ایسنا: یافتههای یک مطالعه در مورد تاثیر تحولات جمعیتی بر امنیت آبی و غذایی در ایران نشان میدهد که از سال ۱۳۹۴ نیاز غذایی جمعیت از ظرفیت منابع آب موجود، برای تولید این میزان محصولات غذایی فراتر رفته است و با الگوی فعلی، منابع آب کافی برای پاسخگویی به جمعیت کنونی کشور را نخواهیم داشت.
ایران از دیرباز به دلیل قرارگیری در اقلیمی عمدتاً گرم و خشک، با محدودیتهای منابع آب، بهخصوص در مناطق مرکزی و شرقی روبهرو بوده است.
به واسطه تغییر و تحولات جمعیتی قرن اخیر، فشار زیادی به منابع زیستی و بهویژه منابع آب ایران تحمیل شده است؛ به گونهای که طی سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری نگرانیها درخصوص عدم تکافوی منابع آبی و ناامنی آبی رشد پیدا کرده است.
با توجه به اهمیت تحولات جمعیتی و امنیت آبی و غذایی، پژوهشگران در یک مطالعه با ارزیابی روند تحولات جمعیتی در کشور، تغییراتی را که متناسب با تحولات جمعیتی از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۹۹ در تولید مواد غذایی رخ داده، مورد بررسی قرار دادند. همچنین تغییرات روند تولید واقعی مواد غذایی در کشور برای سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۹ با الگوی مطلوب تولید مواد غذایی مورد نیاز جمعیت مقایسه شد.
به علاوه در این مطالعه با استفاده از مفهوم ردپای آب، میزان آب ِ آبی مصرفشده برای تولید نیازهای غذایی جمعیت و تولیدات محصولات کشاورزی در کشور ارزیابی شده و میزان آن با آب قابل برنامهریزی کشور مقایسه شده است.
رد پای آب؛ مجموع آبی است که در زنجیره تولید هر محصول مصرف میشود و معمولاً با واحد مترمکعب بر تن، اندازهگیری میشود. رد پای آب شامل سه جزء «آب آبی»، «آب سبز» و «آب خاکستری» است. آب ِ آبی؛ میزان آب سطحی و زیرزمینی مصرفشده (تبخیر و تعریق) در نتیجه تولید یک محصول گفته میشود. آب باران بعد از نفوذ در خاک و قبل از اینکه به منطقه اشباع برسد، آب سبز را تشکیل میدهد و آب خاکستری نیز آب بازیافتی یا فاضلابهای خانگی است. ردپای آب آبی میتواند در تخمین آب مصرفشده برای تولید نیازهای غذایی جمعیتها راهگشا باشد.
بررسی روند تغییرات جمعیتی در ایران نشان میدهد که در دهه ۱۳۳۰ تا ۱۴۰۰ در ایران؛ جمعیت ایران در فاصله ۷۰ سال، بیش از پنج برابر شده است. با این وجود، این میزان افزایش جمعیت در همه گروههای سنی یکسان نبوده است. هماکنون حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور در سه گروه سنی ۱۲ تا ۱۷ سال، ۱۸ تا ۲۹ سال و ۳۰ تا ۶۰ سال قرار دارند که مطابق با سند ملی امنیت غذا و تغذیه؛ نیازمند بیشترین میزان دریافت مواد غذایی هستند.
با الگوی فعلی، منابع آب کافی برای پاسخگویی به جمعیت کنونی کشور را نخواهیم داشت
یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که نهتنها تحولات اندازه جمعیت، بلکه تحولات ساختار سنی و جنسی جمعیت نیز در تغییر نیاز به محصولات غذایی در کشور (بر اساس الگوی سبد غذایی مطلوب) نقش داشته است.
از سال ۱۳۹۴ نیاز غذایی جمعیت از ظرفیت منابع آب موجود (آب قابل برنامهریزی بخش کشاورزی) برای تولید این میزان محصولات غذایی فراتر رفته است. به عبارت دیگر؛ اگر هدف خودکفایی تولید محصولات غذایی موردنیاز جمعیت در کشور باشد، با الگوی مطلوب غذایی فعلی و ضایعات فعلی کشاورزی در کشور، منابع آب کافی برای پاسخگویی به جمعیت کنونی کشور را نخواهیم داشت.
با این وجود؛ تغییر در سیاست خودکفایی محصولات کشاورزی یا کاهش و حذف تلفات و ضایعات بخش کشاورزی، به رابطه تعادلی بین جمعیت و منابع آبی و غذایی و کاهش فشار جمعیتی بر منابع آب کمک میکند.
نیاز به الگوی مطلوب مواد غذایی کم آببرتر
همچنین یافتههای این مطالعه نشان میدهد که الگوی کنونی مصرف موادغذایی در کشور، از الگوی مطلوب تغذیه که توسط وزارت بهداشت تنظیم شده است، پرآبتر است و بنابراین مصارف آب کشاورزی برای تولید نیازهای غذایی جمعیت در حال حاضر، از مصارف آب مورد نیاز برای پاسخگویی به نیازهای غذایی جمعیت فراتر رفته است.
