پایگاه خبری «انتخاب» / لیلا مرگن: دریاچه ارومیه تنها پهنه آبی کشور بود که بالاترین حمایت سیاسی و مالی از سوی دولت برای احیای آن وجود داشت، اما این حمایتها به سرانجام مطلوب نرسید و امروز میتوان گفت که پروژه احیای دریاچه ارومیه شکست خورده است. در حالی تابستان خشک ۱۴۰۱ را پشت سر میگذاریم که فقط پنج درصد از پهنه این دریاچه مرطوب است. مهمترین پروژه تعریف شده توسط ستاد احیا که مخالفان زیادی هم داشت و قرار بود آب رودخانه زاب را به دریاچه منتقل کند، به گفته جلال هناره کارشناس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی در دو کیلومتر انتهایی به سازندهایی برخورد کرده و تکمیل پروژه را با اشکال مواجه کرده است. گویا در حال حاضر بدون صرف هزینههای هنگفت نمیتوان پروژهای با ۹۵ درصد پیشرفت فیزیکی را به سرانجام رساند. این در حالی است که همچنان سیاسیون با احیای دریاچه عکس یادگاری میگیرند. علی اکبر محرابیان وزیر نیرو اول مرداد ماه به آذربایجان شرقی سفر کرد و از آسمان نیم نگاهی هم به دریاچه انداخته است. او بار دیگر پروژههای روی کاغذ ستاد نیمه منحل شده احیای دریاچه ارومیه را به نام خودش سند زد و وعده احیای دریاچه را داد. وعدههایی که بدون تشخیص درست از ماجرا، هیچ گاه عملی نخواهد شد. کارشناسان بر این باورند که اساسا مشکل دریاچه ارومیه به درستی شناسایی نشده است و نیاز به استفاده از درس آموختههای ستاد احیا برای اصلاح مسیر طی شده داریم، اما روند طی شده در رابطه با ستاد احیای دریاچه ارومیه به نحوی است که گویا دولت کمر به انحلال و منفعل کردن این ساختار بسته است.
هامون، پریشان، بختگان و دهها دریاچه دیگر در ایران خشک شدند، اما هیچ کدام به اندازه دریاچه ارومیه این شانس را نداشتند که بالاترین حمایت سیاسی و مالی را برای احیای خود داشته باشند. روزی که حسن روحانی در انتخابات شرکت کرد، یکی از مهمترین شعارهایش احیای دریاچه ارومیه بود. به دنبال روی کار آمدن دولت یازدهم، ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد و بودجه برای احیای این دریاچه اختصاص یافت. آن روزها قرار بود ستاد احیاء مجموعهای باشد که تمام دستگاههای اجرایی فرامینش را مورد توجه قرار دهند. به همین دلیل در سطح ملی این ستاد تشکیل شد. برنامههای ستاد احیا روی کاغذ درست بود، اما امروز میتوان گفت که هیچ یک از آنها به سرانجام نرسید. با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تیرخلاص هم به ستاد احیای دریاچه ارومیه زده شد، اعتباراتش دچار اشکال شد، مصوبات ستاد برای رهاسازی آب از مخزن سدها به دست فراموشی سپرده شد و دبیرخانه ستاد احیا هم به آذربایجان غربی منتقل شد. به گفته علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت، اخیرا محمدصادق معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی به سمت دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه منصوب شده است.
دریاچهای که سیاسیون با آن عکس یادگاری میگیرند
این روزها حال دریاچه ارومیه خوب نیست. فقط پنج درصد از پهنه آبی دریاچه باقی مانده است، اما همچنان سیاسیون با دریاچه عکس یادگاری میگیرند و نسخههای روی کاغذ ستاد احیای دریاچه ارومیه را مرور میکنند. علی اکبر محرابیان وزیر نیروی دولت سیزدهم نیز در سفر به استان آذربایجان شرقی با گشتی در آسمان از دریاچه ارومیه بازدید میکند و از تلاش دولت سیزدهم در راستای تلاش برای احیای دریاچه ارومیه خبر میدهد. این در حالی است که وزارتخانه تحت امر او بر اساس اعلام ستاد احیای دریاچه ارومیه با بهانه عدم اتمام پروژهها و کاهش بارندگی، حقابه دریاچه را تامین نمیکند.
