کد خبر: ۸۵۷۶۲۹
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۲۳ - ۰۴ فروردين ۱۴۰۴

یادداشت‌های علم، شنبه ۲۶ دی تا جمعه ۲ بهمن ۱۳۴۹: به خودم نوید دادم که معجزه امام رضا اتفاق خواهد افتاد / کار فوری که سفیر انگلیس با من داشت

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح ملاقات‌های زیادی در منزل داشتم. من‌جمله یک نفری که آمده بود بگوید. آلمان ها از ساختن کارخانه شکر میاندوآب یعنی همان قسمت توسعه آن به طور قطع منصرف خواهند شد. بسیار خوشحال شدم و به خودم نوید دادم که معجزه امام رضا عمل خواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 

 

«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.

 

۲۶ دی تا ۲ بهمن ۱۳۴۹: صبح ملاقات‌های زیادی در منزل داشتم. من‌جمله یک نفری که آمده بود بگوید. آلمان ها از ساختن کارخانه شکر میاندوآب یعنی همان قسمت توسعه آن به طور قطع منصرف خواهند شد. بسیار خوشحال شدم و به خودم نوید دادم که معجزه امام رضا عمل خواهد شد.  

بعد شرفیاب شدم. بسیار طولانی بود زیرا کنسرسیوم ها بالاخره جلو آمدند و پیشنهاداتی دادند که برای پنج سال اضافه قیمت نفت و بالاخره تمام مناقشات را تمام کنند، ولی مقدار اضافه قیمت را نگفتند. در این زمینه مطالعات زیادی کردیم چندین دفعه شاهنشاه با آموزگار وزیر دارایی با تلفن صحبت فرمودند و تبادل نظر کردند و بالاخره قرار بر این شد که اگر واقعاً نفتی‌ها در اضافه قیمتی که هم اکنون در کشورهای باختری قائل شده‌اند سهم معقولی به ما بدهند، دلیل ندارد با آن‌ها به مبارزه برخیزیم. نفتی ها هم حاضرند ولی معلوم نیست که لیبی که عضو اوپک است دوباره چه جور با آنها عمل خواهد کرد.  

مطالب دیگر منجمله مسأله عمل چشم علیا حضرت ملکه پهلوی را عرض کردم که هم دکتر اسپانیولی و هم انگلیسی اعتقاد دارند که باید علیا حضرت به عمل تشریف ببرند. فرمودند: به مادرم بگو  

در مورد خرید تانکهای چیفتین از انگلستان و پیشنهاداتی که رسیده بود و مورد رضایت شاهنشاه از لحاظ مدت تحویل و قیمت و پرداخت اقساط تا ۱۹۷۶... قرار گرفت مذاکره شد. فرمودند به انگلیسی‌ها و آمریکایی ها بگو که میبینید ما اگر پولی هم به دست بیاوریم خرید عمده ما از شماست؛ درست هم می فرمایند.  

ظهر در دفترم با والاحضرت شاهدخت اشرف ناهار خوردم که مطالبی که دارند بشنوم و به عرض برسانم. والاحضرت خیال دارند دبیر کل سازمان ملل در سال ۱۹۷۳ بشوند. حالا ۱۹۷۱ است. چه قدر توفیق حاصل کنند نمیدانم. دو ساعتی با ایشان مذاکره کردم. شاهنشاه هم در این مورد مشکوک هستند وزیر خارجه هم که با والاحضرت اشرف بد است کارشکنی میکند. ناهار دو نفری با والاحضرت بسیار مطبوع بود، ولی.... ناهار را نصفه کاره تمام کردیم [چون میبایست]خودم را قبل از ۳ به شاهنشاه برسانم.  

.... [شاهنشاه] به من [فرمودند]: پریروز که سفیر آمریکا در ایران و سفیر آمریکا در لندن متفقاً پیش من آمدند خیلی سخت با آنها صحبت کردم. منجمله این که وقتی مرا از اقدامات در مورد استیفای حقوق ایران از نفت برحذر میداشتند. به آنها گفتم: Am I hearing the bigvoice of a superpower? سفیران خیلی ترسیدند و به این مناسبت است که امروز صبح سفیر آمریکا به تو تلفن کرد و گفت: [جان اروین] John Irwin نماینده مخصوص نیکسون و معاون وزارت خارجه آمریکا برای مذاکره در مورد نفت به ایران می آید و استدعا دارد شرفیاب شود و مطالب خود را در یک محیط آرام به شرف عرض برساند. عرض کردم: صحیح است.

