیاز برای ساخت یک بمب هستهای فاصله خواهد داشت.
در عین حال، توانایی بازرسان بین المللی برای شناسایی موارد نقض در زمان مقتضی تضعیف شده است. همانطور که یک مقام آمریکایی در خصوص ایران گفته: «آنها دارند درست تا لبه پرتگاه میرقصد.»
بدتر اینکه، روابط بین ایالات متحده و ایران در نتیجه تصمیم ترامپ آنچنان آسیب دیده که به نظر نمیرسد که این توافق بتواند مجددا احیا گردد. هر گونه تلاشی برای برقراری ثبات در روابط ایران و آمریکا با تبادل اخیر حملات مستقیم بین ایران و اسرائیل به شدت پیچیدهتر شده است. در حالی که ما بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک رویکرد غیرنظامی داریم، چشم انداز یک راه حل دیپلماتیک دور از دسترس به نظر میرسد. بدتر آنکه افزایش تنشها ممکن است تهران را به سمت اتخاذ یک تصمیم سیاسی برای حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای پیش ببرد. خطر ساخت یک بمب هستهای توسط تهران و ریسک اینکه اسرائیل به سایتهای هستهای حمله کند منجر به بروز یک منازعه گسترده در منطقه خواهد شد. البته نباید کار به اینجا میرسید. این توافق تا زمانی که ترامپ از آن خارج شد داشت کار میکرد و اگر وی از آن خارج نمیشد تا به امروز نیز در حال اجرا بود.
چطور به اینجا رسیدیم؟
یک سال پس از خروج ترامپ، ایران با توقف تدریجی اجرای تعهدات خود به موجب برجام شروع به تلافی خروج آمریکا کرد. تهران محدودیت ذخایر اورانیوم خود را برداشت، سطح غنی سازی را از سطح ۳.۶۷ درصد مجاز بالاتر برد و فعالیت در تاسیسات ممنوعه را از سر گرفت و گسترش داد.
بسیاری از پیشرویهای ایران در واکنش به اقدامت تحریک آمیز اسرائیل و آمریکا انجام گرفت. در اوایل سال ۲۰۲۰ ترامپ ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران را ترور کرد و مدت کوتاهی پس از آن تهران اعلام کرد که دیگر به تعهدات برجامی خود در زمینه غنی سازی پایبند نخواهد بود. اما با این وجود تهران اعلام نمود که اگر سایر طرفها به اجرای برجام برگردند و به تعهداتشان در زمینه رفع تحریمها عمل نمایند، اجرای تعهداتش را از سر خواهد گرفت.
در اواخر سال ۲۰۲۰ محسن فخزی زاده، دانشمند هستهای ایرانی در نزدیکی ایران توسط اسرائیل ترور شد. مدت کوتاهی پس از آن شورای نگهبان ایران قانونی را برای سرعت بخشیدن به برنامه هستهای این کشور از طریق غنی سازی اورانیوم تا غنای ۲۰ درصد، افزایش میزان تولید، نصب سانتریفیوژهای جدید، تعلیق اجرای توافقات پادمانی و کاهش همکاریهای نظارتی با آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کرد. آژانس از اوایل سال ۲۰۲۱ دیگر قادر به پایش کامل فعالیتهای هستهای ایران به موجب برجام نبوده است.
ایران چقدر به ساخت بمب نزدیک است؟
ایران به شکل مداوم در حال پیشبرد برنامه هستهای خویش است و در حال نزدیکتر شدن به "وضعیت آستانه" است که توانایی ساخت یک بمب را دارد، اما هیچ حرکت آشکاری برای ساخت بمب نمیکند.
به گفته یک مقام وزارت امور خارجه، دولت آمریکا در ماه مارس ۲۰۲۲ برآورد کرد که ایران تا تولید اورانیوم مورد نیاز برای ساخت یک بمب اتم تنها یک هفته زمان نیاز دارد. در جریان یکی از جلسات استماع کنگره در مارس ۲۰۲۳، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش امریکا اعلام کرد که ایران میتواند اورانیوم غنی شده مورد نیاز برای ساخت بمب را "حدودا در طی ۱۰ تا ۱۵ روز" تولید کند.
دفتر مدیر اطلاعات ملی دولت آمریکا در ارزیابی سال ۲۰۲۴ خود نتیجه گیری کرده که «تهران اگر تصمیم داشته باشد، زیرساخت و تجربه کافی برای تولید سریع اورانیوم مورد نیاز یک بمب را دارد.»
و در مارس ۲۰۲۴، کشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا برآورد کردند که تهران اورانیوم غنی شده کافی را در اختیار دارد که اگر به میزان ۹۰ درصد غنی شود از نظر تئوریک برای تولید سه بمب اتم کافی خواهد بود.
البته مشخص نیست که چه مدت طول میکشد که پس از دستیابی به اورانیوم مورد نیاز به مقدار کافی، ایران بتواند یک بمب اتمی قابل شلیک تولید نماید. چنین گامهایی که از آنها به عنوان "تسلیحاتی سازی" یاد میشود شامل تولید فلز اورانیوم و شکل دادن به قطعات یک بمب، تولید مواد منفجره و تجهیزات الکترونیکی و مونتاژ همه اینها در یک وسیله انفجاری که بتواند مورد آزمایش قرار گیرد، میباشد. احتمالا تولید بمبی که قابل استفاده توسط هواپیما یا یک سر جنگی قابل اتصال به یک موشک بالستیک باشد، زمان بیشتری خواهد برد.
درسهای داستان این تصمیم تراژیک رئیس جمهور سابق آمریکا روشن است: دستیابی به یک توافق هستهای معنادار بسیار دشوارتر از نابود کردن آن است. اگر ما به اندازه کافی خوش شانس باشیم که بتوانیم به چنین توافقی دست یابیم، چنین توافقی باید مورد صیانت قرار گیرد؛ و اگر آن را از دست بدهیم باید تلاش کنیم آن را با توافقی دیگر جایگزین کنیم.
توافق هستهای ایران یک دستاورد واقعا ارزشمند بود و اگر ایالات متحده فانتزی یک "توافق بهتر" را کنار میگذاشت، اکنون در جایگاه به مراتب بهتری قرار داشتیم و مشغول تبعیت از مفاد توافقی همچنان پابرجا بودیم. تصمیم ترامپ (در کنار وزیر امور خارجه وقت، مایک پمپئو و مشاور امنیت ملی وقت، جان بولتون) برای خروج از برجام یک شکست تاریخی و محض بود. اکنون چشم انداز دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک جدید برای بحران هستهای ایران ناامید کننده به نظر میرسد. اما ما همچنان باید برای دستیابی به چنین راه حلی تلاش کنیم، زیرا جایگزینهای دیگر گزینههای هایی به مراتب بدترند.