محرابیان در سفر به آذربایجان شرقی وعده افتتاح مدول دوم تصفیه خانه تبریز و تصفیه خانه عجب شیر برای انتقال پساب تصفیه شده به دریاچه و نیز تسریع در بهرهبرداری از تونل انتقال آب کانی سیب (یا همان زاب) با بیش از ۹۵ درصد پیشرفت فیزیکی نیز میدهد. پروژههایی که از ابتدای تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه روی کاغذ وجود داشت و ایده تازهای نیست. ضمن آنکه بازدید از پروژه نیمه تمام انتقال زاب به ارومیه در انتهای دولت دوازدهم نیز جان دو خبرنگار محیط زیستی کشور را گرفت.
اشکال فنی در تونل انتقال آب زاب به ارومیه
جلال هناره خلیانی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی در گفتگو با «انتخاب» از وجود یک اشکال فنی در تونل انتقال آب زاب به ارومیه خبر میدهد.
او میگوید: سرآمد پروژههای نجات دریاچه ارومیه بحث انتقال آب زاب سردشت به دریاچه (یا همان تونل کانی سیب) بود. دو تا سه کیلومتر انتهای تونل باقی مانده و گفته میشود که بودجه برای تکمیل پروژه در اختیار ندارند.
هناره میگوید: تکمیل تونل دچار اشکال شده است. این تونل به یک آبرفت یا چنین ساختاری خورده که امکان ادامه آن وجود ندارد. باید به مشاور طرح بگویند که چگونه این تونل را طراحی کرده است که در دو تا سه کیلومتر آخر آن، نمیتوانیم مسیر را ادامه دهیم. مجری میگوید که باید پول بریزیم تا تونل تکمیل شود.
به گفته او حتی اگر تونل زاب به ارومیه کامل شود، سالانه ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب وارد دریاچه ارومیه خواهد کرد و طبق نظر ستاد احیای دریاچه، ۳۰۰ میلیارد متر مکعب آب برای احیای دریاچه نیاز است. به این ترتیب بدون در نظر گرفتن تبخیر و برداشتها، احیای دریاچه از مسیر تونل زاب، ۶۰ سال طول میکشد بنابراین حساب بازکردن روی این پروژه درست نیست.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی مهمترین پروژه برای احیای دریاچه ارومیه را مدیریت مصرف و همان طرحهایی میداند که وزارت جهاد کشاورزی پیگیری میکرد، اما هیچکدام از این طرحها به نتیجه نرسیده است.
او اضافه میکند: جهاد کشاروزی چند دشت مهم مثل میاندوآب، ارومیه و ... را برای آبیاری تحت فشار و مکانیزه تحت پوشش قرار داد تا آب بیشتری به سمت دریاچه حرکت کند، اما اقدامات او نتیجه عکس داد، زیرا با هزینه دولت آبیاری قطرهای و مکانیزه در مزارع اجرا شد، اما در نهایت کشاورزان باغهای خود را توسعه دادند. یعنی نظارت اصلی برای جلوگیری از توسعه باغات انجام نشد و صرفا پولپاشی کردند تا آبیاری قطرهای اجرا شود.
هناره تاکید میکند: اصل قضیه نجات دریاچه ارومیه بحث مدیریت مصرف است. این کار خیلی سخت است و با امنیت سیاسی، غذایی و ... بازی میکند. یک کشاورزی اگر یکسال از زمینی برداشت انجام دهد، دیگر نمیتوان او را متقاعد کرد که برداشتی انجام ندهد. هیج دولتی نمیتواند به کشاورز بگوید طرح نکاشت را اجرا کند.
