ماجرای قتل محمد مسعود، مدیر «مرد امروز» به روایت حسین مکی؛
بعدها معلوم شد که محمد مسعود نامهای هم به خط رزمآرا و به عنوان خسرو روزبه به دست آورده بود و عین آن را بنا بود در روزنامه گراور کند. خود مسعود سه چهار روز قبل از کشته شدنش موضوع این نامه را برای دکتر بقایی تعریف کرده بود.
کد خبر: ۶۶۲۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۲
روزنامه گردی در «انتخاب»؛
در این کشمکش ممکن است اتفاقات زیادی روی دهد عدهی زیادی فدای مطامع و امیال استعمار شوند، ولی آنچه مسلم است که کمینفرم بیش از هر عاملی استفاده خواهد کرد و ممکن است خدای نکرده بر خلاف تمایل عمومی و ارادهی ملت ایران مملکت به چنگال کمونیزم سوق داده شود، ولی ملت باید بیدار و هوشیار باشد.
کد خبر: ۶۲۸۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
«سرگذشت و شرح مبارزات فرخی یزدی» به قلم حسین مکی؛
هنگامی که نگارنده [ حسین مکی ] در زندان موقت شهربانی به اتفاق نمایندگان اقلیت دوره پانزدهم زندانی بودم، کارمندان زندان دخمهای را که گویا حمام بود، نشان داده، میگفتند فرخی را در این مکان که دارای درِ آهنی بود و راه به جایی نداشت کشتهاند. مکان مزبور را نویسنده این سطور دیده؛ به قدری تاریک و تنگ بود که حدی بر آن متصور نیست و در حقیقت مقتل فرخی همان مکان است.
کد خبر: ۶۲۳۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۹
«سرگذشت و شرح مبارزات فرخی یزدی» به قلم حسین مکی؛
فرخی را همان روزی که آن حرفها را زده بود، به قول خودش، از زندان شهر به قصر قاجار منتقل کرده بودند و چون کسی را نداشت که برای او چیزی بیاورد و وسایل زندگیاش را فراهم نماید، وضع بدی دچار شده بود و لباسهای روی خود را فروخته بود. پیراهن و زیرشلوارش پاره و وصلهدار و سیمایش مکدر و حزنانگیز بود.
کد خبر: ۶۲۳۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۷
«سرگذشت و شرح مبارزات فرخی یزدی» به قلم حسین مکی؛
صدرهاشمی در جلد سوم کتاب «تاریخ جراید و مجلات کشور» چنین نوشته است: روزنامه طوفان در تهران به صاحبامتیازی و موسس فرخی و مدیرمسئولی موسویزاده تاسیس و شماره اول آن در تاریخ جمعه ۲ ذیحجه مطابق با ۲ سنبله [شهریور]۱۳۰۰ شمسی انتشار یافته است. روزنامه طوفان با کلیشه سرخ که حکایت از انقلابی بودن آن مینموده و به طرفداری از توده رنجبر و دهقان و هواداری کارگران منتشر میشده و به همین جهت... مدیر آن مرحوم فرخی در اغلب کابینهها یا حبس و یا تبعید شده است.
کد خبر: ۶۲۲۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۸
«سرگذشت و شرح مبارزات فرخی یزدی» به قلم حسین مکی؛
در آن عصر چنین مرسوم بوده است که در اعیاد، شعرا قصایدی میساختند در مدح حکومت وقت و در روز عید در دارالحکومه میخواندند. فرخی بر خلاف معمول و بر خلاف انتظار حکومت، در نوروز ۱۳۲۷ یا ۱۳۲۸ هجری قمری مسمطی به مطلع: «عید جم شد ای فریدونخو، بت ایران پرست/ مستبدی خوی ضحاکی است این خو، نه ز دست» تا آنجا که صریحا به حاکم خطاب میکند: «خود تو میدانی، نیام از شاعران چاپلوس/ کز برای سیم بنمایم، کسی را پای بوس...» ساخت و در جمع آزادیخواهان و دموکراتهای یزد خواند. همین امر موجب غضب «ضیغمالدوله قشقایی» حاکم یزد واقع گردید. و امر کرد دهان فرخی را با نخ و سوزن به تمام معنی دوخته و به زندان افکندند.