با این وجود حتی با احتساب الگوی مطلوب تغذیه نیز، منابع آب قابل برنامهریزی کشاورزی به سختی پاسخگوی نیازهای غذایی جمعیت است؛ بنابراین ارائه و تدوین الگوی مطلوب مواد غذایی کمآببرتر با حفظ ارزشهای غذایی مورد نیاز جمعیت و متناسب با ظرفیت منابع آب کشور، میتواند ضرورت داشته باشد.
روند تولید برخی محصولات پاسخگوی نیازهای جمعیتی نیست
بررسیهای این مطالعه نشان میدهد که الگوی تولید محصولات کشاورزی در کشور به نسبت الگوی مطلوب مواد غذایی، پر آبتر تلقی میشود. برای مثال با احتساب آب آبی مورد نیاز برای تولید محصولات کشاورزی در سال ۱۳۹۷، حدود ۲۲ میلیارد مترمکعب بیش از آب قابل برنامهریزی کشور در بخش کشاورزی، آب مصرف شده است.
همچنین مشخص شد که روند تولید برخی محصولات غذایی در کشور؛ مانند قند و شکر، سیبزمینی، میوه و غلات، (بر مبنای الگوی مطلوب مصرف مواد غذایی) فراتر از نیاز جمعیت است. در مقابل؛ روند تولید برخی محصولات کشاورزی مانند دانههای روغنی و محصولات پروتئینی گوشت قرمز، تخممرغ و لبنیات، پاسخگوی نیاز غذایی جمعیت نیست؛ بنابراین به گفته پژوهشگران این مطالعه؛ اگر رویکرد وزارت جهاد کشاورزی را در تدوین سیاستهای خودکفایی محصولات غذایی درست ارزیابی کنیم، به حداکثررسانی حجم تولید در تمامی گروههای محصولات کشاورزی بیتوجه به محدودیتهای منابع آبی کشور، به نوعی خرج کردن از منابع آبی مورد نیاز آیندگان است و با اهداف پایداری تولیدات محصولات کشاورزی در درازمدت در تناقض است.
همچنین فراهم کردن زیرساختها و سازههای موردنیاز برای کاهش ضایعات و تلفات کشاورزی، میتواند راهحل مهمی باشد که بدون آسیبرسانی به منابع آبی کشور، اهداف تامین امنیت غذایی کشور، به طور مؤثرتری تحقق یابد.
تولید محصولات کشاورزی از ظرفیت منابع آبی کشور فراتر رفته است
نتایج این مطالعه نشان میدهد که تولید محصولات کشاورزی از سال ۱۳۸۵ و همچنین الگوی مطلوب تولید مواد غذایی در کشور از اواسط دهه ۱۳۹۰، از ظرفیت منابع آبی کشور در بخش کشاورزی (آب قابل برنامهریزی بخش کشاورزی) فراتر رفته است. به بیان دیگر؛ ما از ظرفیت تحمل کشور در خصوص امنیت آبی عبور کردهایم و این امر بر پایداری مناسبات بهرهبرداری از آب در حوزه کشاورزی و تامین منابع غذایی کشور در درازمدت، تاثیر خواهد گذاشت؛ بنابراین به گفته پژوهشگران این تحقیق؛ ضروری است سیاستگذاران حوزه آب کشور، تلاش بیشتری برای تاثیرگذاری بر روند تدوین سیاستهای کلان حوزههای دیگری نظیر کشاورزی و تغذیه داشته باشند. چرا که این حوزهها میتوانند در کوتاهمدت و بلندمدت، منابع آبی کشور را دچار بحران کنند.
محققان این مطالعه تاکید میکنند که با توجه به تأثیر برخی سیاستهای اقتصادی بر الگو و میزان تولید محصولات کشاورزی؛ سیاستهایی نظیر تخصیص ارز دولتی برای واردات محصولات کشاورزی نظیر دانههای روغنی و همچنین تسهیل صادرات برخی محصولات کشاورزی نظیر میوههای پرآببر، شاید نیاز باشد برخی سیاستهای کلان اقتصاد کشاورزی با اولویت کاهش مصارف آب در کشور و تناسب بیشتر با نیازهای غذایی جمعیت، اصلاح شود.
این پژوهشگران تاکید دارند که اگر الگوی مطلوب تولید موادغذایی در کشور و راهکارهایی نظیر کاهش ضایعات و تلفات بخش کشاورزی بهکار گرفته میشد، همچنان آب قابل برنامهریزی کشور پاسخگوی نیاز غذایی کشور بود.
یافتههای این مطالعه تابستان ۱۴۰۱ به صورت مقاله علمی با عنوان «تاثیر تحولات جمعیتی بر امنیت آبی و امنیت غذایی در ایران» در نشریه تحقیقات منابع آب ایران منتشر شده است.
در انجام این تحقیق زهرا سلطانی و محمدجلال عباسی شوازی؛ پژوهشگران جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علی باقری؛ دانشیار گروه مهندسی منابع آب دانشگاه تربیت مدرس با یکدیگر مشارکت داشتند.