او یادآور میشود: کشاورزی بیضابطه در منطقه توسعه یافته است و برگرداندن شرایط به ۲۰ تا ۳۰ سال قبل، کار سختی است. حوضه آبریز دریاچه ارومیه با توجه به توسعه باغات؛ سبد سوراخ سوراخی شده است که نه تنها آب زاب نجاتش نمیدهد بلکه حتی اگر آب ارس را هم به آن برسانید، دوباره صرف کشاورزی ناپایدار خواهد شد.
مشخص نبودن مسئله برای ستاد احیای دریاچه ارومیه
حجت میان آبادی استادیار، مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفتگو با «انتخاب» از روشن نبودن مسئله برای ستاد احیای دریاچه ارومیه سخن میگوید.
او ادامه میدهد: قبل از اینکه بخواهیم به هر چیزی از جمله احیای دریاچه ارومیه بپردازیم، اولین سئوالی که باید ستاد احیا با خود طرح میکرد این بود که مشکل دریاچه و حوضه آبریز دریاچه ارومیه چه بودکه سبب بروز مشکل شد تا متناسب با مشکل، برنامهریزی انجام شود.
میان آبادی میگوید: عمده راهکارهای تجویز شده برای احیای دریاچه ارومیه همان راهکارها و رویکردهایی بود که منجر به بحران دریاچه ارومیه شده بود و آن رویکرد ساده انگارانه که عامل مرگ دریاچه شده بود، بهعنوان نسخه شفابخش تجویز شد. این یک خطای مهم و استراتژیک در رویکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه بود.
او ادامه میدهد: بالاترین سطح حمایت سیاسی در حوزه یک مسئله آبی در بیش از شش دهه اخیر روی یک پروژه صرف شد و گفته میشود که ۱۵ هزار میلیارد تومان برای احیای دریاچه هزینه شده است، ولی به دلیل رویکرد غلط به مسئله و مواجه با مسئله که ناشی از عدم شناخت مشکل بود، نه آن حمایت سیاسی قوی و قابل توجه و نه آن بودجه ریالی و ارزی و بینالملی نتوانست خروجی مورد انتظار را در سطح ممکن برآورده کند.
به گفته استادیار مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس، عمده تلاشهای ستاد احیای دریاچه ارومیه در تراز اکولوژیکی دریاچه خلاصه شد به همین دلیل وقتی با یک بارندگی سطح آب بالا میآمد مسئولان ستاد مصاحبه میکردند و به هم تابلو فرش هدیه میدادند و وقتی تراز پایین میآمد، تقصیر را به گردن خشکسالی و عدم تخصیص بودجه میانداختند.
او میگوید: دریاچه ارومیه توانست بیشترین حمایت سیاسی، مالی و بینالمللی را به لطف خدا در تاریخ آب کشور کسب کند، ولی متاسفانه رویکردهای غلط به مسئله نگذاشت که از این میزان توجه به نحو مناسب استفاده شود.
او تاکید میکند: باید بدون توجه به مسایل سیاسی و جناحی، درس آموختههای حاصل از برنامههای ستاد احیا ثبت شود. هزینه و خسارت عدم پرداختن به درس آموختههای قبلی در طول تاریخ سیاستگزاری آب کشور میتواند بسیار بیشتر از خود عدم احیای دریاچه ارومیه باشد.
به گفته میان آبادی ما فرصت چندانی برای سعی وخطا نداریم، اما اگر رویکردها دوباره اصلاح شود فرصت احیای دریاچه وجود دارد.
او در بخش دیگری از سخنان خود یادآور میشود: نمیتوان بالاترین نرخ تولید کشاورزی، صنعت و گردشگری را به صورت توامان در حوزه آبریز دریاچه ارومیه داشت و وضعیت دریاچه هم مطلوب باشد. باید نقطه تعادل بین توسعه و ظرفیت برد منطقه را شناسایی کنیم. تا زمانی که این نقطه تعادل مشخص نباشد، هرچقدر هم آب برای دریاچه بیاورید، دو تا سه سال تراز دریاچه را بالا میبریم، اما با توجه به رویکرد غلط، تراز مجددا پایین میآید.