کد خبر: ۶۲۱۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۷
روز شنبه ۱۲ اسفند سیوچهارمین جلسه کمیسیون نفت ساعت ۶.۵ بعدازظهر در مجلس تشکیل شد و رزمآرا نامه تاریخی خود را که در آن صحبت از عدم لیافت ملت ایران در کار بهرهبرداری و نگاهداری موسسات نفت بود، قرائت کرد... روز ۱۶ اسفند ما در کمیسیون مخصوص نفت مشغول کار بودیم که ناگهان کشاورز صدر وارد اطاق شد و با هیجان خود را به مصدق نزدیک کرد، همه اعضای کمیسیون متوجه ورود کشاورز صدر به اطاق کمیسیون شدند، کشاورز صدر خیلی آهسته در گوش دکتر مصدق مطلبی گفت که هیچکس از آن چیزی نفهمید، ولی دکتر مصدق به صدای بلند در جواب او گفت: «میخواست آن نطق را نکند!»
کد خبر: ۶۰۵۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
اگر روز سیام تیر این آخوندها با ما نبودند، کاشانی نبود ما سیام تیر از شاه شکست خورده قوامالسلطنه شده نخستوزیر پدر ما را درمیآوردند... ما روز آخر غروب ۳۰ تیر ما تمام اینها را جبهه ملی به نفع خودش جمع کرد اما ۲۸ مرداد هیچکس نبود. نه ملت حاضر در صحنهای بود، نه آخوندی بود نه کسی، ما شکست خوردیم. اما اگر ۲۸ مرداد آخوندها با ما بودند، کاشانی هم با ما بود شکست ما نمیخوردیم.../ کاشانی هم پول میخواست از پدر من که پدر من به او نداد. یعنی پول گندهای هم نبود؛ حواله بده به فلان آخوند، مثلا پانصد تومان بدهید به فلانکس، ده هزار تومان بدهید. پدرم گفت: «پول به کی بدهم من، پول دولت را که نمیتوانم به این و آن بدهم. بیتالمال مردم است، این پول را به کسی نمیتوانم بدهم.»
کد خبر: ۵۵۲۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸
از ساعت ۱۲ دیروز دو عکاس و دو خبرنگار روزنامه کیهان در دو اتومبیل در برابر منزل نخستوزیر و منزل رئیس مجلس کشیک میدادند تا به محضی که اتومبیلهای حامل دکتر مصدق و آیتالله کاشانی از منزل خارج میشوند در تعقیب آنها به راه بیفتند و خود را به محل ملاقات برسانند. / آقای نخستوزیر دست به گردن حضرت آیتالله انداختند و ایشان را چندین بار بوسیدند. رئیس مجلس نیز آقای دکتر مصدق را چندین بار بوسید. آقای نخستوزیر مرتب میخندیدند و نمایندگان میگفتند: «مبارک باشد».
کد خبر: ۵۲۶۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۷
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
حسین مکی ، از پیشگامان نهضت ملی ایران و نماینده سه دوره مجلس شورای ملی که پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۲ همچون بسیاری دیگر از یاران مصدق با او به چالشهای جدی برخورد و مسیرشان از هم جدا شد، بعد از کودتای ۲۸ مرداد عملا چهارگوشه تشک سیاست را بوسید و به فعالیتهای پژوهشی خویش در زمینه تاریخ بازگشت. در خاطراتش روایتی از روزهای نخست بعد از انقلاب دارد که در قم به دیدار امام خمینی رفته و نگرانیاش را بابت اعدام نظامیان به ایشان ابراز داشته است.
کد خبر: ۴۹۵۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