در سال 2020 اتحادیه انجمنهای فوتبال اروپا به دلیل تخلفات صورت گرفته این باشگاه را به مدت دو سال از حضور در لیگ قهرمانان محروم کرد اما وکلای این باشگاه با هدایت یک سرمایهدار با نفوذ به نام «سیمون پیرس» توانستند در دادگاه CAS این رای را بشکنند و تنها جریمه نقدی متحمل شوند. اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است دلیل سرمایهگذاریهای کلان مالکان ثروتمند عربی چیست؟ به واقع هدف کشورهای نفتی خاورمیانه به ویژه عربستان، امارات و قطر برای سرمایهگذاری در باشگاههای بزرگ فوتبال اروپا روی چه عواملی متمرکز است؟ نمونهای از سرمایهگذاریها به شرح زیر است:
اینها تنها فهرست باشگاههای مشهور است که توسط شیوخ نفتی خریداری شدهاند اما سرمایهگذاری آنها در فوتبال بسیار بیش از این موارد است که مثلا میتوان به سرمایهگذاری کشور قطر برای برگزاری جامجهانی اشاره کرد. طبق برخی از برآوردها قطر برای برگزاری جام جهانی حدود 220 میلیارد دلار (138 میلیارد پوند) هزینه کرده که شامل 107 میلیارد پوند برای ساخت استادیومهای ورزشی و 31 میلیارد پوند برای زیرساختهای حمل و نقل است. در واقع این تنها یک سرمایهگذاری ورزشی نیست بلکه فرآیندی برای مدرنیزاسیون این کشور محسوب میشود. این در حالیست که کل سرمایهگذاری انجام شده در جام جهانی 2010 در آفریقای جنوبی حدود 3.5 میلیارد دلار بود یعنی چیزی حدود 60 برابر بیشتر.
افزایش پرستیژ بینالمللی؛ کسب محبوبیت بین مردم کف خیابان
متنوعسازی درآمدها و رهایی از وابستگی به درآمدهای نفت و گاز استراتژی اصلی بازوهای مالی – اقتصادی دولتهای کشورهای عربی است اما آنها باید کاری به مراتب بیش از سرمایهگذاری مالی را در دستور کار خود قرار دهند. افزایش پرستیژ بینالمللی و ایجاد کنترل بر جریانهای مالی – اقتصادی از جمله مهمرین اهداف این مدل سرمایهگذاری کشورهای عربی محسوب میشود و چه حوزههایی بهتر از ورزش که تعداد زیادی از مردم از سنین نوجوانی تا بزرگسالی درگیر آن هستند. در واقع ویژگی ورزش و سرمایهگذاری در این حوزه ارتباط مستقیم کشورهای عربی و ثروتمندان نفتی را با خود مردم اروپایی کف خیابان برقرار میسازد و در اینجا صرفا ارتباط بین دولتها و سیاستمداران مطرح نیست. مثال رومن آبراموویچ گویای این مسئله است که با وجود مخالفت تمامی ارکان دولت بریتانیا و حتی سایر دولتها و بقیه باشگاههای انگلیسی با این ثروتمند روس طرفداران چلسی اما حمایت خود را از وی اعلام کردهاند. کار به جایی کشیده شد که دولت بریتانیا به هواداران چلسی هشدار داد در صورت ادامه حمایتشان از مالک باشگاه آنها را تحریم خواهد کرد و بازیهای این تیم را پشت درهای بسته برگزار خواهد کرد.
یا نمونه دیگر میتوان به حمایت «آلن شیرر» اسطوره باشگاه نیوکاسل و تیم ملی انگلیس از خرید این باشگاه توسط مالکان سعودی و یا حمل پرچم عربستان سعودی در استادیوم «سنت جیمز پارک» و جشن هواداران این تیم بعد از خرید باشگاه توسط اطرافیان بنسلمان اشاره کرد. بنابراین یکی از اهداف ثروتمندان کشورهای عربی از سرمایهگذاری در باشگاههای بزرگ و پرطرفدار فوتبال اروپا چیزی فراتر از سرمایهگذاری مالی است که میتوان آن را افزایش پرستیژ بینالمللی در راستای کسب محبوبیت در اروپا و آمریکا نامگذاری کرد.
«ایمن خوری» وکیل شرکت حقوقی بینالمللی «فیلد فیشر» (Field Fisher) در لندن بر این عقیده است سرمایهگذاری روی برندهای بزرگ فوتبال امتیاز بسیار بزرگی محسوب میشود چرا که مالکان این باشگاهها بسیار مشهور هستند و همین امر به آنها فرصتی خواهد داد تا نام، کشور و یا برند خود را توسعه ببخشند. در واقع این موضوع همچنین باعث شکلدهی به اعتبار و شهرت بینالمللی آنها خواهد شد و فوتبال به عنوان یک ورزش محبوب در سراسر جهان این فرصت را به آنها خواهد داد که اعتبار و شهرت خود را گسترش دهند.