استادیار مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس عنوان میکند: دریاچه ارومیه نیاز حیاتی که دارد که درس آموختههای آن و چرایی رسیدن به این وضع از منظر مثبت و منفی مورد بررسی قرار گیرد و امیدواریم نظام حکمرانی ما جوری باشد که مسئولین پاسخگوی عملکرد خود باشند.
او یادآور میشود: دریاچههای ایران صرفا با هزینههای هزار میلیارد دلاری احیا نمیشوند. در احیای دریاچه ارومیه بیش از آنکه مشکل بودجه باشد؛ مشکل رویکرد و نوع فکر سیاستگزاران است و نیاز جدی برای بازنگری در این قضه داریم.
احیای دریاچه ارومیه مسئله سیاسیون، نه مردم
مهدی فصیحی هرندی محقق حوزه سیاستگذاری و دیپلماسی آب نیز در گفتگو با «انتخاب» با اشاره به عدم تخصیص حقابه دریاچه ارومیه، به توقف کامل فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه اشاره میکند.
او میگوید: در حال حاضر عملا متولی برای نجات دریاچه ارومیه وجود ندارد و در واقع ما دیگر پیشران سیاسی در این حوزه نداریم.
فصیحی هرندی با اشاره به اینکه انتخاب رسیدن به تراز اکولوژیکی، یک رویکرد درست در ستاد احیای دریاچه ارومیه نبوده است، ایراد دیگر ستاد احیای دریاچه ارومیه را عدم توفیق ستاد در ایجاد حساسیت برای جامعه پیرامونی دریاچه اعلام میکند.
او بیان میکند: در رابطه با احیای دریاچه ارومیه یک مسئله زیست محیطی فقط مسئله سیاسیون شده بود. مسئله جامعه نبود. کشاورز میخواست آبش را بردارد و ستاد را مانعی در مقابل خود میدانست. وزارت نیرو میخواست آب پشت سدهایش باشد که آن را بفروشد و ستاد را یک مانع در مقابل خودش میدانست. ستاد با این شرح وظایف، خودش یک مانع شده بود و باید با همه میجنگید.
این محقق حوزه سیاستگزاری و دیپلماسی آب مزیت وجود ستاد احیای دریاچه ارومیه را تمرین حکمرانی آب در کشور میداند و معتقد است که حذف ستاد احیای دریاچه ارومیه زمینه دفن شدن تجربیات گذشته را فراهم میکند.
او اضافه میکند: ما باید سیاستهای حکمرانی آب را در مقیاس کوچک اجرا میکردیم، ولی مقیاس خیلی بزرگ انتخاب شد، اما اولین تجربه حکمرانی آب را در دریاچه ارومیه پیاده کردیم و باید درسهای آن را پیاده سازی کنیم. پاک کردن صورت مسئله مشکلی را حل نمیکند.
فصیحی هرندی تحقیق و تفحص طراحی شده توسط مجلس را هم متمرکز بر مسایل مالی دانسته و میگوید: این تحقیق و تفحص راه به جایی نمیبرد، زیرا ستاد خودش بازرس داشته و نسبت به مسایل مالی حساسیتش زیاده بوده است.
او تاکید میکند: تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه کار درستی بود. به نظر من میتوان از تجربیات موجود در این حوزه استفاده کرد. من امیدوارم که دولت این اشتباه را انجام ندهد که صورت مسئله ستاد را با هجمهای که به ستاد شده است، پاک کند. در ستاد احیا کسانی را داریم که تجربیات ذیقیمتی پیدا کردهاند. ما همه آنها را بیرون میریزیم.
فصیحی هرندی میگوید: انتقال آب رویکرد خطای ستاد احیای دریاچه ارومیه بود. همه دلشان خوش بود که عمده این آب از تونل زاب منتقل شود، اما یک سال و نیم است که من میدانم دو کیلومتر این تونل باقی مانده است.