arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۳۷۸۳
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۰۲ اسفند ۱۴۰۰

خاطرات صادق طباطبایی، شماره ۱۵: پیکر دکتر شریعتی را چون مومیایی شده بود در قسمت مراسلات پستی هواپیما گذاشته بودند

خاطرات صادق طباطبایی: آقای صدر گفت...: «می‌گویند جنازه نیست.» ... خوش‌بختانه در همین لحظه صدای قرآن بلند شد، ایشان با یک حالت لبخند گفتند: «مثل این‌که پیدا شده.» از یکی از مامورین قضیه را پرسید. مشخص شد جنازه را، چون مومیایی شده بود، در قسمت مراسلات پستی هواپیما گذاشته بودند نه بخش بار مخصوص حمل جنازه.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ«انتخاب»؛ همان‌گونه که گفتم پس از تشییع‌جنازه، آن را به فرودگاه منتقل کردیم. آقای قطب‌زاده و دیگر برادران رفتند و جنازه را به شرکت هواپیمایی سوریه تحویل دادند. سعی بر این بود که در همه حال مراقب باشیم. اواخر شب بود که پرواز انجام شد و ما نزدیک اذان صبح به دمشق رسیدیم. آقای صدر و دکتر چمران و عده‌ای دیگر برای استقبال آمده بودند. آقای دعایی از عراق آمده بود، چند نفر از برادران روحانیت مبارز خارج از کشور و عده‌ای از ایرانیان مقیم سوریه هم بودند. ما در پاویون نشسته بودیم که تدارکات انجام شود. آقای صدر گفتند: «در زینبیه قبر آماده شده، پس از دفن مراسم کوچکی برگزار می‌کنیم و همه به اتفاق می‌رویم بیروت.»

تعدادی هم اتومبیل آورده بودند. یک آمبولانس کوچک با نوار قرآن آماده شده بود. بعد از مدتی یکی از مامورین آمد و یک چیزی در گوش آقای صدر گفت. ایشان کمی درهم رفت و به من گفت: «سر و صدایش را درنیاور، جنازه کجاست؟ گفتم: «جنازه را خودمان تحویل هواپیمای سوریه دادیم.» ایشان گفت: «می‌گویند جنازه نیست.» از حالت من و آقای صدر، قطب‌زاده که شگفت‌زده شده بود، آمد پرسید: «چه شده؟» گفتم: «رودست خوردیم، می‌گویند جنازه نیست.» او یک فحشی داد و گفت فلان و فلان می‌کنم. برگشتم به آقای صدر گفتم: «مطمئن هستند که نیست؟» ایشان گفت: «تمام قسمت‌های بار هواپیما را تخلیه کردند، اما چند درصدی امیدواری هست.» خوش‌بختانه در همین لحظه صدای قرآن بلند شد، ایشان با یک حالت لبخند گفتند: «مثل این‌که پیدا شده.» از یکی از مامورین قضیه را پرسید. مشخص شد جنازه را، چون مومیایی شده بود، در قسمت مراسلات پستی هواپیما گذاشته بودند نه بخش بار مخصوص حمل جنازه. ابتدا که بار‌ها را تخلیه کرده بودند گفته بودند جنازه نیست. خلاصه یک ربع بیست دقیقه‌ای ما دلهره داشتیم.

جنازه را حرکت دادیم و تشییع کردیم و در حرم حضرت زینت (س) طواف دادیم، نماز به امامت امام موسی صدر خوانده شد. پس از آن جنازه را به سوی قبری که آماده شده بود با تشریفات روحی و عاطفی خاصی حرکت دادیم و دفن کردیم (رحمه الله علیه). از این مراسم غریبانه عکس‌هایی تهیه شد که در بخش مربوط به عکس‌ها آمده است. در سر مزار شریعتی، دکتر چمران با احساس فراوان قطعه‌ای نوشته بود که قرائت کرد. از افرادی که در مقبره بودیم این‌ها یادم است: آقایان دعایی، یزدی، چمران، قطب‌زاده، احسان شریعتی.

منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۴۰ وم ۱۴۱.

نظرات بینندگان