[در این ضمن] بی سیم گارد به من خبر داد که سفیر انگلیس به تو کار فوری دارد و به دفتر تو تلفن کرده است. به این جهت ساعت ۷٫۳۰ بعد از ظهر.... به او وقت دادم. سفیر آمد. چنان که حدس میزدم باز هم مطالب او در خصوص نفت بود. مطلب خود را خلاصه کرده بود به من داد. فوری به شاهنشاه تلفن کردم در حمام تشریف داشتند. فرمودند: مطلب را به این صورت جواب بده یکی این که معلوم میشود تا حالا که شما خودتان را در مذاکرات نفت دور نگاه میداشتید. حالا با شرکت های نفتی [یکی] identified هستید؛ دیگر این که البته مذاکرات ما در محیط آرام خواهد بود، زیرا ما احتیاج به [عوام فریبی] نداریم - مشروط به این که نخواهند طول دادن مذاکرات را وسیله فرار از تعهدات بکنند؛ سوم این که بهتر این است نمایندگان کنسرسیوم قبل از شنبه آینده، یعنی قبل از انعقاد جلسه اوپک خود را به تهران برسانند و قبلاً با ما و عربستان و عراق صحبت کنند، زیرا وضع لیبی معلوم نیست. عرض کردم: این‌ها می خواهند که شاهنشاه لیبی را هم راه ببرید. فرمودند: معلوم نیست از عهده ما ساخته باشد. سفیر انگلیس از من پرسید: به عقیده تو عاقبت کار به کجا میرسد؟ گفتم: اگر تناسبی بین منافع تحصیل شده اخیر کمپانیها و حق ما موجود باشد ما ابداً خیال سر و صدا نداریم. به علاوه باید این نکته روشن بشود. به همان تناسب که قیمت دلار طبیعتاً همه ساله تنزل میکند و به همان نسبت که قیمت وسائل صنعتی طرف احتیاج کشورهای صادر کننده نفت اضافه میشود، به همان نسبت باید قیمت نفت هر ساله ترقی کند. گفت: در این قسمت ما حرفی نداریم. مطالب دیگری در مورد شرفیابی لوس نماینده فوق العاده انگلیس در خلیج فارس و تاریخ تخلیه خلیج فارس که تغییر نخواهد کرد. می گفت که گذاشتم فردا به عرض برسانم. راجع به جزایر پرسیدم، گفت: شیخ ها در تکاپو هستند که راهی بیابند.

در این چند روز نتوانسته ام چیزی بنویسم. به قدری گرفتار کار نفت بودم که دیگر آخر شب مجال و حال کار کردن و خبر نوشتن نبود. افسوس که جزئیات را نمی توانم بنویسم. یعنی وقت نیست ولی کلیات را طوری مینویسم که تا اندازه ای روشن باشد. مخصوصاً درباره نفت مذاکرات ما با کمپانی‌ها بر پایه و اساس ادعای کشورهای تولید کننده نفت [اوپک] میباشد. در آخرین جلسه اوپک در ونزوئلا قطعنامه اوپک چنین صادر شده است که در مورد تاکس - پرداخت مالیاتها به کشور تولید کننده - و قیمت نفت باید تجدید نظر به عمل آید. تاکس بر پایه ۴۵-۵۵ قرار گیرد - تا حالا فرمول ۵۰-۵۰ بود. قیمت اعلام شده posted price بالا برود. کمپانی ها سرمایه گذاری بیشتری در کشورهای تولید کننده بکنند و اگر قیمتها را بالا بردند معطوف به ماسبق - نباشد.  

بعد از این اعلامیه مجدداً لیبی و الجزایر سر و صدا راه انداختند که به جای ۴۵-۵۵ ما ۴۰-۶۰ میخواهیم. قیمتها را به نسبت خیلی بیش از آن چه ما در حوزه خلیج فارس در نظر داریم میخواهند بالا ببرند. کمپانی ها از این تجدید نظر خیلی ترسیدند، به این معنی که اولاً باید تسلیم نظرات اوپک بشوند و در ثانی باز در ضمن اگر یکی از این کشورها مثل الجزایر یا لیبی قیمتی بالا برد، لابد سایر کشورهای اوپک تقلید خواهند کرد و این رشته سر دراز پیدا میکند. به این جهت با آن که قانون آنتی تر است در آمریکا حکمفرماست.... توانستند از حکومت آمریکا - وزارت دادگستری اجازه بگیرند که مجتمعاً با این تهدید کشورهای تولید کننده مقابله کنند و تصمیم گرفتند که همگی با هم به مذاکره و مقابله بیایند. حالا ما به آنها حرف حسابی میزنیم. میگوییم شما با کشورهای حوزه خلیج فارس کنار بیایید، یعنی قطعنامه اوپک را اجراء کنید. قسمت تاکس که انجام شده است و از قیمت هم آن مبلغ که همین اخیرا بر قیمت فروش خودتان اضافه کرده اید - در آمریکا با احتساب کرایه ۵۹ و بدون احتساب کرایه ۳۸ سنت در انگلستان ۱٫۵۰ پنس در گالن که مجموعاً یک دلار در بشکه می شود - حق ما را بدهید. ما تا حالا بابت مالیاتها از این اضافه قیمت شما ده سنت دریافت کرده ایم و خودمان را در حدود ۲۰-۱۵ سنت طلبکار میدانیم، اگر حق ما را بدهید ما البته با شرایطی قول میدهیم که تا پنج سال مزاحم شما نشویم که عمده این شرایط عبارت است از این که شما هم بی ربط قیمتها را در دنیا بالا نبرید و از تقاضاهای لیبی و الجزیره هم پشتیبانی نخواهیم کرد؛ زیرا ما موظف هستیم در حدود قطعنامه اوپک از آنها پشتیبانی کنیم.  