این وکیل بینالمللی همچنین میگوید که به لحاظ تاریخی «بازده سرمایهگذاری» (ROI) در فوتبال اساسا اهمیت چندانی ندارد و سرمایهگذاری در این حوزه مربوط به پول درآوردن نیست هر چند که این امر میتواند در آینده محقق شود. به عنوان مثال «اتحاد» (شرکت هواپیمایی اتحاد که اسپانسر رسمی منچستر سیتی محسوب میشود) اکنون تبدیل به یک نام شده است که در خانوادههای انگلیسی و سایر نقاط جهان مدام بر زبان آورده میشود و این نتیجه سرمایهگذاری روی فوتبال است.
«چشمانداز 2030» عربستان سعودی، برنامه کشور امارات برای ادامه سرمایهگذاری در ورزش جهانی به ویژه فوتبال و سرمایهگذاری بیش از 200 میلیارد دلاری قطر برای برگزاری جام جهانی که البته با حرف و حدیثهای بسیار و پرداخت رشوههای کلان به مسئولان بینالمللی فیفا همراه بود، صرفا یک موضوع سرگرمی برای حاکمان این کشورها محسوب نمیشود بلکه نشاندهنده اهداف بلندمدت این کشورها در جریانهای مالی – اقتصادی است. مهمترین بخش این موضوع پیشی گرفتن از سایر سرمایهگذاران در این حوزه و تبدیل شدن به لیدر جهانی ورزش است که در نهایت موجب اثرگذاری و کنترل جریانهای مالی – اقتصادی این حوزه خواهد بود، کنترلی که در نهایت میتواند در راستای همان هدف مهم این کشورها دنبال شود یعنی تنوعبخشی به جریانات ارزی بازگشتی و رهایی از وابستگی صرف به محصولات نفت و گاز.
دیپلماسی ورزشی اکنون به یکی از مهمترین ابزارهای کشورهای عربی تبدیل شده تا بتوانند از خلال آن ضریب نفوذ بینالمللی خود را گسترش دهند حتی اگر این مسئله به قیمت جان 6500 کارگر، پرداخت رشوههای کلان به مسئولان بینالمللی فدراسیونهای فوتبال و نقض فاحش حقوق بشر در فرآیند مدرنیزاسیون کشور قطر در جریان آمادهسازی برای برگزاری جام جهانی 2022 باشد. نمونهای از این افزایش ضریب نفوذ را میتوان در «ناصر الخلیفی» رئیس باشگاه پاریس سنت ژرمن مشاهده کرد که اکنون رئیس اتحادیه باشگاههای فوتبال اروپا شده که نقش مهمی در تصمیمگیری فوتبال اروپا دارد. پیش از او «آندره آنیلی» رئیس باشگاه یوونتوس ایتالیا عهدهدار این سمت بود
ساخت هویت ملی مدرن
یکی دیگر از مزایای سرمایهگذاری روی فوتبال تشویق جوانان برای شکلدهی به یک لایف استایل جدید است. به عنوان مثال برنامه «چشم انداز 2030» عربستان سعودی روی موضوع افزایش رفاه فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی شهروندان تأکید ویژهای دارد چرا که این موارد روی افزایش شادی مردم این کشور تاثیرگذار است. دولت عربستان سعودی پیش از این اعلام کرده که با همکاری بخش خصوصی قصد دارد تجهیزات و تاسیسات ورزشی را توسعه دهد و در آینده عربستان به لیدر جهانی حوزه ورزش تبدیل شود.
در حال حاضر کشورهای عربی به ویژه عربستان، قطر و امارات و حتی بحرین میزان بازیها و رویدادهای بزرگ ورزشی در جهان هستند که از جمله میتوان به مسابقات بزرگ قایقرانی، تورنمنتهای فوتبال و تنیس و مسابقات بزرگ فرمول یک اشاره کرد. این موضوعات در نهایت میتواند به شکلدهی یک هویت ملی مدرن کمک کند. تصور کنید شهروندان کشورهای عربی مسابقات بزرگ ورزشی را از تلویزیون نگاه میکنند و برندهای معتبر کشور خودشان (از جمله اتحاد) را در جای جای این مسابقات تماشا میکنند. این موضوع درکی از جایگاه و هویتشان در جهان را میدهد و میتوانند از خلال این رویدادها خود را به عنوان شهروندانی جهانی نظاره کنند.
بازدهی مالی سرمایهگذاری خارجی در فوتبال اروپا
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری کشورهای عربی در باشگاههای بزرگ فوتبال را در راستای طرحهای بلندمدتشان مبنی بر رهایی از وابستگی به درآمدهای نفتی و تنوعبخشی به درآمدها تحلیل کردهاند. همان طور که در بالا به آن اشاره شد سرمایهگذاری در این بخش اگرچه به لحاظ سوددهی در اولویت سرمایهگذاران و مالکان نیست اما با نگاهی به ارزش بازار کنونی باشگاههای تحت مدیریت ثروتمندان نفتی میتوان این بحث را نیز جدی گرفت. شیخ منصور باشگاه فوتبال منچسترسیتی را با سرمایهگذاری 212 میلیون دلاری خریداری کرد و تاکنون حدود 1 میلیارد و 800 میلیون یورو در این باشگاه سرمایهگذاری کرده است. اکنون برآورد میشود که ارزش این باشگاه بیش از 5 میلیارد دلار است. در سال 2015 بن زاید حدود 13 درصد از سهام باشگاه را به ارزش 400 میلیون دلار به سرمایهگذاران چینی فروخت یعنی 13 درصد سهام باشگاه در سال 2015 به اندازه دو برابر ارزش کل باشگاه در سال 2008. یعنی 13 درصد ارزش باشگاه در یک بازه زمانی 7 ساله 100 درصد کل ارزش باشگاه در سال 2008 سودآوری کرده است.
همچنین در سال 2019 منصور بن زاید 10 درصد دیگر از سهام باشگاه را به ارزش 500 میلیون دلار به یک شرکت خصوصی تکنولوژی آمریکایی به نام «سیلوِر لِیک» (Silver Lake) فروخت. بنابراین اکنون شیخ منصور مالک 77 درصد از هلدینگ تحت مالکیتاش یعنی CFG یا «سیتی فوتبال گروپ» است. طبق برآورد وبسایت فوربز ارزش باشگاه منچسترسیتی از زمان خریداری توسط شیخ منصور تا کنون حدود 2000 برابر شده و از یک باشگاه درجه دوم در لیگ برتر انگلیس تبدیل به یکی از بزرگترین و پرارزشترین باشگاههای فوتبال دنیا شده است. یا مثال دیگر باشگاه فوتبال پاریس سنت ژرمن است که در سال 2012 حدود 130 میلیون یورو ارزش داشت اما اکنون حدود 3 میلیارد یورو ارزش دارد. بنابراین سرمایهگذاری سودآور در فوتبال را نمیتوان کاملا نادیده گرفت و مورد منچسترسیتی و پاریس سنت ژرمن نشان میدهند که این مدل سرمایهگذاری میتواند سودآور باشد آن هم در ابعاد کلان.
منچسترسیتی لیدر باشگاههای فوتبال در ورود به دنیای تکنولوژی و متاورس
منچسترسیتی در جهت توسعه و گسترش خود دست به یک اقدام جدید زده و با شرکت سونی ژاپن قراردادی منعقد کرده که بر مبنای آن این شرکت باید یک استادیوم مجازی اتحاد (نام ورزشگاه منچسترسیتی) ایجاد کند تا علاقهمندان به باشگاه در هر جای کره زمین بتوانند از طریق این مدیوم بازیهای این تیم را تماشا کنند. به این ترتیب منچسترسیتی اولین باشگاه انگلیسی است که قصد دارد خود را در فضای متاورس گسترش دهد. این به معنای این است که منچسترسیتی در فضای متاورس به طرفداران خود این فرصت را میدهد که با استفاده 55 هزار صندلی مجازی در استادیوم اتحاد بازیها را ببینند.
این موقعیت میتواند سیستم پخش سنتی بازیها و ساختار آنها را کاملا تغییر دهد. در حال حاضر پریمیر لیگ انگلستان حق پخش بازیها را به رسانهها میفروشد اما اگر این اقدام مؤثر باشد خود باشگاهها میتوانند از طریق فضای متاورس امکانی برای فروش مستقیم حق پخش به مشتریان باشند و به این ترتیب واسطهای به نام لیگ برتر در حق پخش دخالتی نخواهد داشت.
«نیورا تاره» مدیر ارشد بازیابی منچسترسیتی پیش از این گفته بود که «پخش مجازی مسابقات فوتبال در تئوری دارای ظرفیت نامحدود است اما این امر بستگی به این دارد که باشگاه چگونه میخواهد تکنولوژی جدید خود را تجاری کند. این به معنای افزایش شدید درآمد باشگاه خواهد بود». در واقع هر چه تکنولوژی جدید ظرفیت بیشتری برای تماشاگران مجازی فراهم کند سیستم درآمدزایی باشگاه نیز بیشتر و بیشتر خواهد بود. همچنین این باشگاه سال گذشته به همراه شرکت «سوشیو» اقدام به انتشار توکنهای طرفداری کرده و مسیر درآمدی خود از این طریق را نیز فعال کرده است. بحث توکنهای غیرمثلثی یا همان NFTها اکنون روز به روز در حال گسترش است و فوتبال با توجه به طرفداران بسیار زیادی که در جهان دارد یکی از بهترین حوزهها برای درآمدزایی از این طریق است.