نفتی ها و مخصوصاً لرد استرا تالموند پسر فریزر معروف که او هم در بریتیش پترولیوم مرد بزرگی بود و پیرسی نماینده کمپانیهای آمریکا که به تهران آمده اند و این جا با وزیر دارایی ما و وزیران نفت عراق و عربستان سعودی مذاکره می کنند، حرف ما را کاملاً تصدیق میکنند، ولی میگویند ما گرفتار آن قانون هستیم که ناچاریم بر طبق آن دسته‌جمعی به مقابله کشورهای تولید کننده بیائیم. شاهنشاه اصرار دارند که کار حوزه خلیج فارس را تمام کنید. آنها میگویند حرف و منطق شما درست است ولی ما نمی توانیم.  

امروز جمعه هم حسب الامر شاهنشاه من سفیر آمریکا و انگلیس و وزیر دارایی را به ناهار دعوت کرده بودم و مجدداً به آنها این مطلب را وزیر دارایی، جمشید آموزگار- که مرد فهمیده‌ای است- و من تفهیم کردیم- به آنها گفتیم: اگر تا پنجشنبه آینده نمایندگان شما نیامدند و کار حوزه خلیج‌فارس را تمام نکردند، ما ناچاریم وقتی کار دسته‌جمعی شد، دنبال آن کشوری برویم که از همه بالاتر ادعا دارد- یعنی با لیبی یا الجزایر- و تفاوت این کار برای شرکت‌های نفتی فقط در حوزه خلیج فارس هزار و پانصد میلیون دلار است. فایده ما برای دنباله روی نکردن از الجزایر و لیبی این است که ما وضع روشن و قطعی داریم و آن ها قمار بازند. به علاوه بازار ما بیشتر در خاور دور است و آنها در حوزه مدیترانه. ممکن نیست شرایط ما با هم یکسان باشد. دست لیبی و الجزایر از طرف دیگر از ما جلوتر است، زیرا لیبی برای یک سال پول نقد دارد و می‌تواند بدون در آمد نفت زندگی کند.اگر الجزایر هم نفت خودش را قطع کند- لیبی و الجزایر باهم- با احتساب لوله‌های موجود بین خاورمیانه و مدیترانه و ظرفیت تانکرها، اروپا سه میلیون بشکه در روز کمبود نفت دلرد، که به هیچ وجه قابل تحمل نخواهد بود. مگر آمریکا با هواپیمای نفتکش نفت به اروپا برساند!

باری سر شام رفتم، جریان را عوض کردم. خیلی به تفصیل فرمودند: مذاکرات شما بسیار خوب بوده، ولی به هرحال به مناسبت ۶ بهمن که روز رفراندوم انقلاب است، پدر آن ها را در می آوردم که به یک همچون استدلال منطقی ما گوش نمی‌دهند. می‌خواهم با ملت گفت‌وگو کنم.

امروز صبح جمعه تنها سورای رفتم. خیلی اسب تاختم. شکار زیاد دیدم. شکارهای ما حالا تقریبا اهلی شده‌اند. من با تاخت اسب به گله‌های صدتایی دویست‌تایی آن‌ها میزنم. دیدنی و قشنگ است. جهش های عجیبی می‌کنند.

اروین نماینده مخصوص نیکسون که آمده بود کاغذی از نیکسون حضور شاهنشاه آورده بود که در حقیقت وساطت در امر نفت کرده است. بعد آروین عریضه به پیشگاه شاهنشاه تقدیم کرد...و عرض تشکر از شرفیابی و هم چنین روشن بینی شاهنشاه کرده بود که من جواب دادم.

نظرات بینندگان